از جهتی می توان قیام مرحوم شهید نواب صفوی رحمة الله علیه را نظیر قیام زید بن علی دانست که قطعا باید اذعان نمود قیامی از روی هوی و هوس و رسیدن به مطامع دنیایی و ریاست و قدرت نبوده بلکه اقدامی از سر عِرق دینى و غیرت اسلامی بوده است. در این مقاله که به اختصار تقریر یافته کوشیده شده جایگاه قیام بر اساس ادارک واقع و از منظر معصومین علیهم السلام تبیین گردد.
بسم الله الرحمن الرحیم
تبیین قیام مرحوم نواب صفوی بر اساس ادراک واقع
منبع: سلسله مقالات، تالیف حجة الاسلام حاج شیخ محمد شاهرخ همدانی
از جهتی می توان قیام مرحوم شهید نواب صفوی رحمة الله علیه را نظیر قیام زید بن علی دانست که قطعا باید اذعان نمود قیامی از روی هوی و هوس و رسیدن به مطامع دنیایی و ریاست و قدرت نبوده بلکه اقدامی از سر عِرق دینى و غیرت اسلامی بوده است.
اما حقیقت مطلب آن است که آیا همین مقدار از نیت صالحه در یک اقدام اجتماعی مانند جهاد و قیام که در سطح کلان آن نیاز به اذان نبی یا امام معصوم دارد چراکه پای صدها جان و خون و عرض و ناموس در میان است، به تنهایی کفایت می کند؟ آیا اینها خود رائی نیست؟ و اگر نیست چرا بسیاری از مجتهدین طراز اول و اولیای الهی بر این مهم اقدام نکردند؟ آیا عدم اقدام آنان را می توان حمل بر ضعف و ترس و عافیت طلبی قلمداد نمود؟
یقینا جناب زید مرد والامقام و خوش نفسی بوده است از طرفی حالی داشته که ظلم را برنمی تافته است و نیتش در اقدامی که کرد خیر بود که حکومت را بگیرد و به امام زمانش بسپارد و ابدا قصد خودمحوری و استبداد در سر نداشت و این از تعابیری که از پیامبر صلی الله علیه و آله و سایر معصومین علیهم السلام درباره وی رسیده کاملا مشهود است، تا جاییکه پیامبر قاتلانش را نفرین کردند و اشاره به زید بن حارثه کردند و فرمودند: فرزندى از من به وجود مىآید هم اسم او و او را به قتل می رسانند و خدا لعنت کند کسانى که او را به قتل می رسانند.
کوتاه سخن آنکه: در مسیر اقدام و قیام علاوه بر نیت خیر و حریت و شجاعت باید یک ادراک صحیح از واقع داشت باید انسان خودش را با منویات امام علیهالسّلام منطبق کند، کاری که زید از پس آن برنیامد.
در زمان معاصر ما می توان از این جهت به مرحوم شهید نواب صفوی رضوان الله علیه اشاره کرد که با اینکه یک فرد خوش نفس و خوش باطنی بود اما چون آن ادراک از واقع و نفس الامر را نداشت آن جامعیت لازم را نداشت هم خود و یارانش را به شهادت داد هم زحمات زیادی را برای علمای عصر خود از جمله حضرت آیت الله آقاى بروجردى اعلی الله مقامه ایجاد کرد تا جاییکه باعث شد آقا را مسخره کردند رفتند در درس آقاى بروجردى گفتند:
خانه از پاى بست ویران است
|
خواجه در بند و نقش ایوان است
|
|
که ظاهرا به اشاره مرحوم آقای بروجردی برخورد قهری تندی با ایشان کرده بودند چون گوششان به حرف حساب بدهکار نبود تا اینکه از قم بیرونشان می کنند.
حالا این شخص مرد خوش نفسی است ولى خوش نفسى تنها کفایت نمى کند کسی که می خواهد کاری در این وسعت انجام دهد که از شئون ولایت و امامت امامان معصوم است باید اشراف به واقع داشته باشد، باید علم و ادراک صاف و روشنی از حقایق عالم داشته باشد! یا لااقل از ناحیه ایشان اذن خاصی دریافت کرده باشد
به عنوان مثال می توان گفت که بچه هم خوش نفس است. هیچ هوى و هوسی ندارد حال به صرف این معنا می توان زمام امور را بدست او سپرد و اقدامات او را تایید کرد؟
البته به هیچوجه من الوجوه قصد بر این نیست که در مقابل ظلم و استبداد باید سکوت کرد و مسیر عافیت طلبی را پیش کشید بر هر خواری و ذلت و انحرافی تن سپرد و در برابر اربابان زور و تزویر گردن کج نمود و از مسیر بالاترین فریضه الهی که امر به معروف و نهی از منکر است خارج شد و از مسئولیت آن شانه خالی کرد ابدا مقصود این نیست بلکه باید گفت آنجا که پای خون و جان درمیان است دلیلی نداریم که از محدوده امر به معروف و نهی از منکر پا فراتر نهیم و دفاع را تبدیل بر جهاد و اقدام نماییم الا اینکه مردم خود بخواهند و قیام یک قیام همگانی باشد مانند قیام انقلاب شکوهمند انقلاب اسلامی ایران که تحت ادله کافیه عامه به وقوع پیوست و آنجا که مردم خود اقدام کردند زمام آن را مردی آگاه و مدیر و عالم به زمان بر دست گرفت و به درستی هدایت و رهبری فرمود.
اللهم صل علی محمد و آل محمد