یکى از مباحث مطرح شده در ادیان الهى خصوصا دین مبین اسلام بحث پر دامنه و مورد تأمل شیطان میباشد. در این مقاله طىّ چندین اصل مجموع نظرات مرحوم علّامه از خلال آثار ایشان پیرامون حقیقت و ماهیّت شیطان از منظر اسلام بدست آمده تا مخاطب را با افکار عالى این عارف و حکیم گرانقدر در این مسأله آشنا سازد.
أعوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجیم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحیم وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى سَیِّدِنا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ وَ لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى أعْدائِهِمْ أجْمَعینَ مِنَ الآنَ إلَى قِیامِ یَوْمِ الدّینِ وَ لا حَوْ لَ وَ لا قُوَّةَ إلّا بِاللَّهِ الْعَلیِّ الْعَظیم
«شیطان» از منظر مرحوم علامه آیۀ الله حسینی طهرانی قدّس الله نفسَه الزکیّۀ
منبع: کانال تلگرامی عرفان و حکمت از منظر قرآن و عترت
مقدمه
بى شک مجموعه تالیفات مرحوم علامه آیۀ الله حاج سید محّمدحسین حسینى طهرانى موسوم به دوره علوم و معارف اسلام را می توان یک دوره جامع اسلام شناسى بر مبنای بینش عرفان اصیل شیعى و روش حکمت متعالیه و بسط دستاوردهای قرآنى مفسر عظیم الشأن قرآن کریم مرحوم علامه طباطبایى و نوآوری های دلچسب و بکر مؤلف فقید آن دانست. در این مجموعه آثار که با هدف نشر مبانى اصیل تشیّع برای عموم اقشار جامعه اعمّ از متخصّص و غیر آن تألیف شده است عمدۀ معارف قرآن و عترت مورد واکاوی و تحلیل عمیق قرار گرفته و مخاطب را با منظومه معارف ثقلین به خوبى آشنا مى سازد.
یکى از مباحث مطرح شده در ادیان الهى خصوصا دین مبین اسلام بحث پر دامنه و مورد تأمل شیطان مى باشد. قرآن کریم بر اساس نگرش تماماً توحیدی خود شیطان را به گونۀ ای برای انسان مسلمان ترسیم مى کند که رنگ و بویى کاملا متفاوت از ترسیم مادّی گرایانه (ماتریالیستى) و ثنوی و مشرکانه آن دارد. در این مقاله طى چندین اصل مجموع نظرات مرحوم علامه آیۀ الله حسینى طهرانى از خلال آثار ایشان پیرامون حقیقت و ماهیت شیطان از منظر اسلام بدست آمده و مخاطب را با افکار عالى این عارف و حکیم گرانقدر در این مسأله آشنا سازد.
اصل اوّل: شیاطین موجوداتی حقیقی اند
یکى از حقایق غیر قابل انکار قرآن کریم و معارف اهل بیت علیهم السلام اصل وجود فرشتگان و شیاطین در عالم خلقت است. قرآن کریم بارها و بارها پیرامون حقیقت داشتن اینگونه موجودات سخن گفته و آثاری را به هر یک از ایشان نسبت داده است. تأثیر برخی از جریان مادیّ گرایى علمى و پزیتویسم که عمدتا ریشه در تحولاّت فکری اروپا در عهد رُنسانس دارد شماری از دانشمندان و متفکران اسلامى را برآن داشت تا بدنبال حسىّ سازی آموزه های قرآن کریم رفته و جنبه های غیبى و غیر مادّی قرآن و معارف اسلامى را تا حدّ زیادی مادّی سازند.
مرحوم علامه طهرانى در قامت یک مفسّر سیراب شده از آموزه های ناب عرفان اسلامى و اندیشه های راقى علامه طباطبایى نه تنها از وجود جنیّان و ملایکه در عالم تفسیری، وجودی حسیّ و مادّی ارایه نمى دهند بلکه به شدت در راستای عینی و حقیقى بودن بیان قرآن کریم در توصیف این موجودات قلم زده و با تفسیر افراطى در حسىّ سازی آیات قرآن کریم مخالفت ورزیده اند.
ایشان بعد از تثبیت این نکته، در جای جای آثار خود بیان می دارند که ابلیس از جنیّان بوده و یکى از اشخاص آنان به شمار مى آید در مطلبى تحت عنوان تفسیرهای غلیط از جنّ و موجودات ملکوتیّه مى فرمایند:
«بعضى از افرادی که خیال میکنند تمام مُلک و ملکیوت را تفحّص و گردش کرده و در تحت تکفّل علوم مادّی خود گرفته اند و در لابراتوار شیمیائى و فیزیکى خود تجزیه و تحلیل نموده اند میگویند: جنّ همان میکروب است چرکِ زیرِ ناخن میکروب است خاکروبه محلّ اجتماع میکروبهاست دسته کوزه بواسطه اینکه محلّ گرفتن کوزه با دست است محلّ اجتماع چرک و بالنّتیجه میکروب است کثافاتى که در مَزابل و گلخن های حمّام موجود است محلّ اجتماع میکروب است که در لسان این روایات به جنّ تعبیر شده است. اینها تفسیرهاى غلطى است که از نزد خود مى کنند، اینها میکرب نیست، و میکروب یک پدیده مادّى است. و آن موجودى که داراى فهم و شعور است و شیطنت دارد و بدجنس است و با موجودات فاسده این عالم چون چرک و میکروب انس میگیرد و ربط برقرار میکند و در جاى متعفّن میرود و به لباس سیاه علاقمند است؛ جنّ است.
و لذا کراهت شدید دارد که انسان لباس سیاه در بر کند. لباس سیاه لباس اهل جهنّم است و مستحبّ است که انسان لباس سفید بپوشد، لباس سفید لباس فرشتگان است.
جنّ- که موجودى داراى شعور و فهم است مانند انسان، منتهى از انسان بسیار ضعیف تر؛ چون خلقت او از دُخان است یعنى از گازها و دودها و بخارها، و لذا به چشم افراد معمولى دیده نمىشود- از داخل شدن در جاهاى گناه و شرب خمر و زنا و قمار و نمیمه و سخن چینى و جاى کثیف و متعفّن مسرور میشود، به زنهائى که بدون مقنعه باشند گرچه در منزل، جنّ علاقه دارد؛ البتّه اصناف کفّارِ از جنّ.
چون جنّ نیز مانند انسان، مسلمان و کافر است، و سورهاى در قرآن مجید به نام سوره جنّ وارد است که بعضى از حالات آنانرا بیان میکند.
بارى، فرشتگان از زنهاى محجّبه مشعوف میشوند، و از زنهاى مقنعه دار مسرور میگردند و به منازلى که چنین زنهائى باشند وارد میشوند و جنّیان از چنین خانه ها بیرون می روند. (معادشناسى ج 3 ص ۱۳۶و۱۳۷)
ایشان در مقامى دیگر و بعد از ذکر چندین آیۀ از قرآن کریم در توصیف جنیّان مى فرمایند:
« هرکس مختصر دقّتى در این آیات نماید، در مى یابد که جنّیان همدوش با انسان آفریده شده اند، و در تکلیف و مؤاخذه و اختیار و اراده و ثواب و عقاب و رهسپار شدن به سوى بهشت و یا فرو افتادن در دوزخ على السّویّه هستند. البتّه وجودشان از انسان ضعیف تر است؛ همان طورکه افراد خود انسان هم در قوّت و ضعف تفاوت دارند. و چون انسان از جنّ قوى تر است لهذا پیامبر جنّیان از انسان است، و آنها از میان خود پیغمبرى ندارند. و آیه اى که ذکر شد: أَ لَمْ یَأْتِکُمْ رُسُلٌ مِنْکُمْ «آیا به سوى شما پیامبرانى از خود شما نیامدند؟» یعنى: از جنس مادّه و طبیعت، در برابر فرشتگان که موجوداتى ملکوتى هستند. بنابراین پیامبران هم، چون از جنس بشرند، و بشر هم با جنّیان از جنس واحد یعنى از مادّه و طبیعتاند، صحیح است که گفته شود: پیامبران از جنس جنّیان مىباشند.
حضرت علّامه طباطبائى قدّس الله نفسه الزّکیّة فرمودند: اتّفاقا در این باره از خود جنّیان هم سؤال شده که: آیا پیغمبر شما از جنس خود شماست؟! در پاسخ گفته اند: پیامبران ما انسانند و اینک ما به رسالت حضرت ختمى مرتبت ایمان آورده ایم، و او را آخرین پیامبر مى دانیم.
با وجود این مطالب، و این آیات واضحات، آیا مضحک نیست که کسى بگوید: جنّ در قرآن به معناى میکرب است، یا بعضى از انواع آن، میکرب ها هستند؛ چون میکرب موجود زنده و ریز و ذرّه بینى است که از دیدگان مخفى است؟! آیا میکرب ها را خدا محشور مى فرماید و مورد عذاب و مؤاخذه قرار مى گیرند؟ آیا آنها هستند که با انسان ها و در ردیف آنها در جهنّم ریخته مى شوند؟ آیا میکرب ها هستند که در مکّه به حضور رسول الله رسیده و ایمان آوردند، و گفتارشان را خدا در قرآن حکایت فرمود؛ و محلّ نزولشان در مکّه اینک معیّن است، و به نام مسجد الجنّ- قریب مسجد الحرام در شارع مسجد الحرام- نامیده شده است و مستحبّ است حاجیان در آن مسجد بروند و دو رکعت نماز گزارند؟!...
این افرادى که تفسیر مى نویسند و به منطق قرآن آشنائى ندارند، و مى خواهند طبق علوم و مدرکات خودشان قرآن را پیاده کنند، سر از این مطالب در مى آورند که میکرب را شیطان مى گویند، و قصص قرآن را تمثیل و در حقیقت خیال بافى و افسانه ارائه مى دهند؛ و حاشا من کلامه العالى که خودش فرمود: إِنَّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِیًّا لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ* وَ إِنَّهُ فِی أُمِّ الْکِتابِ لَدَیْنا لَعَلِیٌّ حَکِیمٌ که تا این حدّ به مطالب کوتاه و تخیّلات وهمیّه سقوط کند.» (نور ملکوت قرآن ج ۲ ص ۳۷۱ تا ۳۷۳)
قسمت دوم