در زمانى که متوکّل حضرت امام هادى علیه السّلام را از مدینه طلبید، حضرت امام حسن عسکرى علیهالسّلام هم همراه پدر بودند. و همیشه آنحضرت با پدرشان در سامرّاء بودند تا وقتى که پدر به رفیق أعلى واصل شد.
بسم الله الرحمن الرحیم
سیر علوم در زمان امام حسن عسکری علیه السلام
منبع: کتاب امام شناسی، تالیف علامه طهرانی ره ج 16، ص 22
در زمانى که متوکّل حضرت امام هادى علیه السّلام را از مدینه طلبید، حضرت امام حسن عسکرى علیهالسّلام هم همراه پدر بودند. و همیشه آنحضرت با پدرشان در سامرّاء بودند تا وقتى که پدر به رفیق أعلى واصل شد. [1]
آنگاه حضرت در این مدّت کوتاه عمرشان پس از این در سامرّاء با زندگى توأم با مرارت و أذیّت گذراندند، و با پدرشان در تحمّل مصیبتها شریک بودند. و پس از ارتحال پدرشان منفرداً تحمّل بدیها و زشتیهاى بنىعباس را مىنمودند. حال و رفتار عبّاسیّون با وى، از إسائه، و چشم پوشى از مقامات، و تضییق بر او و زندان، مثل حال و رفتارشان با پدرش بوده است بدون اندک فُسْحَتى و إرفاقى که به او برسد.
شیعیان در عصر او حالشان به مثابه حالشان با پدرش بوده است. و شهر قم در عهد او و در عهد پدرش از زمان پیش، عاصمه بزرگى از عَواصِم و محلهاى علم شیعه بوده است. در بلده قم به مقدارى که از شمارش و حساب بیرون مىباشد راویان شیعه، و به مقدار بسیارى از مؤلّفین در علم حدیث و در سایر فنون علم مجتمع بودهاند. و در سامرّاء و اطراف مجاور سامرّاء به قدرى شیعه زیاد بوده است که به مقدار معتنابهى بالغ مىگردیده است. و در بلده بغداد خلق کثیرى شیعه بودهاند. شهر مَدائن در آن عصر معمور و آباد بوده است و تشیّع در آن داراى قِدْحِ مُعَلَّى [2] بوده است، و پیوسته مواصلات میان شیعیان آنجا و میان امام، متوالى و مُرَتَّب بوده است، و شاید سلمان فارسى اوّلین واضع حَجَر تشیّع در آنجا بوده است، و روى آن حَجَر بوده است که حُذَیْفَة بن یَمان بناى تشیّع کرده است.
و اما از کوفه آن عصر چیزى مپرس. کوفه در آن عصر، و ما قبل از آن، و ما بعد از آن از بزرگترین شهرهاى تشیّع محسوب مىگردیده است.
بارى، پیوسته حال بنى عباس با امام عسکرى علیه السّلام بر همان منوال خشونت بود تا آنکه مُعْتمِد عباسى او را با سمّ پنهانى شهید کرد. و شیعه نیز بر همان منوال بودند تا حضرت امام علیه السّلام از دنیا رحلت نمود.
پی نوشت:
[1]ـ آن حضرت در شهر ربیع الاخر از سنه 231 و یا 232 متولّد شدند، و در سامرّاء هشتم ربیع الاوّل از سنه 260 على الاشهر رحلت یافتند، و با پدرشان در خانه خودشان مدفون شدند. ایّام امامت آن حضرت شش سال و عمرشان 28 یا 29 سال بوده است و علیهذا بعد از حضرت امام محمّد تقى علیه السلام کوچکترین امامان بودهاند.
[2]ـ قِدْح با کسره قاف و سکون دال عبارت است از تیرى که پرتاب مىکنند پیش از آنکه تراشیده و تسویه گردد. و به تیر مَیْسر (قمار) نیز قِدْح گویند. و معلَّى عبارت است از هفتمین تیر از سهام میسر قمار که از همه داراى برد بیشترى بوده است. در زمان جاهلیت نوعى از قمار بود که بدان «أزلام» مىگفتند و آن بدین گونه بود که شترى را به قیمت خود مىخریدند و آن را به قمار مىگذاردند بدین طریق که هشت نفر براى قمار مجتمع مىشدند و هشت چوبه تیر را در ظرفى مىنهادند و روى یکى مىنوشتند: یک سهم و روى دگرى دو سهم و همین طور تا روى هفتمین مىنوشتند هفت سهم و هر یک از اینها اسم خاصى را دارا بود مثلًا نام هفتمى از آنها مُعَلَّى بود، و روى هشتمین مىنوشتند: بدون سهم. آنگاه این شتر را به 28 سهم تقسیم مىنمودند. یعنى به 7 سهمى و 6 سهمى و 5 سهمى تا یک سهمى که مجموعاً 28 سهم مىگردد. هشت تن قمارباز مىآمدند بر سر آن ظرف و چوبههاى تیر را بر مىداشتند. آن چوبهاى که بر روى آن عدد یک نوشته بود یک سهم را مىبرد و آن که برروى آن عدد دو نوشته بود دو سهم را مىبرد. و همین طور آن کس که عدد 7 را بر مىداشت 7 سهم از شتر را مىبرد که بزرگترین سهم بوده است. و آن کس که چوبه بدون سهم را بر مىداشت بازنده در این قمار بود و مىبایست به تنهایى تمام قیمت شتر را بپردازد. و در این نوع قمار هفت نفر برنده بودهاند به سهامهاى متفاوت و یک نفر بازنده بود. و چون بالاترین بُرْد براى هفت سهمى بوده است لهذا این مثال قِدْح مُعَلَّى در عرب براى صاحب نصیب أعظم استعمال مىشود و مرحوم مظفر در این عبارت مىفرماید: نصیب أتمّ و أکمل در تشیّع نصیب اهل مدائن دست پرورده سلمان فارسى و حذیفه بوده است.