گوهر معرفت - عرفان و اخلاق کاربردی

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره


سفره ای از نور، بخش پنجم: آداب سلوکی معاشرت و صلۀ رحم (۱)

مجموعۀ حاضر از تألیفات ارزشمند حجت الاسلام حاج شیخ محمد شاهرخ همدانی است که در ماه رمضان سال 1434 هجری قمری نوشته شده است؛ بخش پنجم این کتاب به "آداب سلوکی معاشرت و صله رحم" با محوریت حدود الهی و احکام شرعی اختصاص دارد که در نوع خود کم نظیر است و برای اولین بار است که مساله اختلاط زن و مرد نامحرم بر اساس آیات و روایات و کلمات بزرگان به صورتی جامع و با پاسخ به شبهات طرح می گردد. بخش پنجم را با ویرایش و بازخوانی جدید تقدیم می کنیم

بسم الله الرحمن الرحیم

سفرای از نور، بخش پنجم: آداب سلوکی معاشرت و صلۀ رحم (۱)

منبع: کتاب "سفره ای از نور" تالیف حجت الاسلام حاج شیخ محمد شاهرخ همدانی

تمام حیثیت و شأنیت انسان، و تنها مقامی که در عالم امکان به او داده شده و برازنده اوست، مقام بندگی و عبودیت است و این حقیقت، که هیچ است و هیچ اراده و اختیاری از خود غیر از اراده و اختیار خدا ندارد.

چقدر مرحوم سیدنا الاستاد علامه طهرانی اعلی الله مقامه الشریف این ابیات میرزا حبیب خراسانی را دوست داشتند که می فرماید:

بنده را پادشاهی نیاید          از عدم کبریائی نیاید

بندگی را خدائی نیاید           از گدا جز گدائی نیاد

من گدا من گدا من گدایم

پس ما فقط یک اصالت داریم که عبد بودن و بنده بودن ماست و در واقع، نبودن ماست.

اما نشانه و علامت این حقیقت و بندگی و عبودیت، همان مقام تسلیم و رضا نسبت به کلام و اوامر و نواهی خداست. و در یک کلام تواضع به کلام خدا و کلام اولیای خدا، که سالک راه خدا و مومن واقعی باید آن را در قلب و دل خود بیابد و تقویت نماید.

خداوند در قرآن کریم می فرماید: قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یَدْخُلِ الْإیمانُ فی‏ قُلُوبِکُمْ. (الحجرات : 14)

(اعراب بادیه ‏نشین به تو گفتند: ایمان آوردیم. بگو: نه، هنوز ایمان نیاورده‏اید و باید بگویید اسلام آوردیم چون هنوز ایمان در دل هاى شما داخل نشده است)

عبد واقعی و مومن حقیقی کسی است که وقتی مطلب و دستور و حکمی را از منبع نور و جایگاه صحیح، دریافت کرد آن را بدون چون و چرا بپذیرد و بلافاصله عمل کند.

کشته شمشیر عشق حال نگوید که چون           تشنه دیدار دوست راه نپرسد که چند؟

سالک کسی است که وقتی مطلبی را بر اساس مبانی مُتقن به او می گویند خود و تمام شئونات خودش را با آن تنظیم کند نه اینکه حرف را بر اساس سلیقه و خواست  و امیال نفسانی و منافع خود تنظیم و بعد تغییر دهد و هزار بلا و توجیه سرش در آورد.

آری بحث در تبعیّت و فرمانبری محض و بی چون چرا از دستورات شرع و حدود و احکام الهیست.

یکی از مهمترین و ضروری ترین نکاتی که باید در مجالس و میهمانی ها و سفره ها مخصوصا سفره های افطاری به آن قبل از هر چیز توجّه شود، رعایت حدورد الهی و احکام شرع است که متاسفانه امروزه حتی در اجتماع مؤمنین و متدیّنین مراعات نمی شود.

یقینا هدف از برقراری جلسات باید قُرب به خدا باشد در اینصورت است که دنیا و نعمات و جلسات آن، مزرعه آخرت شده و محصولی را برداشت می کنیم که در تمام منازل هولناک وتاریک قبر و برزخ و قیامت همچون انیس و مونس و چراغی انسان را همراهی و از گزند ناملایمات مصون بدارد.

هر کس به تماشایی رفتند به صحرایی             ما را که تو منظوری خاطر نرود جایی

به فرموده قرآن کریم و صریح روایات و کلام اولیای خدا جلسه و سفره ای نورانی و ملکوتی است که از القائات شیطان به دور و به رضای خدا نزدیکتر باشد.

و آن جلسه ای است که، تمام موازین شرع و حدود خدا و سنت پیامبر اکرم و سیره ائمه اطهار علیهم السلام در آن ملاحظه گردد و به آن توجه شود و به هیچوجه من الوجوه با آن برخورد سطحی و عامیانه و توجیهی نشود که در غیر این صورت، کلاه گشادی بر سرمان رفته و در وقت دریافت کارنامه و ثبت اعمال، دستمان خالی و خود و اعمال و سرمایه وجودیمان را از دست رفته می بینیم که این همان خسران است.

قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُم بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمَالاً * الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیهُمْ فىِ الحْیَوةِ الدُّنْیَا وَ هُمْ یحَسَبُونَ أَنهَّمْ یحُسِنُونَ صُنْعًا * أُوْلَئکَ الَّذِینَ کَفَرُواْ بِایَاتِ رَبِّهِمْ وَ لِقَائهِ فحَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فَلَا نُقِیمُ لهَمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَزْنًا (الکهف : آیات 103 تا 105)

(بگو که آیا مى‏خواهید شما را بر زیانکارترین مردم آگاه سازیم؟ آنها هستند که عمر و سعى‏شان در راه دنیاى فانى تباه گردید و به خیال باطل مى‏پنداشتند که نیکوکارى مى‏کنند. همین دنیا طلبانند که به آیات خداى خود کافر شدند و (روز) ملاقات خدا را انکار کردند، لذا اعمالشان همه تباه گشته و روز قیامت آنها را هیچ وزن و ارزشى نخواهیم داد.)

آری :

رفتم که خار از پا کشم محمل زچشمم دور شد               یک لحظه من غافل شدم صد سال راهم دور شد

اختلاط زن و مرد نامحرم مهمترین مساله ای است که باید در تمام اجتماعات مسلمانان و مومنان و مجامع علمی و دانشگاه ها و حتی جلسات و میهمانی های خانوادگی از آن به شدت پرهیز شود چرا که عواقبی در ظاهر و باطن در پی دارد که ابدا جبران پذیر نیست. عواقبی که بزرگان از آن به سمّ مُهلِک و کُشنده تعبیر می آوردند.

قرآن به عنوان بهترین آیین و بیان کننده سبک زندگی اسلامی و ایمانی و انسانی، در جریان ورود اصحاب به بیت شریف رسول اکرم صلی الله علیه و آله، مردان را توصیه می کند و می فرماید: وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ ذلِکُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ (الأحزاب : 53) 

(اگر از همسران پیامبر صلی الله علیه و آله چیزى مى‏پرسید و یا از آنها چیزی می خواهید و کاری دارید، آنها را از پس پرده بخوانید و از پشت پرده بپرسید مستقیم و رو در رو با آنان مواجه نشوید، اینگونه ارتباط، هم براى طهارت دل شما و هم دل آنان بهتر است)

آری این صراحت آیه قرآن است که به این وضوح و روشنی و بدون هیچ تردیدی مطلب را صاف و پوست کنده به طالبان حقیقی و بندگان و مومنان واقعی نشان می دهد و می گوید شما هم اگر می خواهید بر اثر ارتباط ها و رفت و آمد ها آن صفا و طهارت قلب و خلوص را از دست ندهید بیایید و به این امر پایبند باشید و بین خود و زنان نامحرم پرده و حجاب داشته باشید و از اختلاط و نشست و برخاست که لازمه اش کشیده شدن به تشویش در نیت و اضطراب در قلب و فساد در عمل است، بپرهیزید.

حال آیا می توان قرآن و آیات و دستورات آن را منحصر به موردی خاص کرد؟

آیا می توان گفت بین مردان و زنان ما با مردان و زنان آن موقع فرق است؟ آیا تعلیلی که خدای متعال برای پرهیز از اختلاط آورده است، برای ما مصداق ندارد؟

آیا هر چه غیر از آنچه قرآن برای ما خواسته است، بگوییم، توجیهات نفسانی و شیطانی نیست؟ به چه دلیلی توجیه کنیم و آیا اصلا راهی برای توجیه هست؟

این نکته را بدانید که بر اساس آیات قرآن پیامبر صلی الله علیه و آله علاوه بر تلاوت قرآن، مسئولیت تفسیر قرآن را هم بر عهده داشت و بعد از هر آیه ای منظور از آیه را بیان می فرمود تا دیگر برای مثل امروزی مجالی نماند که هر کس از راه می رسد بگوید منظور خدا این و آن بوده است.

یکی از عقل می لافد یکی طامات می بافد         بیا کاین داوری ها را به پیش داور اندازیم

پیامبر صلی الله علیه و آله با قرآن و در کنار قرآن آمد که منظوری را که ما نمی فهمیم بیان کند.

اصلا آنچه که متن روایات و احادیث ما را تشکیل می دهد همان منظور معصومین علیهم السلام از قرآن و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله است که فقط ایشان چنین حقی دارند پس دیگر وجهی برای اغیار باقی نمی ماند که مدام سلایق و نفسانیات و توهمات و تخیلات خود را به اسم منظور و مراد کلام معصومین به خورد این و آن دهند.

ای مدعی برو که مرا با تو کار نیست              احباب حاضرند به اغیار چه حاجت است

اگر قرار بود که ما منظور را بفهمیم که ما را به خودمان واگذار می کردند و دیگر چه حاجتی به حجت و پیامبر و امام داشتیم؟

آیا تا بحال متوجه نشده ایم که اعتماد بر خود و نفس چه به سر بشریت آورده است؟ آیا دنیای امروز و ارتباطات آن،  مخصوصا روابط زن و مرد را نمی بینیم که به چه بی راهه ای و لجن زاری کشیده شده است؟

آری اینها نتیجه همان خودسری و خود محوری و قطع ربط با مبدا حیات و عالم ملکوت است؟

بنابراین آیا بهتر نیست که به آنچه از ناحیه معصوم به ما می رسد اعتماد کنیم و بر آن تکیه کنیم و از تخیلات درونی خویش دست برداریم؟

آیا شخص مُنصف و مومن متواضع و سلیم النفس حکم نمی کند که آنچه قرآن و مفسرین حقیقی اش بیان فرموده اند قطعا به سلامت و امنیت نفس و قلب نزدیکتر است؟

آیا سنت و سیره معصومین و همه بزرگان در تبعیت قرآن و دستورات دینی بر همین منوال نبوده است؟

چرا یکبار پیامبر و اهل بیت عصمت و طهارت سلام الله علیهم اجمعین توجیه نکردند؟ آیا آنها با آنکه معصوم بودند سزاوار به توجیه نبودند؟ آیا نعوذ بالله فهم ما بالاتر و بهتر از ایشان است؟

اهل تسنن از ابتدا خیال خودشان را راحت کردند و گفتند حسبنا کتاب الله که ما کاری به سنت و سیره و عترت نداریم.

ولی بسیاری از ما شیعیان سنت و عترت را گرفتیم و با توجیه و هر روز برداشتی با سلیقه های احساسی ونفسانی و منفعت محور، بلایی برسر آن آوردیم که اگر از اول نمی گرفتیم بهتر بود.

مگر حضرت زهرا سلام الله علیها نفرمود: بهترین زن زنی است که نه مردی او را ببیند و نه او مردی را؟ حال شما ببینید چه بلایی بر سر این کلام آوردند و صد البته که نتیجه اش را هم داریم می بینیم.

براستی ما شیعیان که اینگونه فرامایشات را توجیه کرده و عمل نکردیم پس چه کسانی باید عمل کنند ؟ اصلا کی و کجا باید به این مطالب عمل شود؟

باری چقدر مناسب و پسندیده و نورانی است جلسات و صله ارحام و میهمانی هایی که قبل از هر مطلبی، به دنبال کسب رضای خدا از طریق فراهم آوردن حدود و دستورات و احکام خدا هستند.

بر آستانه تسلیم سر بنه حافظ            که گر ستیزه کنی روزگار ستیزد

خوشا به حال کسانی که از اول بنا را بر بندگی بی چون و چرا گذاشته اند و خود را یکسره عبد و بنده مطیع او می دانند و منتظر دستور هستند تا عمل کنند و زبان حال و قالشان این است که ما عبد و بنده ای بیش نیستیم و عبد و بنده هیچ اختیار و اراده ای در مقابل مولی ندارد و خدا اگر به او اراده واختیار داده نه به خاطر این است که اراده  و اختیار خود را در مقابل او به میان آورده و حسابی برایش باز کند، بلکه به این منظور است که از اراده و خواست خدا را از روی حریت و آزادگی و آزادی برگزیند و اعلام کند ما عبد و بنده ای بودیم که همه ی راه ها جلوی پای ما بود ولی ما او را انتخاب و اختیار کردیم.

در کوی عشق شوکت شاهی نمی خرند            اقرار بندگی کن و اظهار چاکری

شخصی از مرحوم آیة الله آقای بهجت رحمة الله علیه برای حضور در میهمانی در منزل دعوت گرفت ولی ایشان استنکاف می کردند تا چند بار این مساله تکرار شد و وقتی آن آقا خیلی اصرار کرد ایشان مجبور شده و فرموده بودند: آقا من که از خودم اختیاری ندارم هر جایی بروم من عبدم من مملوکم من صاحب و مولی دارم من امام زمان دارم اجازه ندارم بیایم.

به صورت از نظر ما اگرچه محجوب است                  همیشه در نظر خاطر مرفه ماست

بنابراین در جلسات و میهمانی ها، باید زمینه ای از طرف مخصوصا میزبان محترم فراهم گردد تا محل نشستن و استراحت و غذا خوردن زنان از مردان جدا باشد.

رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: جایی که زن و مرد نامحرمی با هم اجتماع کنند شیطان نفر سوم آنان است و بین آنها همت می کند و ایجاد علاقه می نماید.

اللهم صل علی محمد و آل محمد

ادامه دارد ...

 

ارسال نظر و طرح سوال

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.