گوهر معرفت - عرفان و اخلاق کاربردی

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره


سفره ای از نور، آداب مهمانی (بخش سوم: انس و محبت غرض از  مهمانیها)

مجموعۀ حاضر از تألیفات ارزشمند حجت الاسلام حاج شیخ محمد شاهرخ همدانی است که در ماه رمضان سال 1434 هجری قمری نوشته شده است؛ معظّم له در این کتاب به موضوع صلۀ رحم و معاشرت و آداب و حدود آن بر مبنای آیات و روایات و سیره بزرگانی چون حضرت علامه طهرانی رحمة الله پرداخته اند؛ بخش سوم این کتاب به مساله محبت و انس و همدلی بین مومنان می پرازد که باید غرض از مجالس مهمانی و سفره های افطاری قرار گیرد
بسم الله الرحمن الرحیم

سفرای از نور، آداب مهمانی (بخش سوم : انس و همدلی غرض از إطعام)

منبع: کتاب "سفره ای از نور" تالیف حجت الاسلام حاج شیخ محمد شاهرخ همدانی

عرفان و معرفت خدا، نخستین گام حرکت انسان به سوى کمال و تعالی است، چرا که همه فضائل و کمالات بشرى به عرفان به خدا و شناخت حق تعالى منتهى مى‏گردد و در حقیقت، شناخت خدا هستۀ نخستین و زیر بناى همه فعالیت ها و کمالات است. تا وقتی که عنصر توحید و معرفت و ایمان به خدا در برنامه زندگى بشر وجود نداشته باشد، هر گونه اندیشه و حرکت عملى او بى ثمر خواهد بود.

ایمان به خدا تنها تکیه گاهى است که هیچ طوفانى توان لرزاندن و متزلزل کردن متمسکان و آویختگان به استوانه محکم آن را ندارد و آنان که در مسیر حرکت و سیر خود، متزلزل و سرگردان و حیرت زده هستند، علت اساسى‏اش آن است که به حقیقت توحید و ولایت، چنگ نزده‏اند.

امیر مؤمنان علیه السلام از چنین افرادی تعبیر می کنند به هَمَجٌ رَعاع لَمْ یَلْجَئُوا الى رُکْنٍ وَثیقٍ. ( نهج البلاغه، کلمات قصار، 147).

( کسانی که مانند باد هر لحظه به طرفی می روند و اصلا ثبات در قدم ندارند چرا که به پناهگاه محکمی متصل نیستند )

لکن حقیقت ایمان، عشق است و محبت؛ عشق و محبّت و تولّى در راه خدا نسبت به خدا و اولیاء و بندگان با صفای او.

بدین رو وقتى فضیل بن یسار از امام صادق علیه السلام از حبّ و بغض مى‏پرسد که آیا از ایمان است؟ حضرت مى‏فرماید: هَلِ الْایمانُ الَّا الْحُبُّ وَ الْبُغْضُ ( کافى، ج 2، ص 125 )

(مگر ایمان جز حبّ به خدا و بندگان او و در مقابل بغض و دشمنی با دشمنان خدا چیز دیگری هست؟)

یار رب چه چشمه ایست محبت که من از آن                 یک قطره نوش کردم و دریا گریستم

ایمان، خواستگاه حبّ و بغض و راهنما و جهت دهنده آن است؛ از این روى مؤمنان از بالاترین حدّ محبّت ها و کشش ها برخوردار هستند.

خدای متعال می فرماید: وَ الَّذینَ آمَنُوا اشَدُّ حُبّاً للَّهِ. (بقره: 165)

(مؤمنان، عشقشان به خدا از هر کسی و هر محبتی، شدیدتر است )

و عجیب است هر چه ایمان و بندگی خالصتر و معرفت بیشتر گردد محبت و انس و عشق به خدا و بندگان خدا هم بیشتر می شود چرا که روح بر اثر اتصال به منبع نور و عالم توحید و ولایت، صیقلی تر و صاف تر و در نتیجه لطیف تر می گردد و این اقتضای محبت و عشق را دارد.

وعده وصل چون شود نزدیک          آتش عشق تیزتر گردد

و برای همین است که اولیای خدا و بندگان او روح لطیف و حساس تری دارند و معمولا با کودکان که از روح لطیفی برخوردارند، انس می گیرند.

در حالات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مذکور است که حضرتش کودکان را بسیار دوست داشت و با آنها انس عجیبی داشتند و بارها می فرمودند: من بچه ها را دوست دارم .

تو نازک طبعی و طاقت نداری          گرانی های مشتی دلق پوشان

و ما این معنا را در ارتباط مرحوم سیدنا الاستاد علامه طهرانی رضوان الله تعالی علیه با کودکان به خوبی ادراک می کردیم و حقیر خاطرات زیادی از دوران صباوت و کودکی خود در ارتباط با علامه و ملاطفت و انس با ایشان دارم که همان انس و محبت و برخوردهای صمیمی بود که ما را از همان دوران مجذوب ایشان کرده بود.

عشق تو در وجودم و مهر تو در دلم             با شیر اندرون شد و با جان بِدَر شود

برخورد ایشان طوری بود که بچه ها خیلی راحت آمده و در دامن ایشان می نشستند و حتی با محاسن زیبای ایشان بازی می کردند و ایشان با لبخند و کلمات ملاطفت آمیز و پر از محبت با آنها برخورد می کردند و معمولا در جیب چیزی برای بچه ها داشتند و به آنها می دادند.

سایه معشوق افتاد بر عاشق چه شد                            ما به او محتاج بودیم و او به ما مشتاق بود

آری راه خدا و لقاء او طریق محبت و عشق است. و اولیای الهی از هر عملی و دستوری برای رسیدن به این مرتبه استفاده می کنند که یکی از مهمترین راه های رسیدن به این مرتبه ایجاد همدلی بین جمع مومنان و ازدیاد محبت و انس و رفع دوگانگی ها و کدورت است.

قرآن کریم در آیه اول سوره انفال یکی از مهمترین وظایف مومنان را ایجاد همدلی و یکدلی و برقراری محبت و مودت بین دل ها و قلوب می داند و می فرماید: فَاتَّقُواْ اللَّهَ وَ أَصْلِحُواْ ذَاتَ بَیْنِکُمْ

( همواره در دل خود تقوای الهی داشته باشید و بر این اساس بین خودتان را اصلاح نمایید )

حال که موضوع بحث ما معارف و احکام و ملکوت مجالس و میهمانی و افطاری های مومنین است بیان این نکته لازم است که چقدر خوب و پسندیده است که محور این مجالس و میهمانی و افطاری ها، ایجاد محبّت و مودّت و تطهیر قلب از تیرگی و کدورت ها باشد و یا اگر کسی از ناراحتی و مشکلی رنج می برد دیگران در این میان در صدد رفع او برآیند.

رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: مَنْ أَکْرَمَ أَخَاهُ الْمُسْلِمَ بِکَلِمَةٍ یُلْطِفُهُ بِهَا وَ فَرَّجَ عَنْهُ کُرْبَتَهُ لَمْ یَزَلْ فِی ظِلِّ اللَّهِ الْمَمْدُودِ عَلَیْهِ الرَّحْمَةُ مَا کَانَ فِی ذَلِکَ. (الکافی ج 2  ص 206 )

( کسی که برادر مومنش را بوسیله یک کلمه محبت آمیز تکریم کند و یک ناراحتی را قلب او بزداید پیوسته در سایه لطف و رحمت و مهربانی خداست تا وقتی که آن شخص از این تکریم و مهربانی لذت می برد. )

اگر غم لشگر انگیزد که خون عاشقان ریزد                  من و ساقی به هم تازیم و بنیانش براندازیم

حال مرحوم سیدنا الاستاد علامه طهرانی رحمة الله علیه اینگونه بود که در تمام سخنانشان خدمت به خلق و مدارا با مردم و ایثار و گذشت و ایجاد محبّت و صفاء بین دوستان و رفقاء و اخلّاء روحانى و گرمى و صمیمیّت در خانواده، موج می زد. بارها مى‏فرموند: آن خانواده یهودى که در بین خود با محبّت و انس و الفت زندگى مى‏کنند به خداوند نزدیکترند از یک خانواده شیعه أمیرالمؤمنین علیه‏السّلام که در حال نقار و کدورت بسر مى‏برند؛ و آن پرستار مسیحى که در بیمارستان براى خاطر خدا خدمت به مرضا را به نحو أحسن با روى خوش انجام مى‏دهد، حقّاً و واقعاً شیعه امیرالمؤمنین علیه السّلام است، و آن پرستار شیعه که با مریض ها به خشونت و درشتى برخورد مى‏نماید و قلب آنها را مى‏شکند از مذهب و آئین امیرالمؤمنین علیه السّلام بدور است.

می فرمودند: سوء ظنِّ به برادر ایمانى و کدورت بین افراد، از بین برندۀ طریق الهى و قرب به خداست و خود ایشان در اهتمام به رفع کدورت ها و ایجاد الفت و محبت در بین افراد فامیل و سایر دوستان و آشنایان و رفقا و شاگردان، زبانزد خاصّ و عام بودند.

جایی که تخت و مَسند و جَم می رود به باد                   گر غم خوریم بِه نبود، بِه که مِی خوریم

خواست و تمنّای قلب، محبت به خدا و بندگان خداست و این همان رمز سلامت و عافیت روح و روان و حقیقت آدمی است و در این میان، سُفره بهترین بهانه است برای رسیدن به رفع کدورت و برقراری محبت و وصول به طهارت قلب.

ضیافت و مخصوصا افطاری، سخاوت در محبت است تقسیم دریافتی های مادی و معنوی است با سایر بندگان خدا و این امر محبوب خداست.

آیت الله علامه حسن زاده ى آملى حفظه الله، مى نویسد: وقتى نوشتن رساله ى امامت را به اتمام رساندم، آن را به حضور شریف استاد علامه طباطبایى، رضوان الله تعالى علیه صاحب تفسیر المیزان، ارائه دادم و اظهار داشتم گاه گاهى که از درس و بحث خسته شدید به عنوان یک جلسه ى استراحت و به تعبیر عامه ى مردم زنگ تفریح این رساله ى ما را هم ملاحظه بفرمایید، ایشان لطف فرمودند و رساله را از اول تا آخر، کلمه به کلمه خواندند. تا آن که پس از مدتى فرمودند:
از بطن تا خط آن را نگاه کردم و رساله حاضر است !مدت دو ماه به درازا کشید تا ایشان رساله را مطالعه و بررسى کردند، وقتى به حضورشان رسیدم تا آن را تحویل بگیرم، به من اعتراض کردند که در فلان جاى رساله دعاى شخصى در حق خودتان کرده اید، زیرا من در جایى از آن گفته بودم، بار خدایا مرا به فهم خطاب محمدى صلی الله علیه و آله اعتلا ده و این دعا را پس از بیان حدیثى و شرح آن آوردم .
علت انتقاد علامه این بود که چرا در کنار سفره ى الهى، دیگران را شرکت نداده ام و علامه افزودند: تا آن جایى که خود را شناخته ام در حق خودم، دعاى شخصى نکرده ام و البته در اصول کافى از ائمه اطهار علیهم السلام نقل شده که دعاى شخصى نکنید و بندگان خدا را هم در کنار سفره ى الهى شرکت دهید، این تاءدیب اخلاقى در من اثر گذاشت. ( آیینۀ عرفان، ص 56)

هر که مجموع نباشد به تماشا نرود                یار با یار سفر کرده به تنها نرود

خداوند انسان بخیل را دوست ندارد چه این بخل در امور ظاهری و مادی باشد و چه در امور معنوی و در مقابل صفت سخاوت است که از اوصاف محبوب خداست مخصوصا در امور معنوی.

در روایت است هر چه دست بیشتر بر یک سفره برود محبت ها بیشتر می گردد. و علت اینکه مستحب است هر چند نفر از مومنین از یک ظرف غذا میل کنند، ایجاد محبت و وحدت بین قلوب است.

و بر همین اساس در سابق مرسوم بود و چه خوب هم بود که مومنان در یک ظرف با هم شریک می شدند حتی این معنا بین خانواده ها مخصوصا همسران رواج داشت و چقدر خوب است این قبیل حسنات و سنت ها در میان مسلمین و مومنین دوباره جریان پیدا کند که آثار فراوانی دارد.

مرحوم سیدنا الاستاد علامه طهرانی اعلی الله مقامه الشریف، هر وقت بین شاگردان و رفقای خود علامت کدورت و تیرگی در روابط را می دیدند دست بکار می شدند و سفره اطعامی را ترتیب می دادند و همگان را با چه شوق و محبتی بر سفره ای از عشق به خدا و اهل بیت علیهم السلام میهمان می کردند و معمولا آبگوشتی طبخ و بوسیله آن از واردین پذیرایی می نمودند یکبار به یکی از رفقا فرموده بودند: فلانی این دعوت از رفقا و طبخ این آبگوشت برای اینست که محبت بین رفقا زیاد شود و قلب هایشان به یکدیگر نزدیکتر گردد.

وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم                         که در طریقت ما کافریست رنجیدن

در ماه مبارک رمضان به جهت نزول انوار الهی که همراه است با رحمت و محبت، و همچنین بسته بودن دست شیطان برای ایجاد دشمنی و دوگانگی و تفرقه، دل ها به هم نزدیک تر است. پس باید از این فرصت استفاده کرد و اگر کدورتی هست برطرف گردد و از طرفی ظرف دل را برای دریافت انوار الهی جاروب و مهیا نمود و مطمئن باشیم با ظلمت و تاریکی و آلودگی باطن، چیزی عائد نمی شود و به قول قدیمی ها تا تنور داغ است باید نان را چسبانید.

خلوت دل نیست جای صحبت اضداد               دیو چو بیرون رود فرشته درآید

بنابراین افرادی که بر سر سفره حاضر می شوند مخصوصا سفره های با برکت و نورانی افطاری، نباید مطالبی را بر زبان جاری کنند که موجب هتک و وهن مومنی در جمع یا غیبت کسی که نیست باشد بهتر است صحبت ها مهربانانه و از روی محبت باشد

سفره را باید با محبت و عشق گسترانید و از میهمانان خدا اینچنین پذیرایی کرد سفره افطار باید برای ظاهر و باطن ما امنیت خاطر و سلامت جان به همراه داشته باشد.

پیامبر خدا صلی الله علیه می فرمایند: مومن کسی است که دیگران در نشست و برخاست با او، احساس امنیت و آرامش کنند و از نیت و کلام و رفتار او خود را در سلامت و امنیت ظاهری و باطنی ببینند.

سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند           پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند

خوب است افرادی که بر اساس یک ضیافت دور هم جمع شدند اگر غم و مشکلی دارند آن را نمایان نکنند و در مقابل شادی و سرور را در سیمای خود آشکار نمایند و آن را به دیگران همه هدیه دهند

در روایتی رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: از علامات مومن است که غم را در سینه اش پنهان و شادی را در سیمایش نمایان کند.

با دل خونین لب خندان بیاور همچو جام                       نی گرت زخمی رسد آیی چو چنگ اندر خروش

گاهی کدورت باطنی و غم اگر نمایان باشد جمعی را ناراحت و افسرده و کسل می کند آنوقت است که هیچکس بهره ای از آن جلسات ملکوتی نخواهد برد.

مرحوم سیدنا الاستاد علامه طهرانی رحمة الله علیه به رفقا سفارش اکید کرده بودند که اگر کسی به هر دلیلی حالت قبض و گرفتگی و سنگینی دارد و نمی تواند آن را پنهان کند اصلا در جلسه شرکت نکند تا حال باقی رفقا را خراب نکند.

یک دل غمگین جهانی را مکدر می کند            باغ را در بسته دارد غنچه دلگیر من

در این میان قطعا تکلیف میزبان و صاحب خانه بیش از دیگران است باید چنان با روی باز با میهمانان خدا مواجه شود که در همان نگاه و برخورد اول تمام سنگینی ها و کدورت ها و غم ها را بزداید.

دلم که آیینه اوست داشت غبار                       صفای چهره او از دلم غبار ببرد

در روایتی است که یک وقت امام صادق علیه السلام میهمان داشتند و در حین غذا، خبر فوت یکی از فرزندانشان را شنیدند ولی  به خاطر مهمانان به روی خود نیاوردند و قیافه عادی از خود نشان دادند. ( لئالی الاخبار، ج 2، ص 299 )

قطعا تمنای روزه داران و میهمانان خدا از حاضر شدن در جلسات ماه رمضان و سفره های افطاری فقط غذای ظاهر و تطمیع شکم نیست بلکه نیاز و حاجت دیگری ایشان را بر این سفره و جلسه کشانده است.

آسمانا دلم از اختر و ماه تو گرفت                  آسمان دگری خواهم و ماه دگری

محبّت نزدیکترین و کوتاه ترین طریق به وحدت و توحید است.

اللهم صل علی محمد و آل محمد

ادامه دارد ...

ارسال نظر و طرح سوال

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.