مقالۀ پیش روی برگرفته از سخنرانی های حجت الاسلام حاج شیخ محمد شاهرخ همدانی در باب زندگی و سیره حضرت علی اکبر علیه السلام است
بسم الله الرحمن الرحیم
روحِ ریحان (سیری در زندگانی حضرت علی اکبر علیه السلام)
منبع: برگرفته از سخنرانی های حجت الاسلام حاج شیخ محمد شاهرخ همدانی
وَ فَدَیْناهُ بِذِبْحٍ عَظیمٍ (الصافات : 107)
(و ما اسماعیل را در برابر قربانى بسیار بزرگی (حضرت علی اکبر علیه السلام) از ذبح شدن رهانیدیم)
مرید پیر مغانم ز من مرنج ای شیخ که وعده تو کردی و او بجا آورد
نام:
نام ایشان علی است.
نقل است روزی علی اکبر علیه السلام به نزد والی مدینه رفته و از طرف پدر بزرگوارشان پیغامی را خطاب به او میبرد، در آخر والی مدینه از علی اکبرسئوال کرد نام تو چیست؟ فرمود: علی سئوال نمود نام برادرت؟ فرمود: علی آن شخص عصبانی شد، و چند بار گفت: علی، علی، علی، « ما یُریدُ اَبُوک؟ » پدرت چه می خواهد، همه اش نام فرزندان را علی می گذارد، این پیغام را علی اکبر نزد اباعبدالله الحسین علیه السلام برد، ایشان فرمود : والله اگر پروردگار دهها فرزند پسر به من عنایت کند نام همه ی آنها را علی می گذارم و اگر دهها فرزند دختر به من عطا، نماید نام همه ی آنها را نیز فاطمه می گذارم.
لقب:
لقب ایشان به جهت اینکه بزرگترین فرزند سیدالشهداء علیه السلام بوده «اکبر» و کنیهاش «ابوالحسن» می باشد (اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص۸۶)
روایتی از امام زین العابدین علیه السلام نقل شده که دلالت دارد بر این که وی از جهت سن کوچک تر از علی اکبر علیه السلام بود. آن حضرت فرمود: کان لی اخ یقال له علیّ اکبر منّی قتله الناس ...( الطبقات الکبری (محمد بن سعد زهری)، ج 5، ص 211)
علامه طهرانی رحمة الله علیه بزرگتر بودن حضرت علی اکبر علیه السلام را از حضرت سجاد علیه السلام از مسلمات می دانند (کتاب امام شناسى، جلد 15، صفحه 319)
سال تولد:
طبق قول اصح على اکبر بن الحسین علیهما السّلام در شهر مدینه و در زمان امارت عثمان متولّد گشت. («نفس المهموم» ص 191 تا ص 193)
خاندان
پدر:
پدر ایشان حضرت امام حسین علیه السلام امام سوم شیعیان است
مادر:
مادرش لَیْلى دختر أبو مُرَّةِ بن عُرْوَةِ بْنِ مسعود ثَقَفى از طائفه بنى ثقیف است که جدش عروة بن مسعود یکى از چهار مرد بزرگوار در اسلام و یکى از دو مرد عظیم مىباشد که در گفتار خداوند حکایت از کفّار قریش شده است: وَ قَالُوا لَوْلَا نُزِّلَ هَذَا الْقُرْآنُ عَلَى رَجُلٍ مِنَ الْقَرْیَتَیْنِ عَظیم (زخرف : 31) «و مشرکین مکّه گفتند: چرا این قرآن بر یکى از دو مرد عظیم از دو قریه مکّه و طائف نازل نگردید؟!»
و اوست که کفّار قریش وى را به سوى پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم در روز حُدَیْبِیَّه فرستادند و در حالى که کافر بود با پیامبر عقد صلح را بست. و سپس در سنه نهم از هجرت پس از مراجعت مصطفى صلى الله علیه و آله و سلم از طائف، اسلام گزید، و از آن حضرت اجازه خواست تا به میان اهل و اقوامش برگردد. و برگشت و قومش را به اسلام دعوت کرد. یکى از ایشان وى را به تیرى نشانه گرفت در حالى که مشغول اذان نماز بود، و کشته شد. و چون این خبر به رسول الله رسید فرمود: مَثَل عُرْوَه مثل صاحب یس است که قوم خود را به خدا فرا خواند و آنان او را کشتند. (ارشاد مفید)
از رسول خدا صلی الله علیه و آله وارد است که دیدم عیسى بن مریم علیه السّلام را، و دیدم نزدیکترین کسى را که به او شباهت داشت عروة بن مسعود ثقفى بود. (شرح شمائل محمّدیه)
جَزَرى در «اسدالغابة» از ابن عباس روایت کرده است که گفت: رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: أرْبَعَةٌ سَادَةٌ فِى الإسْلَامِ: بِشْرُ بْنُ هِلَالٍ عَبْدِى، وَعَدِىُّ بْنُ حَاتَمِ طائى، وَ سُرَاقَةُ بْنُ مَالِکِ مُدْلَجِى، وَ عُرْوَةُ بْنُ مَسْعُود ثَقَفِى. این چهار بزرگواران در اسلام هستند.
درباره حضور جناب لیلا مادر حضرت علی اکبر علیه السلام در واقعه کربلا بر خلاف آنچه در مراثی نقل می شود هیچ سندی در دست نیست و سیدنا الاستاد بر این موضوع تصریح دارند و می فرمایند: حقیر در هیچ یک از مقاتل حضور لیلى را در صحنه کربلا نیافته ام. (امام شناسی جلد 15 پاورقی ص 326)
مرحوم محدّث قمى هم در «نفس المهموم» ص 193 گوید: و أمّا امّه علیه السّلام هل کانت فى کربلاء أم لا؟ لم أظفر بشىءٍ من ذلک.
(و اما درباره حضور مادر حضرت علی اکبر علیه السلام که آیا در کربلا حاضر بوده یا نه؟ من هیچ سندی را نیافتم)
همسر و فرزند:
با توجه به زیارتنامهای که برای حضرت علی اکبر نقل شده است، به نظر میرسد ایشان دارای اهل و عیال بودهاند. زیارتنامه ایشان اینگونه است: صلى الله علیک و على عترتک و اهل بیتک و آبائک و ابنائک. (کامل الزیارات/239ب 79 زیارت ۱۸)
یکی دیگر از ادله ای که دلالت دارد بر همسر و فرزند داشتن جناب علی اکبر علیه السلام کلام امام رضا علیه السلام است در سوال و جوابی که بین حضرت و سائل بیان شد. («دمع السّجوم» ص 164 و ص 165)
مرحوم علامه طهرانی این معنا را هم از مسلمات می دانند. (کتاب امام شناسى، جلد 15، صفحه 319 پاورقی)
سیمای ظاهری:
حضرتش بسیار به رسول خدا صلی الله علیه و آله شباهت داشتند هم در صورت هم در سخن گفتن و هم در سیرت
طبق روایات موثق وقتی سیدالشهداء علیه السلام جناب علی اکبر را برای نبرد بدرقه می کرد صورتش را به سوی آسمان گرفت و عرضه داشت: اللَهُمَّ اشْهَدْ عَلَىَ هَؤُلاءِ الْقَوْمِ فَقَدْ بَرَزَ إلَیْهِمْ غُلَامٌ أشْبَهُ النَّاسِ خَلْقاً وَ خُلْقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِکَ. کُنَّا إذَا اشْتَقْنَا إلَى نَبِیِّکَ نَظَرْنَا إلَى وَجْهِهِ. (مقتل محمد بن أبى طالب)
« بار خداوندا! گواه باش بر این قوم، که تحقیقاً جوانى به جهت مبارزت با ایشان بیرون رفت که از جهت خلقت و از جهت اخلاق، و از جهت گفتار، شبیهترین مردم به پیغمبر توست، به طورى که ما هر گاه مشتاق دیدار پیغمبرت مىشدیم به صورت او نظر مىکردیم.»
مورخین نقل کرده اند زمانی که لشکرعمر سعد چهره ی بابرکت حضرت رادیدند گفتند (فتبارک الله احسن الخالقین) این قدر حضرت علی اکبرشبیه پیامبر صلی الله علیه و آله بودند که لشکرعمرسعد گمان کردند پیامبر است که حضرت علی اکبر علیه السلام فرمود: اناعلی بن الحسین بن علی.
سیرت باطنی:
شبه پیامبر صلی الله علیه و آله
درنظربگیریم که خلقت پیامبرصلی الله علیه و آله هیچ نقصی نداشته و از طرفی امام حسین علیه السلام فرمود: حضرت علی اکبر شبیه ترین فرد در اخلاق به پیامبر است آن هم پیغمبری که قرآن درمورداخلاق ایشان فرموده: انک لعلی خلق عظیم؛ حال این نتیجه بدیهی است که بگوییم حضرتش سیرتی نبوی داشت.
سلام به وی در زیارت عاشورا
از فضائل حضرت علی اکبر علیه السلام آن که درزیارت عاشورا به ایشان سلام داده شده آنجا که فرمود: السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین؛ که کلام علی بن الحسین اشاره به وجود با برکت حضرت علی اکبر دارد.
امید دل سیدالشهداء علیه السلام
علامه طهرانی رحمة الله علیه می فرمودند: على اکبر امید دل حضرت امام حسین علیه السلام بود. هم شاخه از یک درخت، و هم پیوند از یک ساق بود، طرز تفکّر و مرام و مقصدش عین آن حضرت بود. کَأنَّهُ هُوَ، بَلْ إنَّهُ هُوَ در اینجا مصداق دارد لهذا در قیامت مقامى پیدا مىکند که شهدا و صدّیقین هم ندارند. (امام شناسى، جلد 15، صفحه 334)
تربیت شده دامان دو امام
حضرت على اکبر در دامان دو امام تربیت شده است، و مودّب به آداب هر یک از آن بزرگوار گردیده است، شاهد بر این معنى است آنچه در زیارت معتبره منقوله وارده در «کافى» و «تهذیب» و «من لا یحضره الفقیه» خطاب به آن حضرت آمده است: السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا بْنَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ. «سلام خدا باد بر تو اى پسر امام حسن و امام حسین.» فلهذا حکم پسر هر دو امام را دارد، و شاهد، سلام بر اوست که در آن به ابْنُ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْن تعبیر گردیده است. (محدث قمی)
مقام یقین و اسقتامت حضرت
محدّث قمى از «ارشاد» شیخ مفید نقل فرموده است که: در مسیر کربلا شبى در آخر شب حضرت امام حسین علیه السّلام امر فرمود تا آبگیرى کنند، و مشکها را از آب پر نمایند. پس امر به کوچ فرمود، و از قصر بنى مقاتل خارج شد. عَقَبَة بن سَمْعان مىگوید: ساعتى با آن حضرت سیر کردیم و به آن حضرت پینگى و حالت چرتى بر همان کیفیّت که بر روى اسب روان بود دست داد، و سپس به انتباه آمد در حالى که مىگفت: إنَّا لِلّهِ وَ إنَّا إلَیْهِ رَاجِعُونَ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ.
«تحقیقاً ما ملک طلق خدائیم، و ما به سوى او رجعت کنندگانیم. و حمد و سپاس اختصاص به خدا پروردگار عالمیان دارد.»
این عمل را حضرت دو بار یا سه بار تکرار نمود. در این حال فرزندش على بن الحسین علیهما السّلام که سوار بر اسبى بود به سوى وى آمد و گفت: بِمَ حَمِدْتَ اللهَ وَ اسْتَرْجَعْتَ؟! «علّت حمد و استرجاع شما چه بود؟!»
حضرت فرمود: «اى نور دیده پسرک من! من که در راه مىآمدم، چرت مختصرى مرا گرفت، و براى من اسب سوارى که بر روى اسبى بود ظاهر شد، و او مىگفت: این قوم مىروند، و مرگها هم به سوى ایشان مىرود. بنابراین دانستم که: خبر مرگ ما به ما داده مىشود!»
حضرت علی اکبر عرض کرد: «اى پدر جان! خداوند براى تو روز بدى را پیش نیاورد! آیا ما بر حق نیستیم؟!»
حضرت فرمود: بَلَى وَالَّذِى إلَیْهِ مَرْجِعُ الْعِبَادِ!
«بلى، و سوگند به آن کسى که بازگشت بندگان به سوى اوست، ما بر حق هستیم!»
على عرض کرد: فَإنَّنَا إذاً لَا نُبَالِى أنْ نَمُوتَ مُحِقِّینَ!
«پس در این صورت تحقیقاً ما باکى از مرگ نداریم با وجود آنکه مُحقّ باشیم!»
حضرت فرمود: «خداوند تو را جزا بدهد جزاى فرزندى، به بهترین جزاى پسرى که از پدرش داده است»! («نفس المهموم» ص 122 و ص 321)
اولین شهید از بنی هاشم
حضرت على اکبر علیه السّلام اوَّلین شهید از اهل بیت سیّد الشّهداء علیه السّلام است، و شاهد بر این مطلب عبارتی است که در زیارت مشتمله بر اسامى شهدا آمده است: السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أوَّلَ قَتِیلٍ مِنْ نَسْلِ خَیْرِ سَلِیلٍ! (نفس المهموم)
«سلام بر تو باد اى اوّلین کشته از نسل بهترین اولاد آدم» و منظور از خیر سلیل، رسول اکرم هستند.»
على اکبر علیه السّلام از دیدگاه معاویه
از مُغیرَه وارد است که: معاویه گفت: مَنْ أحَقُّ النَّاسِ بِهَذَا الامْرِ؟! قَالُوا: أنْتَ! قَالَ: لَا! أوْلَى النَّاسِ بِهَذَا الامْرِ عَلِىُّ بْنُ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِىٍّ:. جَدُّهُ رَسولُ اللهِ صلّى الله علیه و آله و سلم، وَ فِیهِ شَجَاعَةُ بَنِى هَاشِمٍ، وَ سَخَاءُ بَنِى امَیَّةَ، وَ زَهْوُ ثَقِیفٍ. (نفس المهموم)
«معاویه از ندیمان خود پرسید: شایستهترین مردم براى خلافت کیست؟! گفتند: تو! گفت: نه، على بن الحسین بن على: به این امر اوْلى است، که جدِّ او رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم است، و در اوست شجاعت بنى هاشم، و سخاوت بنى امَیّه، و ناز و زیبائى ثقیف.»
حضرت علامه طهرانی رحمة الله علیه در توضیح مفاد این روایت می فرمایند: و علیهذا معاویه- علیه الهاویة- برادر مادر لیلى، و دائى لیلى، و دائى مادر حضرت على اکبر علیه السّلام است، و یزید- علیه اللَّعنة بِمَا لَا مَزِید- دائى زاده لیلى و دائى زاده مادر حضرت على اکبر علیه السّلام است.
و روى همین اعتبار است که: معاویه چون حضرت على اکبر را از سه شاخه نسب منتسب مىبیند او را سزاوار خلافت مىداند. امّا سخاوت بنى امیّه را که او از فضایل آنان شمرده است کذب محض است. سخاوت دربست متعلّق به بنى هاشم بوده است و پولهاى بى اندازهاى را که معاویه از بیت المال مسلمین صرف حکومت و امارت شیطانیّه خود مىنموده است، نباید به حساب سخاوت به شمار آورد. (کتاب امام شناسى، جلد 15)
اللهم صل علی محمد و آل محمد