گوهر معرفت - عرفان و اخلاق کاربردی

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره


دیدگاه علامه طهرانی ره دربارۀ وحدت حوزه و دانشگاه

بیست و هفتم آذر تحت عنوان وحدت حوزه و دانشگاه نام گزاری شده است که باید به درستی فهمید مراد از این وحدت چیست و چه هدفی در پس آن دنبال می شود؟ عارف کامل حضرت علامه طهرانی رحمة الله علیه که سطحی و بدون مطالعه از کنار چیزی عبور نمی کردند این مساله را مورد دقت و ارزیابی قرار دادند که به مناسبت این روز به آن پرداخته می شود

بسم الله الرحمن الرحیم

دیدگاه علامه طهرانی ره دربارۀ وحدت حوزه و دانشگاه

 

 

منبع: سلسله سخنرانی های علامه طهرانی ره، نرم افزار کیمیاى سعادت

 

 

این مطالبى که امروزه به گوش می رسد که: دانشگاه با حوزه یکى شود، آیا مقصود چیست؟ آیا مراد این است که حوزه از بین برود، یا آنها بیایند به دانشگاه؟! یا دانشگاهیان بیایند به حوزه ها و مانند طلبه ها دروس غیر صحیحه و سطحیّه را رها کنند و خوب درس بخوانند، این خوب است! لیکن رفتن طلّاب به دانشگاه و قدرى از دروس متداول آن را خواندن، مانند فلسفه و دروسى که خیلى خیلى سطحى است و با خواندن آن کسى به جائى نمی رسد، این فائده اى ندارد و صلاح نیست! و این مثل «جامع الأزهر» و «جامعة الأزهر» است.

 

 

حوزه خیلى مهمّ است! اصالت دارد! طلّاب باید دروس را با دقّت بخوانند! دروس حوزه یک روز و دو روز نیست، یک عمر کم است.

 

 

کسى که «حاشیة ملّا عبدالله» را درس مى‏ گوید مى ‏داند چه مى ‏گوید؛ زیرا زحمت کشیده و مطالعه کرده و فهمیده است؛  مقصد دنیوى نداشته است.

 

 

طلبه ها مقصدى جز خدا، (و جز) علم، ندارند؛ انگیزه آنها دنیوى نبود و نیست، براى کسب مدرک و مدال نیست، انگیزه آنها خداست؛ شهید و علّامه حلّى انگیزه شان این بود.

 

 

امّا علوم دانشگاه این انگیزه را ندارد، آنها به امید کسب مدرک و دنیا می روند و از امکانات آن استفاده می کنند و با فرا گرفتن پاره اى الفاظ و اصطلاحات سطحى انسان با سواد نمی شود؛ با چند اصطلاح فلسفى انسان فیلسوف نمی شود!

 

 

این فیلسوف نماهائى (امثال دکتر سروش) که آمدند و گفتند: «قبض و بسط تئوریک شریعت» واقعاً انسان شرمش می شود!! دانشگاه است که چنین افراد بیسوادى را تربیت می کند که با یاد گرفتن چند اصطلاح می آیند و نظر می دهند و در مقابل علماء اظهار نظر می کنند، در حالیکه از فضل و کمال عارى و خالى و تهى هستند؛ امّا حوزه اینچنین نیست؛ مطالعه و زحمت و خون دل خوردن، و در حجره هاى نمناک با تهیدستى زندگى کردن دارد.

 

 

مرحوم بروجردى هشتاد و هشت سال داشت، شب‏ ها مطالعه مى ‏کرد، حتّى درب بیرونى را مى ‏بست و کسى را بخود راه نمى ‏داد؛ و مى ‏گفت: من فردا مى ‏خواهم به طلبه ‏ها درس بگویم، باید جوابگوى اشکالات آنها باشم؛ و تا آخر عمر مطالعه ایشان ترک نشد چون داراى اصالت بود. امّا اینها درس نمى‏ خوانند وکتب را نمى‏ خوانند و نمى ‏فهمند، مى‏ گویند: «مُغنى اللبیب» (یکی از کتاب های متداول حوزه در سال های پیش) بدرد نمى ‏خورد، فلان کتاب بدرد نمى‏ خورد، آنوقت بى ‏سواد مى‏ آید بعنوان اجتهاد نظر مى ‏دهد!

 

 

اینها درس خوانده کال و نارس هستند؛ دانشگاه ( در امروزه) سطحى است؛ تا بحال دیده اید یک پروفسور و یک محقّق بیرون بدهد؟!

 

 

علّامه طباطبائى، آیة الله شیخ عبد الجواد اصفهانى استاد ما در «رسائل» که مرد محقّق و وارسته و دقیق النّظرى بود؛ حاج آقا رضا آسیّد صفى (معروف به آقاى بهاء الدینى) که پیرمردى سالخورده است  و من استصحاب «رسائل» را خدمت ایشان خواندم؛ آقاى بروجردى، اینها اصالت داشتند و دارند.

 

 

خلاصه بایستى از آداب و سنن و ملیّت ها دست برداریم و به اسلام و پیغمبر و سنّت هاى او گرایش پیدا کنیم؛ و انگلیسی ها و همه خارجی ها یکسان هستند؛ «الکفرُ ملّةٌ واحدة!» والّا روى خوشبختى را نمی بینیم، مگر اینکه به اصالت خود برسیم! نه اینکه حوزه هاى علمیّه کنار بروند و جواهر و دروس عمیق فلسفه و حکمت کنار برود و یک ظاهرى از فلسفه بیاید. جمال عبدالنّاصر می گفت: هرکسى می خواهد به اینجا بیاید و هر که می خواهد در همان «جامع الأزهر» باشد، لیکن ما اینقدر شهریّه میدهیم و امکانات داریم و و ... در اینصورت همه به اینجا می آیند و آنوقت تغییر می کند.

 

 

رشته رشته کردن علوم براى بعضى اشکال ندارد ولیکن مجتهد بارآوردن مهمّ است.

 

 

هزار و پانصد سال شیعه رنج کشید و نسلًا بعدَ نسل، تا اسلام را بدست ما رساند. و عجیب این است که دشمنان با یک خَزَفى آن فیروزه گرانبها را از دست ما می گیرند!! من در جلد دوّم «أنوار الملکوت» مفصّل نوشتم و در جلد سوّم و چهارم هم مطالبى دیگر هست. 

ارسال نظر و طرح سوال

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.