هفدهم ماه مبارک رمضان یادآور واقعه ای است که خدای متعال در قرآن همواره آن را به پیامبر صلی الله علیه و آله و همه مسلمانان متذکّر می شود تذکّری که برای همگان ذکر است. مقالۀ حاضر به قلم حجت الاسلام حاج شیخ محمد شاهرخ همدانی است که به علاقه اولیای الهی به شب بدر و باین برخی برکات و آموزه های بدر که در قرآن آمده اشاره دارد.
بسم الله الرحمن الرحیم
در مکتب بدر(جلالت شب هفدهم ماه رمضان)
منبع: سلسله مقالات تالیف حجت الاسلام حاج شیخ محمد شاهرخ همدانی
شب هفدهم ماه مبارک رمضان، شب بسیار مبارکى است، چرا که یادآور واقعه ای است که خدای متعال در قرآن همواره آن را به پیامبر صلی الله علیه و آله و همه مسلمانان متذکّر می شود تذکّری که برای همگان ذکر است.
خدای متعال در قرآن کریم می فرماید: وَ اذْکُرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَلِیلٌ مُسْتَضْعَفُونَ فِی الْأَرْضِ تَخافُونَ أَنْ یتَخَطَّفَکُمُ النَّاسُ فَآواکُمْ وَ أَیدَکُمْ بِنَصْرِهِ... (انفال : 26)
(ای مسلمانان، به خاطر بیاورید هنگامی که شما گروهی کوچک و اندک و ضعیف، در روی زمین بودید، آن چنان که می ترسیدید مردم شما را بربایند، ولی خدا شما را پناه داد و یاری کرد...)
بر اساس همین آیه این شب را باید شب امید و امیدواری نامید آن هم از روی واقعیت و تکیه بر امر و وعده های الهی نه خیال و وهم و آن را در سراسر زندگی سرایت داد
از این روی این شب، شبی است که اولیای الهی از میان شب های ماه رمضان بعد از لیالی قدر به آن اهمیت خاص داده و به آن علاقه وافری داشتند و آن را احیاء میگرفتند.
مرحوم سیدنا الاستاد حضرت علامه طهرانی اعلی الله مقامه الشریف هر ساله در ماه رمضان وقتی به شب هفدهم می رسیدند به فرزندان و اطرافیان خود می فرمودند: می دانید امشب چه شبی است؟! امشب شب بدر است و سپس با بهجت و سروری هر چه تمام تر واقعه شب بدر و مجاهدت حضرت امیرالمومنین علیه السلام در این شب و آب آوردن آن حضرت از چاه بدر در آن شب ظلمانی و تاریک در میان انبوه دشمنان، برای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل می کردند؛ واقعه ای که حکایت از جوانمردی علی علیه السلام و انقیاد و اطاعت و تسلیم در برابر حکم خدا و ولیّش می نماید.
حقیر تا آنجا که به خاطر دارم در جلساتی که در شب های ماه مبارک محضرشان می رسیدیم رفقا و شاگردان را به اهمیت شب هفدهم تذکر می دادند و این منقبت حضرت علی علیه السلام را بیان می کردند و بر اساس روایت عبدالرحمن بن صالح بیان می فرمودند که: برای علی بن ابی طالب در یک شب، سه هزار و سه منقبت بود.
چنانچه این ماجرا را در جلد چهارم کتاب شریف امام شناسی چنین نقل می فرمایند:
محمد بن ثابت با اسناد خود از ابن مسعود و فلکی مفسر با اسناد خود از محمد بن حنفیه روایت کرده اند که: در شب بدر در بیابان بدر حضرت رسول آب خواستند اصحاب همه از جواب ساکت شدند، حضرت أمیر المؤمنین علیه السّلام مشک را برداشت و در آن شب تار روانه شد تا به چاه رسید و خود در اندرون چاه رفت، مشک را پر نموده و به دوش گرفت و بالا آورد، همین که مشک را برداشت که روانه شود ناگهان تند بادى وزید به طورى که آبها را ریخت. حضرت دو مرتبه به درون چاه رفته مشک را آب نموده و بالا آورد و چون خواست آنرا بیاورد باد تندى وزید و همه آبها را به زمین ریخت. و همچنین براى مرتبه سوّم مشک را از چاه پر کرد و بیرون آورد و باد شدید همه آنها را ریخت. حضرت براى مرتبه چهارم به درون چاه رفت و آب را آورده و در این مرتبه بادى نیامد مشک را برداشت و به محضر رسول خدا آورد، حضرت فرمود: یا على چرا دیر آمدى؟ أمیر المؤمنین داستان بادهاى شدید را بیان کرد. پیامبر فرمود: اَمَّا الرّیحُ الاُولی فَجَبْرَئیلُ فی اَلْفٍ مِنَ الْمَلائِکَةِ سَلَّمُوا عَلَیْکَ وَالرّیحُ الثانِیَةُ میکائیلُ فی اَلْفٍ مِنَ الْمَلائِکَةِ سَلَّمُوا عَلَیْکَ وَالرّیحُ الثّالِثَةُ اِسْرافیلُ فی اَلْفٍ مِنَ الْمَلائِکَةِ سَلَّمُوا عَلَیْکَ وَ ما اَتَوْکَ اِلاّ لِیَحْفِظُوکَ. (بحارالانوار، ج19، ص286 )
(رسول خدا فرمود: امّا باد اوّل جبرائیل بود با هزار ملک آمدند و بر تو سلام کردند. و امّا باد دوّم میکائیل بود با هزار مَلک بر تو سلام کردند، و امّا باد سوّم اسرافیل بود با هزار مَلک بر تو سلام کردند که آنها براى حفظ تو آمده بودند.) (امام شناسی ج 4 ص 56)
همچنین در کتاب شریف االله شناسی به نقل از توحید صدوق بیان می فرمایند:
أمیر المؤمنین علیه السّلام فرمود: رَأَیْتُ الْخِضْرَ عَلَیْهِ السَّلَامُ فِى الْمَنَامِ قَبْلَ بَدْرٍ بِلَیْلَةٍ، فَقُلْتُ لَهُ: عَلِّمْنِى شَیْئًا أُنْصَرُ بِهِ عَلَى الاعْدَآءِ! فَقَالَ: قُلْ: یَا هُوَ یَا مَنْ لَا هُوَ إلَّا هُوَ!
فَلَمَّا أَصْبَحْتُ قَصَصْتُهَا عَلَى رَسُولِ اللَهِ صَلَّى اللَهُ عَلَیْهِ وَ ءَالِهِ فَقَالَ لِى: یَا عَلِىُّ! عُلِّمْتَ الاسْمَ الاعْظَمَ! فَکَانَ عَلَى لِسَانِى یَوْمَ بَدْرٍ.
وَ إنَّ أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ قَرَأ: قُلْ هُوَ اللَهُ أَحَدٌ. فَلَمَّا فَرَغَ قَالَ: یَا هُوَ یَا مَنْ لَا هُوَ إلَّا هُوَ، اغْفِرْلِى وَ انْصُرْنِى عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ!
(من در شب جنگ بدر حضرت خضر علیه السّلام را در خواب دیدم، و به او گفتم: چیزى به من تعلیم نما تا بدان چیز بر دشمنان ظفر یابم! خضر گفت: بگو: یَا هُوَ یَا مَنْ لَا هُوَ إلَّا هُوَ! (اى هُویّت مطلقه عامّه! اى کسیکه هویّتى در عالمْ وجود ندارد بجز هویّت او!
چون شب را به صبح آوردم آن رؤیا را بر رسول خدا صلّى الله علیه و آله حکایت کردم. رسول خدا به من گفت: اى علىّ! این اسم اعظم حقّ است که به تو تعلیم شده است! و آن ذکر بر زبان من در روز معرکه بدر جارى بود.) (الله شناسى، ج3، ص: 268)
طبق روایات، در روز بدر پیامبر صل الله علیه و آله لواء و پرچم اسلام را به دست امیر المومنین علیه السلام داد در حالیکی حضرت جوانی بیست ساله بود.
حریف عشق تو بوددم چو ماه نو بودی کنون که ماه تمامی نظر دریغ مدار
به جهت اهمیتی که شب بدر دارد، اعمالی در آن وارد است؛ همانطور که محدث قمی می فرماید:
در آن شب لشکر حضرت رسول صلى الله علیه و آله با لشکر کفار قریش ملاقات کردند در بدرو در روزش جنگ بدر واقع شد و حق تعالى لشکر آن حضرت را بر مشرکین ظفر داد و آن اعظم فتوحات اسلام بود لهذا علما فرمودهاند که در آن روز مستحب است صدقه و شکر خدا بسیار نمودن و غسل و عبادت در شبش نیز فضیلت عظیم دارد (مفاتیح الجنان)
حضرت علامه طباطبایی رحمة الله در تفسیر المیزان در ذیل آیه فوق می فرمایند:
به لحاظ شأن نزول آیه، مخاطبین در این آیه، مسلمانان حاضر در جنگ بدرهستند ولی اگر آیه را به لحاظ خودش به تنهایى معنا کنیم معنایش عمومى تر شده و شامل همه امت اسلام مىشود، نه فقط شامل مهاجر و انصار، چون اسلام تمامى مسلمین و گذشته و آینده ایشان را به صورت یک امت درآورده، پس داستانى که در این آیات نقل شده هر چه باشد، داستان امّت اسلام در ابتداى ظهور آن است، و خلاصه امت اسلام است که در بَدو ظهورش از نظر نفرات و نیرو ناچیز بوده تا آن حدّى که مى ترسیدند مشرکین مکه ایشان را به یک حمله کوتاه از بین ببرند، و خداوند آنان را در مدینه جاى داد و با مسلمان شدن سکنه مدینه عده ایشان را زیاد کرد، و در جنگ بدر و سایر مبارزات یاریشان نمود، و غنیمتها و انواع نعمتها را روزیشان کرد تا شاید شکرگزارى کنند. (تفسیر المیزان)
«بدر» منطقه وسیعی بود که دارای چاه های آب بوده و همواره کاروان ها در آن جا توقّف می کردند و از آب های آن بهره مند میشدند. این مکان در جنوب غربی مدینه، بین مدینه و مکه قرار گرفته و از این رو آن را بدر میگویند که نام صاحب آب های آن «بدر» بوده است.
«بدر» آوردگاه خاطره هاست برای پیامبر و مسلمین که با خود یقین به توحید و نبوت و ولایت را به ارمغان دارد.
«بدر» همان بود که تمام اسلام در یک طرف و تمام کفر در طرف دیگر بود.
«بدر» روزی بود که در آیینه آن، امدادهای غیبی، ذلّت سران کفر، نتیجه توکل بر خداوند متعال، دفاع از کیان اسلام در پرتو ایمان، جلوه حقیقی پایداری، آشکار شدن برخی از فضائل و مناقب پیامبر صلیاللهعلیه و آله و تجلی ولایت علی علیه السلام، تبلور وحدت و همدلی در میان مسلمانان، و به نمایش درآمدن شکوه و عظمت اسلام، به وقوع پیوست و ابدی شد.
ابن هشام در سیره خود می نویسد: نیروهای مشرکین مکه بعد از اینکه در نقطه «عُدوة القصوی» در صحرای بدر مستقر شدند، به یکی از زبدهترین نیروهای اطلاعاتی خود، به نام عُمیربن وهب جُمَحی مأموریت دادند تا اطلاعات دقیقی از لشکر اسلام به دست آورد. او با اسب چابک خود در اطراف اردوگاه مسلمانان به گشت زنی پرداخت و بعد از بررسی اوضاع به فرماندهان خود چنین گزارش داد: آنان در حدود سیصد نفر هستند و در چهرهها و حرکاتشان ایمان و اراده و استقامت متبلور است. آنان جز شمشیرهایشان پناهگاهی ندارند. با شترانشان مرگ را برای شما به ارمغان آوردهاند و تا زمانی که هر یک از آنان یک نفر از شما را به قتل نرساند، کشته نخواهد شد و اگر از شما به اندازه آنان کشته شود، زندگی برای شما چه ارزشی خواهد داشت. با این وضعیت بیاندیشید و تصمیم بگیرید. (سیره ابن هشام، ج2، ص278.)
آموزه های بدریه
الف. تحقق وعدههای الهی
خداوند متعال با اشاره به این نکته میفرماید: «وَ اِذْ یَعِدُکُمُ اللّهُ اِحْدَی الطّائِفَتَیْنِ اَنَّها لَکُمْ وَ تَوَدُّونَ اَنَّ غَیْرَ ذاتِ الشَّوکَةِ تَکُونُ لَکُمْ وَیُریدُ اللّهُ اَنْ یُحِقَّ الْحَقَّ بِکَلِماتِهِ وَ یَقْطَعَ دابِرَالْکافِرینَ، لِیُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُبْطِلَ الْباطِلَ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُجْرِمُونَ. (انفال : آیات 7 و 8)
(و هنگامی که خداوند به شما وعده داد که یکی از دو گروه کاروان تجاری قریش، یا نیروهای مسلح آنان مغلوب و نصیب شما خواهد بود و شما علاقه داشتید که کاروان غیر مسلح نصیب شما شود، ولی خداوند اراده کرد که حق را با کلمات خود تقویت و ریشه کافران را نابود سازد تا حق را تثبیت کرده، باطل را از میان بردارد، هرچند مجرمان نخواهند.)
ب. تأثیر راز و نیاز
قرآن کریم با اشاره به تأثیر دعا و آثار سودمند آن در جنگ بدر میفرماید: «اِذْ تَسْتَغیثُونَ رَبَّکُمْ فَاسْتَجابَ لَکُمْ اَنّی مُمِدُّکُمْ بِاَلْفٍ مِنَ الْمَلائِکَةِ مُرْدِفینَ وَ ما جَعَلَهُ اللّهُ اِلاّ بُشْری وَ لِتَطْمَئِنَّ بِهِ قُلُوبُکُمْ وَ مَاالنَّصْرُ اِلاّ مِنْ عِنْدِاللّهِ اِنَّ اللّهَ عَزیزٌ حَکیمٌ (انفال: آیات 9 و 10)
(به یاد آورید آن زمانی را که از شدت ترس و ناراحتی در صحرای بدر به پروردگارتان استغاثه میکردید و او دعای شما را پذیرفت و اعلان کرد که من شما را با یک هزار تن از فرشتگان که به ردیف فرود میآیند، یاری خواهم کرد. این کار فقط برای خوشحالی و اطمینان قلب شما بود و نصرت و یاری نیست جز از طرف خداوند و مطمئنا پروردگار متعال عزیز و حکیم است.)
مناجات و راز و نیاز پیامبر صلی اللهعلیه و آله در میان مسلمانان از درخشندگی خاصی برخوردار بود، آن حضرت در آن لحظات سرنوشت ساز چنین دعا میکرد: اَللّهُمَّ انْجِزْلی ماوَعَدْتَنی اَللّهُمَّ اِنْ تُهْلَکْ هذِهِ الْعِصابَةُ لاتُعْبَدُ فی الْاَرْضِ؛ پروردگارا! (خدایا وعدهای را که به من دادهای محقق کن، معبودا! اگر این گروه مسلمانان هلاک شوند، در روی زمین عبادت نمیشوی و عبادت تو از روی زمین برچیده میشود)
رسول اکرم صلیالله علیه و آله همچنان دستهای خود را باز کرد و به مناجات و استغاثه به درگاه خداوند متعال ادامه داد تا اینکه عبا از دوشش افتاد. ( تفسیر مجمع البیان، ج4، ص525)
ج. خواب آرام بخش
در آن شب بحرانی، یکی دیگر از نعمتهای خداوند متعال به اهل ایمان نعمت خواب آرام بخش بود. خداوند می فرماید: اِذْ یُغَشّیکُمُ النُّعاسَ اَمَنَةً مِنْهُ. (انفال، آیه 11)
(به یاد آورید آن زمانی که خواب راحتی از سوی خدا شما را فرا گرفت که موجب آرامش و امنیت شما گردید)
د. ایجاد وحشت در دل کافران
قرآن در اینباره می فرماید: سَاُلْقی فی قُلُوبِ الَّذینَ کَفَروُا الرُّعْبَ فَاضْرِبُوا فَوْقَ الْاَعْناقِ وَاضْرِبُوا مِنْهُمْ کُلَّ بَنانٍ.(انفال،آیه 12)
(به زودی در دلهای کافران ترس و وحشت میافکنم، پس ضربات خود را بر سرهای دشمن فرود آرید و همه انگشتانشان و دستهایشان را قطع کنید)
سیدنا الاستاد در کتاب شریف امام شناسی روایت می کنند از على بن أبى طالب علیه السلام روایت کرده است که قال: قال رسول الله: ان الله ایدنى یوم بدر و حنین بملائکة معتمین هذه العمامة. و العمامة [هى] الحاجز بین المسلمین و المشرکین قاله علیه السلام لعلى لما عممه یوم غدیر خم بعمامة سدل طرفها على.
(رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: خداوند در روز غزوه بدر، و غزوه حنین، با فرشتگانى که بدین عمامه معمم شده بودند مرا یارى کرد، و عمامه حد فاصل میان مسلمین و مشرکین است.) (امام شناسى ج9 ص 288)
و بدر مدرسه تحصیل توحید و ایمان بود مدرسه عشق و محبت و وحدت بود علمی که آموختنی نیست یافتنی است.
در مدرسه تحصیل محبت نتوان کرد کاین مساله علمی است که آموختنی نیست
چاه بیداری
بعد از اتمام جنگ بدر که با پیروزی قاطع مسلمانان همراه بود، به دستور پیامبر صلیاللهعلیه و آله پیکرهای کشته شدگان کفار به یکی از چاه های بدر ریخته شد. رسول گرامی اسلام صلیالله علیه و آله در کنار آن چاه آمد و آنان را با نام هایشان صدا کرد و فرمود: بِئْسَ عَشیرَةُ الرَّجُلِ کُنْتُم لِنَبیِّکُمْ، کَذَّبْتُمُونی وَ صَدَّقَنِی النّاسُ وَ اَخْرَجْتُمُونی وَ آوانِیَ النّاسُ وَ قاتَلْتُمونی وَ نَصَرنیَ النّاسُ... هَلْ وَجَدْتُمْ ما وَعَدَکُمْ رَبُّکُمْ حَقّا؟ فَقَدْ وَجَدْتُ ما وَعَدَنی رَبّی حَقّا. ( بحار الانوار، ج18، ص188)
(چه بد بستگانی بودید برای پیامبرتان، شما مرا دروغگو خواندید، اما دیگران مرا تصدیق کردند، مرا از شهر و دیارم بیرون کردید و مردم دیگر پناهم دادند، با من به جنگ برخاستید و دیگران مرا یاری کردند،... آیا شما وعدههای پروردگارتان را حق یافتید؟ من وعدههای پروردگارم را حق یافتم.)
مسلمانان که نظاره گر حرکات و سخنان پیامبر صلی الله علیه و آله بودند، با تعجب پرسیدند: یا رسول الله! آیا با مردهها حرف می زنید؟ مگر آنان گفته های شمارا می شنوند؟! حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله فرمود: ما اَنْتُمْ باَسْمَعَ مِنْهُمْ، اِنَّهُمْ لَیَسْمَعُونَ کَما تَسْمَعُونَ وَ لکِنْ مُنِعُوا مِنَ الْجَوابِ. (اعلام الهدایه، ج1، ص134)
(شمااز آنان شنواتر نیستید، البته که آنان میشنوند، چنان که شما می شنوید، اما توانایی پاسخ گفتن را ندارند.)
گاهی می بینیم ولی دیر شده گاهی می شنویم ولی کاش زودتر شنیده بودیم گاهی می فهمیم که دیگر وقتش گذشته است.
اللهم صل علی محمد و آل محمد