بیستم شعبان المعظم سالروز رحلت خطیب شهیر مرحوم حاج سید محمد شیرازی معروف به سلطان الواعظین است. جناب آقای حاج سیّد محسن طهرانی حفظه الله (فرزند دوم مرحوم علامه طهرانی رضوان الله علیه) نقل می کردند: یکى از اقوام ما مرحوم حاج سلطان الواعظین شیرازى که ایشان دایى مرحوم جد مادری ما، حاج آقا معین شیرازى بود صاحب کتاب شب هاى پیشاور و صد مقاله سلطانیه، شخص مطّلعى بود شخص فاضل و نسبت به تاریخ و نسبت به روایات احاطه اش خیلى زیاد بود و این کتاب شب هاى پیشاور ایشان حکایت از وسعت اطلاعات ایشان نسبت به احادیث اهل تسنن و تاریخ اهل تسنن مى کند چون آن موقع ایشان در آنجا کتاب نداشتند این ها را همینطور خودشان گفتند، من هم ایشان را دیده بودم یکى دو جلسه من با ایشان در زمان طفولیت بعد به رحمت خدا رفت خیلى هم شوخ بود خیلى شوخ بود، خیلى.
نقل می کنند مرحوم آقا سید ابوالحسن اصفهانى ایشان یک وقت مى خواستند از نجف بیایند براى ایران، خُب در آن موقع رسم بود مردم مى رفتند پیشواز، هر شهرى مى رفت پیشواز و استقبال مى کرد از مراجع، علماء، اینها، استقبال مى کردند احترام مى گذاشتند.
ایشان مى گفت ما رفتیم براى استقبال مرحوم آقا سید ابوالحسن اصفهانى در بیرون کرمانشاه خب آقا سید ابوالحسن اصفهانى خیلى قیافه ى لاغر و ریزی داشت این مرحوم سلطان الواعظین به عکس، خیلى قیافه ى جالب و جاذب و چهارشانه و قدبلند و خوش سیما، عکس هایش را اگر دیده باشید توى همین کتاب شبهاى پیشاور خب حکایت مى کند که خیلى مرد رشیدى بود و خیلى قیافه ى جذّابى داشت، مىگفت ما رفتیم بیرون براى استقبال یک عده خیال کردند که ما آقا سید ابوالحسن اصفهانى هستیم! آمدند ریختند سَرِ ما، شروع کردند ماچ و بوسه و فلان و این چیزها و من جمله زن ها هم آمده بودند عباى ما را مى کشیدند، هِى فلان این طرف و آن طرف، جمعیّتى شد هِى داد مى زدم به خدا من نیستم. مى گفت یکى از این زن ها گفت پدر سوخته دروغ مى گوید خودش است ببوسیدش! گفت خودم شنیدم، گفت پدر سوخته دروغ مى گوید.