آنچه غرب را به انحراف کشانده است انکار أبدیّت انسان و مسألۀ معاد است. مقالۀ حاضر نگاه اسلام و غرب را به مساله معاد به صورت اختصار بیان کرده است.
بسم الله الرحمن الرحیم
تفکّر أبدیّت و نقش آن (اعتقاد به معاد)
منبع: سلسله مقالات تالیف حجت الاسلام حاج شیخ محمد شاهرخ همدانی
انحراف در غرب:
آنچه غرب را به انحراف کشانده است انکار أبدیّت انسان و مسألۀ معاد است.
انحراف مشرکین مکّه و کفّار از انکار الوهیّت نبود، از انکار قیامت بود.
علّامه طباطبایی رحمة الله علیه بارها می فرمودند: ما برای أبد خلق شدیم.
امتیاز اسلام:
امتیاز اسلام و تاکید قرآن بر باور معاد و ابدیّت است؛ حقیقتی که اگر لحاظ نشود افراد خود را مجاز می دانند هر کاری را انجام دهند.
انسان عاقل توجّه خود را در دنیا و برخورداری از شئون آن، بر مدار سعادت اخروی معطوف می دارد.
آثار باور معاد:
دو اثر عمده را می توان برای اعتقاد به ابدیتّ و باور معاد برشمرد:
آرامش؛ آنچه انسان را قانع می کند تا سختی ها و مشکلات و نقائص و عیوب را تحمل نماید اعتقاد به حیاتی پس از دنیا و آرامش در آنجاست.
سازندگی؛ اعتقاد به معاد ناخواگاه دست انسان را در انجام هر کاری می بندد؛ آمال و آرزوهایش را منطقی می کند؛ خواسته هایش را مشروع و معتدل می سازد، این باور در خود نوعی تعقّل و عقل گرایی دارد. پس یا طلبش را کم می کند یا اگر خدا به او نعمت زیادی از قبیل ثروت و شوکت و غیره داد، درست و بجا مصرف می نماید؛ همانطور که در روایتی خواندیم امیر مومنان علیه السلام وقتی خانه بزرگ صحابی شان را بدون نگاه به معاد و آخرت مورد توجّه قرار دادند آن را تقبیح کردند! امّا همان خانه را وقتی با چشم انداز آخرتی دیدند تحسین کردند.
آنچه برای انسان سازنده است، اعتقاد به معاد است.
اصل روایت:
و قد دخل علی العلاء بن زیاد الحارثی و هو من أصحابه -یعوده، فلما رأی سعة داره قال:مَا کُنْتَ تَصْنَعُ -بِسَعَةِ- بِسِعَةِ هَذِهِ الدَّارِ فِی الدُّنْیَا أَمَا وَ أَنْتَ إِلَیْهَا فِی الْآخِرَةِ کُنْتَ أَحْوَجَ وَ بَلَی إِنْ شِئْتَ بَلَغْتَ بِهَا الْآخِرَةَ تَقْرِی فِیهَا الضَّیْفَ وَ تَصِلُ فِیهَا الرَّحِمَ وَ تُطْلِعُ مِنْهَا الْحُقُوقَ مَطَالِعَهَا فَإِذاً أَنْتَ قَدْ بَلَغْتَ بِهَا الْآخِرَة... (نهج البلاغة، ص ۵۱۴)
حضرت علی علیه السلام هنگام عیادت علاء بن زیاد حارثی که از اصحاب او بود، و دیدن خانۀ بزرگ وی فرمود:خانه به این بزرگی را در این دنیا برای چه میخواهی، در صورتی که در آخرت بیشتر به آن نیاز داری؟
اما میتوانی با این سرا، سرای آخرت را نیز به دست آوری؛ یعنی در آن از مهمانان پذیرایی کنی، و به صله رحم بپردازی، و حقوق حق داران را به دست آنان برسانی که در این صورت از این خانه به خانه آخرت خواهی رسید.
نکته: از این روایت نمی توان برداشت کرد که همه خانه بزرگ بخواهند و آن را مقدمه سعادت آخرت انگارند! چرا در بسیار موارد به اقتضای حکمت ربوبی، این، به صلاح نباشد؛ روایت در این مقام است که اگر کسی از این نعمت برخوردار شد چگونه آن را بستر تربیت و سعادت دنیا و آخرتش قرار دهد.
تقوا، فقط و فقط در مقام تسلیم و رضای الهی و درست استفاده کردن از نعمت هایش است چه کم و چه زیاد.
توحید و معاد:
اعتقاد به معاد و برخورداری از تفکّر ابدیّت فقط و فقط در ارتباط با مبدأ أعلی یعنی توحید، حاصل می شود.
کسانی که ربطشان را با خدا از دست دهند، کم کم باورشان به معاد از دست می رود، همین نقطۀ انحراف و کجی و انجام کار و گفتار ناشایست است.
امّا راه رسیدن به توحید، حرکت بر مدار عقل سلیم و فطرت بیدار است؛ مراد از بندگی در قرآن این است.
شاهراه سعادت:
سعادت انسان و کمال او سیر بین مبدأ (توحید) و مقصد (معاد) رقم می خورد و آنچه متکفل این کمال است تنها و تنها وحی (دین) است.