یکی از محورهای کلامی ائمه اطهار سلام الله علیهم منازعاتی است که یا دشمنان و یا با دوستان و اقرباء خود داشتند یکی از این منازعات منازعه امام سجاد علیه السلام با عمویشان جناب محمد بن حنفیه در باب امامت و ولایت است که ما آن را از کتاب امام شناسی نقل می کنیم
بسم الله الرحمن الرحیم
منبع: کتاب امام شناسی تالیف علامه طهرانی رحمة الله علیه، ج 3 ص : 36
کلینى از ابو عبیده حَذّاء، و زراره و هر دو نفر آنها از حضرت باقر و حضرت صادق علیهما السّلام روایت کرده اند که چون حضرت سیّد الشّهداء علیه السلام شهید شدند محمّد ابن حنفیّه که فرزند امیر المؤمنین بود فرستاد نزد حضرت سجّاد زین العابدین علىّ ابن الحسین و با آن حضرت در مجلسى خلوت کرد و گفت: اى فرزند برادر من مى دانى که رسول خدا بعد از خود به امیر المؤمنین وصیّت کرد و سپس به امام حسن و پس از آن به امام حسین علیه السّلام، و پدر تو علیه السّلام کشته شده و وصیّتى نکرده است و من عموى تو هستم و همطراز با پدر تو و من فرزند علىّ هستم و من با این سنّ و سابقه اى که دارم از تو که نوجوانى، به امر امامت سزاوارترم، بنابراین در امر وصیّت و امامت با من نزاع مکن و احتجاج منما. حضرت سجّاد علیه السّلام فرمود:
یا عَمِّ اتَّقِ اللهَ وَ لا تَدَّعِ ما لَیْسَ لَکَ بِحَقٍّ، انِّى اعِظُکَ انْ تَکُونَ مِنَ الْجاهِلیَن.
«اى عمو جان از خدا بپرهیز و دنبال مقامى که شایسته تو نیست مرو، من به تو پند و اندرز مى دهم که مبادا از جاهلین باشى».
پدر من قبل از آنکه متوجّه به سوى عراق شود به من وصیّت کرد، و در امر امامت از من پیمان گرفت قبل از یک ساعت که در کربلا کشته شود، و اینک اسلحه رسول خدا که علامت امامت است در نزد من است متعرّض این مقام مشو مى ترسم که بدین سبب عمرت کوتاه و حالت تباه گردد. خداوند تعالى امامت را در اولاد حضرت حسین قرار داده است؛ و اگر مى خواهى یقین پیدا کنى بیا با هم برویم نزد حَجَر الاسود و او را حَکَم قرار داده و از او سؤال کنیم.
حضرت باقر فرمودند: این کلام بین آنها در مکّه واقع شد. پس هر دو آمدند به سوى حَجَر الاسود، حضرت سجّاد علیه السّلام به محمّد ابن حنفیّه گفتند: ابتدا کن به تضرّع و ابتهال به سوى خداوند و بخواه که حَجَر الاسود را براى تو به گفتار درآورد و سپس از حجر الاسود سؤال کن. محمّد ابن حنفیّه ابتهال و تضرّع کرد و از خدا خواست و سپس از حَجَر سؤال کرد و پاسخى نشنید. حضرت سجّاد فرمود: اى عمو جان اگر تو امام و وصى بودى هر آینه حَجَر پاسخ تو را مى داد. محمّد گفت: تو اى برادرزاده بخوان خدا را و دعا کن و از حَجَر سؤال کن. حضرت سجّاد خواندند خداى عزّ و جلّ را آن مقدارى که خواستند و سپس گفتند: اى حجر تو را سوگند مى دهم به آن خدائى که در تو میثاق انبیا و میثاق اوصیاء و میثاق جمیع خلائق را قرار داده است اینکه بگوئى وصى و امام بعد از حسین ابن على کیست؟ گفت: که حَجَر به حرکت آمد به طورى که نزدیک بود از جاى خود بیفتد و خداوند به زبان عربى فصیح او را به سخن درآورد و گفت: وصیّت و امامت بعد از حسین بن على علیهما السّلام براى علىّ بن الحسین بن فاطمة بنت رسول الله صلّى الله علیه و آله و سلّم است. در این حال محمد ابن حنفیّه مراجعت نمود در حالى که ولایت حضرت سجّاد را پذیرفت و به عهده گرفت. «مدارک الاحکام» ص 461 و ص 462، و «اثبات الهداة» ج 5 ص 218.