هنگامی که مرحوم علامه طهرانی اعلی الله مقامه الشریف از محضر استادشان علامه طباطبایی رضوان الله علیه سوال می کنند که: آیا ائمّه هُدى سلام الله علیهم أجمعین در سنّ کودکى بازى مى کرده اند؟ و مانند سائر اطفال بوده، و از همان بازىها مى نموده اند؟ و آیا مسأله بازى آنان در سِیَر و تواریخ صحیح و روایات صحیحه وارد شده است؟
علّامه طباطبایی در جواب می فرمایند:
بازى کردن آنها اشکال ندارد. درباره حضرت جواد الائمّه سلام الله علیه دو قضیّه نقل شده است.
اوّل آنکه: آنحضرت در کوچه با بچه ها مشغول بازى کردن بودهاند که مأمون گذشت، و از آنحضرت سؤالاتى نمود و آنحضرت پاسخ هائى دادند. [1]
دوّم از صوفیّه است، و چنین نقل مى کنند که: آنحضرت با بایزید بسطامى مشغول بازى کردن بودند، بازى مخصوصى که یکى مخفى شود و دیگرى باید او را جستجو کند و پیدا کند (بازى قایم موشک) بنا شد حضرت جواد پنهان شوند و بایزید آن حضرت را پیدا کند.
حضرت پنهان شدند؛ و بایزید هر چه کرد و هر جاى عالم را گشت آن حضرت را پیدا نکرد. یک همچنین چیزى بعنوان کرامت براى حضرت جواد نقل مى کنند. آنوقت گویا حضرت جواد از تهِ قلبِ بایزید صدا زدند به اینکه من اینجا هستم! شما کجا را مى گردید؟ این قضیّه را الآن درست بخاطرم نیست که کجا دیده ام؛ مردّد است پیش بنده بین کتاب «طرآئق الحقآئق» و کتاب «نفحات الانس» جامى؛ اینطور نقل کرده اند؛ البتّه جا هم دارد که بایزید نتواند حضرت جواد را پیدا کند. (مهرتابان، ص: 330)
[1] این داستان را مفصّلًا شیخ بهائى در «مفتاح الفلاح» ص 171، از طبع سنه 1324، در ضمن بیان بعضى از دعاهاى حضرت جواد آورده است و گوید که: خاصّه و عامّه روایت کردهاند. و حرّ عاملى در «اثبات الهُداة» ج 6، ص 202، از «مِفتاح الفلاح» آورده و گوید: این را نیز محمّد بن طلحة شافعى در کتاب «مطالب السَّؤول» آورده است.