گوهر معرفت - عرفان و اخلاق کاربردی

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره


بزم اهل ولاء (نهم ربیع الاولی، عیدالزهراء سلام الله علیها)

جایگاه تبرّی از دشمنان خدا و اولیائش اگر بیشتر از تولّی نباشد کمتر نیست و تا کسی تبَرِّى را همپایه و هم میزان با تَولّى استوار نداند شیعه نخواهد بود. مقاله حاضر به قلم حجت الاسلام حاج شیخ محمد شاهرخ همدانی به موضوع تبرّی از غاصبان خلافت اختصاص دارد که به مناسبت نهم ربیع الاولی ایام شادی اهل بیت علیهم السلام تقدیم می گردد.

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

بزم اهل ولاء ( نهم ربیع الاولی، عیدالزهراء سلام الله علیها)

 

 

منبع: سلسله مقالات تالیف حجت الاسلام حاج شیخ محمد شاهرخ همدانی

 

 

قال الله تعالی فی کتابه: ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَیْنِ فی‏ جَوْفِهِ (الأحزاب : 4)

 

 

(خداوند براى یک مرد دو دل و جایگاه محبت در درونش ننهاده است‏ و نمی شود دو محبت متفاوت را در آن جای داد)

 

 

از امام صادق علیه السلام در روایتی مفصّل با سند صحیح روایت است که حضرت فرمودند: هَذِهِ شَرَائِعُ الدِّینِ لِمَنْ تَمَسَّکَ بِهَا وَ أَرَادَ اللَّهُ تَعَالَى هُدَاه‏ ... وَ حُبُّ أَوْلِیَاءِ اللَّهِ وَاجِبٌ وَ الْوَلَایَةُ لَهُمْ وَاجِبَةٌ وَ الْبَرَاءَةُ مِنْ أَعْدَائِهِمْ وَاجِبَةٌ وَ مِنَ الَّذِینَ ظَلَمُوا آلَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ هَتَکُوا حِجَابَهُ وَ أَخَذُوا مِنْ فَاطِمَةَ علیها السلام فَدَکَ وَ مَنَعُوهَا مِیرَاثَهَا وَ غَصَبُوهَا وَ زَوْجَهَا حُقُوقَهُمَا وَ هَمُّوا بِإِحْرَاقِ بَیْتِهَا وَ أَسَّسُوا الظُّلْمَ وَ غَیَّرُوا سُنَّةَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله... (بحارالأنوار ج 10 ص 226 باب 1)

 

 

( برای حقیقت دین اصولی است که  اگر کسی بخواهد مورد عنایت و هدایت خدا قرار گیرد باید بدان اصول چنگ زند که آن اصول عبارتند از: ... محبت و ولایت اهل بیت علیهم السلام و برائت از دشمنان ایشان که این ولایت و این برائت از واجبات است و همینطور برائت از کسانی که به آل پیامبر ظلم کردند و حرمت ایشان را بجا نیاوردند مخصوصا کسانی که فدک را از فاطمه سلام الله علیها غصب کردند و شوهرش را از خلافت رسول خدا منع کردند و خانه اش را به آتش کشیدند و بنیان ظلم را در عالم پی ریزی نمودند و به طور کلی سنت و سیره و منهاج رسول خدا را عوض کردند.)

 

 

تولّى و تبرّى از اصول مسلّمه شیعه است

 

 

اصل تشیّع، قول به خلافت بلافصل حضرت مولى الموالى علیه السّلام و تقدیم آن حضرت را در ولایت ظاهرى و باطنى و در اصول و فروع بر شیخین است. و تا کسى خلافت آنان را مغصوبه نداند و تَبَرِّى را همپایه و هم میزان با تَولّى استوار ندارد شیعه نخواهد بود. (امام شناسى علامه طهرانی، ج:‏ 16 ص: 71)

 

 

امام صادق علیه السلام می فرمودند: دروغ میگوید کسی که گمان می کند دوستدار ما اهل بیت است اما از دشمنان ما برائت نمی جوید. (بحارالانوار ج27ص57 )

 

 

عارف کامل سیدنالاستاد حضرت علامه طهرانی حشر الله مع اولیائه می فرمایند:

 

 

تولّى و تبرّى از اصول مسلّمه شیعه است‏ بارى ... منهج و منهاج و رویّه و سنَّت شیعه در تمام مراحل اعتقاد و اندیشه و کردار و عمل روشن مى‏گردد، در مقابل غیر شیعه که جامع جمیع مذاهب اربعه و ظاهریّه و خوارج و غیرهم مى‏باشد. شیعه اساس خود را بر اصل حق قرار داده است و طبق آیات و سنَّت، تولِّى دوستان خدا و تبرِّى از اعدائشان را جزء اصول مسلَّمه و عقائد لا ینفکّ خود مى‏داند، و تشیُّع را به معنى تحت ولایت أئمّه دوازده گانه درآمدن در تمامى امور و مراحل اخذ و بطش و فکر و فعل در حیات و ممات مى‏شمرد، ولیکن عامّه با جمیع اقسام و اصنافشان در برابر کتاب و سنَّت، گفتار وقول بقیّه خلفا را حجَّت مى‏دانند و آن را جزء امور عملیّه روزمرّه خود قرار مى‏دهند، و اعتباریّات را بر حقایق مقدّم مى‏دارند. (امام شناسى، ج ‏17 ص 414)

 

 

در حالات مرحوم انصاری همدانی رحمة الله علیه نقل است که می فرمودند: آنکه ولایت اهل بیت و محبت ایشان را دارد به همان میزان نیز باید برائت از دشمنانشان را در دل داشته باشد وگرنه ولایت او کامل نیست. چرا که او دوست دارد هر چه را معشوق دوست دارد و بیزار است از آن چه وی بیزار است و این دو بدون هم ناقصند.

 

 

و می فرمودند: همان مقدار که دوستی اهل بیت علیهم السلام می تواند موصل الی المحبوب باشد، همان مقدار هم می تواند برائت از دشمنانشان انسان را به خدا برساند و سالک باید هر دو را داشته باشد.

 

 

و روش ایشان این بوده که در صلواتشان همیشه می گفتند: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجّل فرجهم والعن اعدائهم.

 

 

در مورد تبرّی زیاد این حدیث امام صادق علیه السلام را می خواندند که « هل الدین إلا الحبّ و البغض » و توضیح می دادند که: ایمان جز حبّ و بغض نیست و سالی چند مرتبه این حدیث و حدیث مشابه دیگری را خوانده و اشاره می کردند که رفقا بدانند که راه ایمان منحصر به حبّ و بغض است، یعنی تولّی و تبرّی؛ اگر تولّی نباشد حرکت نیست و اگر تبرّی نباشد سکون ایجاد می شود. ( در کوی بی نشان ها)

 

 

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم می فرمودند: ان من عظیم ما یتقرب به خیار املاک الحجب و سماوات الصلاة علی محبینا اهل البیت و اللعن لشانئینا.

 

 

(بدرستیکه بالاترین چیزی که باعث تقرب بهترین ملائکه به خداوند تعالی می شود درود بر محبین اهل بیت و لعن بر دشمنان اهل بیت است). (تفسیر الامام ص 295  - بحار ج 65 چ بیروت ص 37 ح 79).

 

 

سیدناالاستاد حضرت علامه طهرانی رحمة الله علیه در باب آثار ولایت و محبت در ذیل عبارت عَلِىٌّ قَسیمُ الْجَنَّةِ وَ النّارِ می فرمایند:

 

 

... افرادى که داراى محبت نباشند، بلکه عیاذاً بالله بغض آن حضرت ( علی علیه السلام ) را در دل بپرورانند آنها از حقیقت و واقع بسیار دورند؛ کسى که چیزى را دوست داشته باشد مسلّماً آثار او را نیز دوست دارد کسانى که أمیر المؤمنین را دوست دارند، از افعال و گفتار و سیره آن حضرت نیز مسرور، و محبّت این آثار را دارند؛ و بالعکس کسانى که أمیر المؤمنین را دشمن دارند، سیره و سنّت آن حضرت را نیز مبغوض دارند، لذا کردارشان طبعاً کردارى خشن و ناپسند است، و چون افعال نیک در انسان ایجاد محبت و صفا و نور مى‏کند، و افعال زشت موجب ظلمت، و تاریکى قلب، و قساوت مى‏گردد، بنابراین دوستان أمیر المؤمنین طبعاً مردمى با حقیقت و با صفا و با محبت بوده، قلب آنان پاکیزه و روح آنان نورانى‏تر و نفس آنان سبکتر است؛ و دشمنان أمیر المؤمنین، طبعاً مردمى از حقیقت و صفا دور، قلب آنان تاریک، و نفس آنان خسته، و سنگین، و روح آنان آلوده است. و چون نتیجه اعمال نیک همان صفا و نورانیت و محبّت به خداست، و نتیجه اعمال زشت ظلمت و قساوت و اعراض از خداست، بنابراین امیر المؤمنین به سبب تقسیم نمودن افراد مردم را به دو دسته محبّ و مبغض، آنها را به دو دسته بهشتى و دوزخى تقسیم فرموده است. (امام شناسى ج‏1  ص : 148)

 

 

نهم ربیع، روز تبری از دشمنان و غاصبان خلافت اهل بیت است

 

 

همه آنات و ساعات ما را باید تبری برگیرد اما در این میان همانطور که برای تولی روزهای خاصی قرارداد شده است نهم ربیع الاولی هم به عنوان روز خاص تبری معرفی شده است.

 

 

اینکه روز نهم ربیع الاول در منظر اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام از عظمت خاصی برخوردار است  شکی در آن نیست و اخبار متعددی در این زمینه رسیده است . از جمله خبر احمد بن اسحاق که در پی خواهد آمد و همچنین ادعای سید بن طاووس اعلی الله مقامه الشریف مبنی بر اخبار متعددی که از شیخ صدوق در این رابطه دراختیار داشته و سید بن طاووس آنها را ملاحظه نموده است .

 

 

معروف است که حضرت زینب سلام الله علیها بعد از واقعه ی کربلا پیراهن مشکی بر تن داشتند و روز نهم ربیع الاول این پیراهن را از تن در آورده اند و بعد از این روز دوباره آنرا پوشیده اند.

 

 

با توجه به آنچه که در روایات آمده و از روز نهم ربیع به غدیر ثانی نام برده شده می توان استفاده کرد که روز غدیر روز تولی خاص و روز نهم ربیع روز تبری خاص است.

 

 

تحریف نهم ربیع الاول به روز امامت امام زمان علیه السلام صحیح نیست

 

 

اما اینکه در سال های اخیر شادی و فرح و جشن و سرور در این روز را به مناسبت روز امامت و ولایت امام زمان علیه السلام تعبیر می کنند، باید گفت: اگر چه روز امامت ایشان جای بسی شادمانی دارد اما مناسبت نهم ربیع بدان جهت نیست و این تحریفی خیانت گونه است؛ اولا، روز امامت امام زمان علیه السلام روز هشتم ربیع الاول است. ثانیا، اگر نهم ربیع اختصاص به این واقعه داشت باید برای همه ائمه اینچنین می بود یعنی فردای شهادت هر امامی را برای امامت امام بعدی عید می گرفتند و حال آنکه چنین نیست. ثالثا، در هیچ کجای سیره و حالات و تاریخ ائمه اطهار علیهم السلام توصیه به بزرگداشت چنین روز و روزهایی به مناسبت روز امامت آنها نشده است، رابعا، هیچیک از علمای اسلام بر چنین مطلبی تاکید نداشتند. خامسا، اگر تبرک و تقرب به روز نهم ربیع مربوط به آغاز امامت امام زمان علیه السلام بود پس چرا از زمان رسول اکرم صلی الله علیه و آله و امیر المومنین و سایر ائمه بر گرامیداشت آن تاکید می شده است؟ آغاز امامت امام زمان در زمان رسول خدا و ائمه اطهار چه معنایی دارد؟

 

 

روز نهم ربیع همانطور که خواهد آمد اگرچه از سال 260 هجری قمری ملاصق با روزهای آغازین امامت حضرت ولی عصر ارواحنا له الفداء است اما خود عنوانی مستقل برای شادی و جشن دارد که حتی مورد تاکید پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بوده و ائمه اطهار بر آن توصیه و سفارش بسیار می کردند.

 

 

رسول الله صلی الله علیه و آله می فرمودند: من تمام العباده الوقیعة فی اهل الریب. (کشف اللثام ج۲ ص۴۱۲٫ جواهر الکلام ج۴۱ ص۴۱۲)

 

 

(یکی از جلوه های کمال عبادت، بیان بدیها در مورد شبهه افکنان در دین است.)

 

 

جشن و بزرگداشت نهم ربیع الاولی در روایات

 

 

و اما آنچه اهمیت رور نهم ربیع الاول را از لحاظ الهی پر رنگ و مقرَّب کرده است روایتی است که از جانب فردی به نام احمد بن اسحاق قمی بیان شده است . احمد بن اسحاق قمی از اصحاب امام جواد ، امام هادی و امام حسن عسکری بوده و از ایشان روایت نقل می نماید . وی همچنین از کسانی است که خدمت حضرت بقیة الله مشرف شده و از وکلای امام عسکری و امام زمان بوده است (کمال ‏الدین و تمام النعمة، ج 2)

 

 

این روایات همانطور که مرحوم علامه ی مجلسی در بحارالانوار فرموده اند از دسته روایاتی است که اگرچه سندش به تنهایی دارای اعتبار خاصی نمی باشد از آنجایی که بزرگان علما آنرا پذیرفته و بدان عمل مینمایند دارای اهمیت فراوان شده و قرائنی بر آن اقامه شده است.

 

 

یکی از مصادیق حجّت برای عمل به روایت اینچنینی اینست که روایت همراه قرائنی باشد که آن قرائن مورِث اطمینان باشد. در این روایت قرائنی به چشم می خورد که ذیلا بیان می شود:

 

 

الف : دانشمند بزرگ شیعه مرحوم سید بن طاووس از جمله علمائی است که در امر حدیث متخصص بوده و ایضا کتابی در باب رجال و راویان احادیث دارد .این عالم شیعه و متخصص این روایت را به روایت عظیمة الشأن وصف نموده است. (بحارالانوار ج31ص129)

 

 

ب : این روایت به عمل جماعت نسبت داده شده است و فقها مکرر استناد کرده اند به چنین روایاتی که جماعتی بدان عمل نموده اند .

 

 

ج : مرحوم سید بن طاووس می فرمایند : روایات فراوانی هستند که از شیخ صدوق نقل شده اند و دارای چنین مضمونی هستند که نقل صدوق هم کفایت می کند.

 

 

د : مرحوم صاحب جواهر در مورد فضیلت نهم ربیع الاول می نویسد :به خبری اسناد داده شده به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در فضیلت و شرافت و برکت این روز دست یافتم (در اینجا اشاره به روایت احمد بن اسحاق دارند)....و این روز علی الخصوص برای ما و ائمه ما علیهم السلام عید است. (جواهر الکلام ج 5 ص 43- 44)

 

 

بسیاری از فقها به این روایت استناد کرده اند در باب غسل های مستحبی که غسل روز نهم ربیع الاول از غسل های مستحب موکّد بوده و این استناد فقها نیز خود قرینه ای دیگر بر این روایت است و اجمالا مورد عمل در فقه نیز می باشد .

 

 

با توجه به این قرائن می توان این اطمینان به صدور روایت از جانب امام معصوم را کسب نمود .

 

 

سند نهم ربیع الاول و مجالس عیدالزهرا سلام الله علیها

 

 

احمد بن اسحاق می گوید : روزی خدمت امام یازدهم علیه السلام مشرف شدم دیدم حضرتش مجلس را آراسته، خدمتگزارش جامه های فاخری بر تن کرده اند، و مجمره ای در مقابل حضرت است که ایشان با دست مبارکشان در آن عود می ریزند.عرض کردم: یابن رسول الله ! آیا در این روز شادی و فرح تازه ای بر آل محمد روی داده است؟! حضرت فرمودند: چه روزی حرمتش از این روز بالاتر می باشد؟ به درستی که پدرم علیه السلام فرمودند:

 

 

حذیفه بر پیغمبر وارد شد، روز نهم ربیع الاول بود، پیغمبر همراه با علی بن ابیطالب علیه السلام و حسنین علیهما السلام مشغول تناول طعام بودند، حضرت به روی آنان تبسم می کرد و به حسنین می فرمود: بخورید که در این روز اعمال شیعیانتان مقبول می شود، و درستی کلام خدا آشکار می شود آنجا که می فرماید: «فتلک بیوتهم خاویة بما ظلموا» (سوره نحل، آیه ۵۲).یعنی: این خانه های آنهاست که به سبب ظلمشان خالی گشته است.

 

 

در ادامه ی این روایت جملاتی آمده است که بدین شرح می باشد که پیامبر فرمودند :

 

 

در این روز فرعون اهل بیتم و ستم کننده برایشان و غاصب حقوقشان هلاک می گردد و نفرین دخترم مستجاب می گردد .

 

 

من از خدا خواسته ام تا برتری دهد روزی را که آن شخص بدرک واصل می شود بر دیگر روزها، تا احترامش سنتی شود، پس حقتعالی فرمود:ای محمد ! این روز را برای تو و اهل بیتت عید قرار دادم و سوگند یاد می کنم: به کسی که این روز را عید بگیرد ثوابی دهم مانند ثواب کسانی که به دور عرش احاطه دارند، و بر اموالش بیفزایم هر گاه بر خود و عیالش وسعت دهد، و هر ساله در این روز صد هزار هزار شخص از شیعیان شما را از آتش جهنم آزاد کنم، اعمال آنها را قبول کرده و گناهانشان را بیامرزم.

 

 

حذیفه می گوید: زمان گذشت تا آنکه آن دشمن اهل بیت بدرک واصل شد، هنگامی که برای تبریک خدمت حضرت امیرالمؤمنان علیه السلام مشرف شدم، حضرت فرمودند: آیا به یاد داری آن روزی که با حسنین خدمت پیامبر بودیم، آن حضرت فضل این روز را برایت بیان فرمودند: . . . من برای این روز ۷۲ اسم می دانم، سپس حضرت علی علیه السلام به شمردن یکایک آنها پرداخت و فرمود:

 

 

«هذا یوم الاستراحة و یوم تنفیس الهم والکرب و الغدیر الثانی و یوم . . .» ( بحارالانوار ، جلد ۹۵، صفحه ۳۵۴ ).

 

 

یعنی: امروز ( نهم ربیع ) روز استراحت مؤمنان است (چون از شر آن منافق راحت شدند)، روز زائل شدن هم و غم است، روز غدیر دوم است، روز تخفیف گناهان شیعیان است . . . روز عید بزرگ خداست، روز مستجاب شدن دعاهاست، . . . روز کندن جامه سیاه است، روز پشیمانی ظالم است، روز شکستن شوکت مخالفان است، روز برطرف شدن هموم است، روز فتح است،. . . روز شادی شیعیان است، روز توبه است، روز گره شدن آب دهان در گلوی مخالفان است، روز خوشنودی مؤمنان است، روز بازگشت به سوی خداست . . . روز عید فطر دوم است، روز اندوه یاغیان است، روز عید اهل بیت است، روز پیروزی بنی اسرائیل بر فرعون است، روز قبولی اعمال شیعیان است، روز خراب شدن پایه های گمراهی است، روز خنک شدن دل مؤمنان است، روز زوال پادشاهی منافقان است، روز توفیق اهل ایمان است، روز تعظیم است، روز بخشش و شکر حق تعالی است، روز زیارت مؤمنین و محبت به آنان است، روز رسیدن به رحمتهای الهی است، روز پاک شدن اعمال و برطرف شدن بدعتها است، روز ترک گناهان کبیره است، روز عبادت است، و بالاخره روز پند و اندرز است و …)

 

 

برپایی مجالس تبری نهم ربیع اقتداء به سنت است

 

 

در مورد ستمگران، مستکبران، کفار و منافقان و کسانی که قابل هدایت نیستند، نمی‌توان سکوت کرد یا دعای خیر نمود؛ در حالی که قرآن با صدای بلند آنان را لعن نموده است: «اَلا لعنة الله علی الظالمین». (هود آیه 18)

 

 

به این نکته باید توجه داشت که کلمه «اَلا»، یعنی همه بدانند و آگاه باشند. یعنی اعلان و اعلان و بیان لعن بر ظالمین

 

 

بنابراین آنچه که امروزه بین برخی مومنین برای بزرگداشت این روز باب شده و آنرا به نام عید الزهرا می نامند ممکن است به دلیل اشاره ای باشد که در روایت به کشته شدن فرعون اهل بیت وجود دارد و نیز بیان مطلبی که در باب نفرین حضرت زهرا سلام الله علیها و استجابت آن بیان شده است .

 

 

نقل می کنند طبق سنت و تاسی دیرینه در بین علما ی دینی و شیعیان راستین ، سالی مجلس جشن و سرور در نهم ربیع الاول در منزل ایه الله العظمی حاج اقا حسین قمی رضوان الله تعالی علیه مرجع واحد تشیع پس از مرحوم ایه الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی رحمه الله علیه قبل از مرجعیت مرحوم ایه الله العظمی حاج اقا حسین بروجردی قدس الله روحه برگزار شد .

 

 

در این مجلس فقهای طراز اول ایات عظام علمای اعلام فضلاء و مدرسان و طبقان مختلف با ایمان حضور داشتند . عده ای از اهل ولاء مترسکی را به شکل یکی از قاتلین حضرت زهرا درست کردند و بر الاغی سوار و وارد مجلس نمودند .

 

 

آیه الله العظمی قمی مرجع  تقلید زمان از دیدن این صحنه کمی ناراحت شد که این عمل مناسب با چنین مجمعی نیست بدون اینکه این ناراحتی خود را ابراز کند .

 

 

شب حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهراء سلام الله علیها را در خواب دید که از ایشان رو برگردانید . آن مرجع تقلید، از این عمل حضرت زهراء علیها السلام افسرده خاطر شد و عرض کرد :

 

 

مگر بنده سید و از نسل شما و محرم شما نیستم ؟؟ آن حضرت سلام الله علیها فرمود : چرا هستی ولی چرا تو از صحنه ی دیروز ناراحت شدی ؟ آیا تو در آن زمان بودی که عمر بن الخطاب ( لعنة الله علیه ) چه ظلمی بر من و شوهرم علی مرتضی کرد ؟؟ چگونه مرا سیلی زده ؟ چگونه محسنم را بر اثر ضربت بر پهلویم کشته ؟ چگونه بازویم و پهلویم را شکسته ؟؟ چگونه در خانه ام را به اتش کشیده ؟ چه هتک حرمت ، اهانت ، قساوت ، ظلم و ستمی را بر اهل بیت رسول الله روا نداشته است ؟ مرحوم آیت الله قمی دستور داد تا فردای آنروز، جلسه ای را ترتیب دادند و همان صحنه ای که از آن ناراحت شده بود تکرارش کنند.

 

 

اهمیت مجالس نهم ربیع الاول نزد اهل معرفت

 

 

اصل تشکیل جلسات نهم ربیع و آن روز را روز شادی و جشن و فرح قرار دادن از مستحبات موکّده و سفارش شده از جانب اهل بیت علیهم السلام می باشد و همه بزرگان بر آن تاکید داشته اند که حتی برگزاری این جلسات اگر بالاتر از جلسات توسل به ائمه اطهار و اظهار تولی نسبت به آنان نباشد کمتر نیست و بسیاری بوده اند که حاجات خود را بر نذر و برگزاری چنین جلساتی گرفته اند.

 

 

تبرّی مصداقی از توسّل است

 

 

گاهی گفتن لعن و بیزاری و اعلان دشمنی از قاتلین اهل بین و غاصبین مقام آنان نزد خدای متعال از هر ذکری پذیرفته تر است و در این میان شنیدن این کلمات از قلب صادق و پر از محبت مریدان و شیعیان خالص امیر المومنین علیه السلام از روی غیرت و تعصب دینی و الهی، به حق صفایی دیگر دارد.

 

 

در روایت است که روزی یک عرب تازه مسلمان نماز صبح را به پیامبر صلی الله علیه و آله اقتدا کرد رسول خدا صلی الله علیه و اله سوره و النازعات را قرائت میفرمودند تا به اینجا رسید که خداوند از قول فرعون سرکش می فرماید: انا ربکم الاعلی! عرب تازه مسلمان از جسارت فرعون خشمگین شده و طاقت نیاورد و از روی پاکی و صداقت و تعصب دینی در حال نماز گفت : کذب ابن الزانیه! ( ای زنازاده دروغگو) بعد از نماز اصحاب شروع کردند به ملامت وی و سرزنش او در این حال جبرییل وحی آورد که خداوند سلام می رساند و می فرماید: به مردم بگو او را ملامت نکنند چرا که من کلام او را چون از روی پاکی و صداقت بود تسبیح و تهلیل نوشتم. (روض الجنان و روح الجنان ج ۷ ص۳۳)

 

 

حقیر موارد متعددی را اطلاع دارم که افرادی با نذر و بذل و انفاق به مناسبت این روز عزیز به درگاه خدای متعال، تقرب جسته و به حاجات معنوی و مادی خود دست یافته اند که این مساله نزد اهل ولایت و محبت، مُجرّب است.

 

 

مرد خیاطی دو پیراهن نزد امام صادق علیه السلام آورد و عرض کرد : من هنگام دوختن یکی از این دو پیراهن صلوات بر محمد و آل محمد می فرستادم و هنگام دوختن دیگری لعن بر دشمنان محمد و آل محمد می فرستادم. شما کدامیک را اختیار می نمایید؟ امام صادق علیه السلام پیراهنی را که با ذکر لعن دوخته شده بود انتخاب نمود و فرمود: من این پیراهن را بیشتر دوست دارم. (اماره الولایه ص 51 و تعلیقه شفاء الصدور ج 2 ص 48)

 

 

آری لعن عالیترین مصداق برای اظهار ولایت به ساحت معصومین و مخصوصا خانم فاطمه زهرا و برائت از دشمنان و غاصبین و منکرین ایشان است

 

 

قال رسول الله علیه وآله و سلم: من تاثم ان یلعن من یلعنه الله فعلیه لعنة الله ... (رجال کشی، ج 2 ص 811)

 

 

(هر کس که احساس گناه کند از لعن کردن شخصی که خدا او را لعنت کرده، پس لعنت خدا بر او باد.)

 

 

لعن یک دستور الهی است که بر هر مسلمانی واجب است.

 

 

لعن بر اعداء از بزرگترین اذکار الهی است که قرآن بدان سفارش می نماید

 

 

شیخ ابوالحسن مرندی از شیخ حر عاملی، صاحب وسائل الشیعه نقل نموده: امیرالمومنین علیه السلام در حال طواف کعبه بود مردی پرده خانه کعبه را گرفته و صلوات بر محمد و آل محمد می فرستاد. حضرت بر او سلام نمود. دفعه دوم حضرت او را دیدند ولی سلام نکردند. آن مرد عرض کرد یا امیرالمومنین چرا این بار به من سلام ننمودید؟ حضرت فرمود: نخواستم تو را از ذکر لعن که این بار می گفتی باز دارم. چرا که لعن از صلوات بر محمد و آل محمد بالاتر است . (مجمع النورین و ملتقی البحرذین ص 208).

 

 

لعن ذکر حیوانات است

 

 

امام رضا علیه السلام از پدر بزرگوارشان و از جد بزرگوارشان علیهم السلام روایت فرموده اند که ایشان فرمودند: قنبره (نوعی گنجشک است که به آن چکاوک گفته میشود) را نخورید و آن را دشنام ندهید و به دست بچه ها ندهید تا با آن بازی کنند. چرا که این حیوان بسیار تسبیح می گوید. و تسبیح او این است: خدا مبغضین (دشمنان) آل محمد ص را لعنت کن. (بحارالانوار 27/273 به نقل از امالی شیخ طوسی)

 

 

نهم ربیع نزد عرفای بالله از منزلت بالایی برخوردار است که باید قدر دانست.

 

 

سیدنا الاستاد علامه طهرانی اعلی الله مقامه الشریف می فرمایند:

 

 

از جمله ادب شیعى، برائت از دشمنان خدا و رسول خدا و اهل بیت است که پس از صلوات بر محمد و آل او لعنت بر اعداء آنها مى‏نمایند. برائت و لعنت دشمنان آل محمد از مطالب مستدلّ و برهانى مى‏باشد که از ادلّه عقلیّه و نقلیّه برهانیّه و شواهد وجدانیّه اشراب مى‏گردد و در استوارى و استقامت آن هیچ گونه جاى تردید وجود ندارد. تشیّع با موالات بدون معادات، تشیّع نیست. جلب منفعت بدون دفع مضرّت بیهوده است. در خانه با دوست و دشمن آمیختن و با هر دو به یک نظر نگریستن خانه ویران کردن است. بسیارى از عامّه همچون ابن ابى الحدید و مسعودى و غیرهما که در ولاء کاملًا راه آمده‏اند ولى در بردائت از مخالفان و غاصبان کوتاه آمده‏اند شیعه نیستند. بسیارى از افراد که در مناقب أئمّه: کتاب نوشته‏اند همچون حمّوئى و زرندى و ابن صبّاغ و حاکم حسکانى و غیرهم شیعه نمى‏باشند زیرا در تحت ولایت امامان شیعه نیستند و از منهاجشان پیروى ندارند و از أعدائشان تبرّى نمى‏جویند. مرحوم آیة الله سیّد شرف الدین عاملى در رساله: «إلى المجمع العلمى بدمشق» ص 35 و ص 36 مى‏نویسد: زیرا تشیّع از ابتداى پیدایشش تا روز قیامت براساس تمسّک به ثقلین: کتاب الله و أئمّه عترت طاهرین، و انقطاع بدین دو امر در اصول و فروع دین و در هر چیزى که بدانها مرتبط مى‏گردد یا در حول آن دوران مى‏کند با موالات أولیاء أئمّه در راه خدا و معادات با أعدائشان در راه خدا عزّ و جلّ استوار گردیده است. این است تشیّعى که سلف صالح از ما و خلف نیکو از عصر على و فاطمه پس از رسول خدا بر آن بوده‏اند تا زمانى که مردم در موقف و پیشگاه ربّ العالمین قیام نمایند. (امام شناسى، ج‏ 17 ص : 428)

 

 

لزوم لعن بر اعداء پیامبر در خطبه ها در بینش علامه طهرانی (ره)

 

 

حضرت علامه طهرانی رحمة الله علیه به عنوان یک عالم عامل و عارف وارسته و مرجعی دلسوز و مشاوری عاقل و خداترس و سیاستمداری بصیر که حق بسیار زیادی در تشکیل حکومت اسلامی ایران دارند، به بیان برخی از مواردی که باید در مسیر تعالی یک حکومت و نظام اسلامی بیشتر به آن اهمیت داده شود می پردازند و در تدوین دوره علوم و معارف اسلام به این مهم روی می آوردند از جمله آن موارد این است که می فرمایند:

 

 

یکى از موارد اشتباه (حکومت اسلامی ایران)، حذف لعن بر أعداء محمّد و آل محمّد مى‏باشد که سابقاً همیشه در دنبال صلوات و درود بر پیامبر و آل او در خطبه‏ها و خطابه‏ها و سخنرانیها و کتب و مجلّات، عنوان نفرت و لعنت بر دشمنانشان، امرى ثابت و غیر قابل تفکیک بود. و اینک فقط و فقط در همه جا به صلوات اکتفا مى‏کنند به بهانه وحدت میان شیعه و سُنِّى. و غافلند از آنکه آنچه مخالف وحدت مى‏باشد لعنت بر خصوص افرادى به نام و نشان آنهاست. اما به عنوان أعداء آل محمّد همه عامّه و خاصّه متّفق القول بر جواز و یا رجحان آن هستند، شما اگر از أبو بکر و عمر و عثمان هم بپرسید: لعنت بر دشمنان آل محمد چطور است مى‏گویند: بسیار خوب است امّا ایشان دشمنان آل محمّد را دگران مى‏دانند. و خودشان مدّعى تولّى مى‏باشند. حتّى معاویه در قنوت‏هاى نمازش که بر علىّ و حسن و حسین و عبد الله بن عبّاس و قیس بن سعد بن عباده و ... لعنت مى‏فرستاد مدّعى بود که ایشان اهل بیت پیامبر نیستند. بلکه آل پیغمبر زنهاى او همچون عائشه و حفصه و خواهر خودش امّ حبیبه مى‏باشند. در این صورت لعن بر أعداء آل محمد بدون محذور مى‏باشد. (علامه طهرانی، امام شناسى، ج ‏17 ص 240)

 

 

آسیب شناسی مجالس نهم ربیع الاول

 

 

اما آنچه مورد سفارش در چنین جلساتی است اولا اظهار محبت و ولایت به ساحت اولیای الهی و ائمه اطهار و از آن مهمتر اظهار تبری و لعن دشمنان آنان و بیان بدی ها و ظلم هایی که روا داشتند، می باشد اما تذکر این نکته لازم است که در هیچ کجای آیات قرآن و سیره اهل بیت علیهم السلام و منهاج قویم عرفای الهی، لعن و تذکر دادن ظلم ظالمان و جفای آنان، مساوی و ملاصق با فحش و ناسزاگویی و انجام حرکات ناشایست و رفتارهای خارج از ادب که منافی با وقار و عزت مومن است، نیامده است و اینکه عده ای برگزاری چنین جلساتی را بهانه ای برای رفتارهای ناشایست و فحش و بر زبان راندن کلمات ناهنجار و غیره می کنند و در نهایت به یک لاابالی گری و خروج از قید و بند شرعی و اخلاق می رسند، به هیچوجه توجیه شرعی و دینی و ولایی ندارد؛ این در حالی است که حتی خدای متعال در قرآن کریم به مسلمانان دستور می دهد که مبادا به بت های مشرکین بی احترامی کنید.

 

 

عارف وارسته مرحوم آیت الله بهجت رضوان الله تعالی علیه می فرمودند: در شب عید غدیر و شب های مثل آن مانند شب و روز نهم ربیع و ... باید فضیلت این شب ها و روزها و صاحب آنها و مطاعن دشمنان ایشان و احادیث وارده در زمینه ولایت با اقامه دلیل و برهان ذکر شود تا موجب تقویت عقاید مذهبی مستمعین گردد نه اینکه این گونه مجالس به خنده و لهو لعب برگزار شود. چرا ما شیعه این قدر به فضال اهل بیت علهیم السلام جاهل و بی اطلاع هستیم! (در محضر بهجت ج 2 ص 9)

لعن و اظهار دشمنی و بیان رذایل اخلاقی و جفاهای دشمنان اهل بیت نباید انسان را از قالب فضایل اخلاقی خارج کند.

 

 

بنابراین از آنجایی که مخصوصا در سال های اخیر مخالفین و دشمنان تشیع مخصوصا وهابیت لعنة الله علیهم بر برگزاری چنین جلساتی حساسیت نشان داده و در مقام جبران و مقابله هستند و حتی دیده شده که در این ایام شیعیانی را به شکل های نامناسبی مورد جرح و قتل و شکنجه قرار می دهند، مناسب است اولا این جلسات به صورت غیر علنی و خصوصی برگزار شود و ثانیا برای اینکه مورد رضای اهل بیت هم قرار گیرد از هرگونه رفتارهای نامناسب به شدت پرهیز شود.

 

 

گاهی دیده می شود افرادی که حرم پیامبر صلی الله علیه و آله و یا یکی از ذوات مقدسه معصومین علیهم السلام مشرف می شوند ذکر لعن می گیرند و دیگران را به این امر تشویق می کنند که باید گفت: حق مطلب این است که آنجا توجه به مقام ولایت و انصراف قلب به آن منبع حیات و محبت دیگر جایی برای غیر نمی گذارد چه رسد به مخالفین و لعن آنان و این توجه از هزار لعن بالاتر است.

 

 

سیدنالاستاد علامه در جواب کسی که به ایشان عرض کرده بود: هر وقت مدینه منورّه براى زیارت حضرت رسول‌أکرم صلّى‌اللـه‌علیه‌وآله‌وسلّم به حرم مطهّر مشرّف مى‌شوم، موقع تشرّف همین که به خاطر مى‌آورم که غاصبان خلافت ( ابوبکر و عمر لعنة الله علیهما ) نیز در آن مکان و مجاور پیغمبر أکرم صلّى ‌اللـه ‌علیه ‌و آله ‌و سلّم دفن شده‌اند، آن جمعیّت خاطر و حضور قلبى را که در زیارت لازم است، از دست داده و طواف قبر مطهّر و مضجع شریف آن حضرت برایم سخت و مشکل مى‌شود، فرموده بودند: شما هنگام ورود به مسجدالنّبى و در مواقع تشرّف و زیارت آن‌حضرت، أصلاً نباید غیر رسول خدا را ببینید! چون آن دو نفر نیستند، آنها ظلمت محض‌اند و آنجا که نورى مثل نور رسول‌خدا صلّى‌اللـه‌علیه وآله‌وسلّم وجود دارد أثرى از آنها باقى نمى‌ماند. نور رسول‌خدا همه‌ جا را گرفته، مسجدالنّبى، مدینه منوّره، بلکه همه عالم وجود از نور آن‌حضرت روشن و منوّر است و با آن نور عظیم و خیره ‌کننده دیگر جایى براى ظلمت باقى ‌نمى‌ماند.

 

 

لعن، سیره اهل بیت در اعلان ناراضایتی آنان از دشمنان و منکرین بوده است.

 

 

زکریا بن آدم می گوید: در خدمت امام رضا علیه السلام بودم که امام جواد علیه السلام را که در سن کمتر از چهار سال بودند آوردند. امام علیه السلام با دست خود به زمین زد و سر مبارک خود را به طرف آسمان بلند کرد و در فکر فرو رفت. امام رضا علیه السلام فرمودند: جانم فدایت! در چه رابطه اینقدر فکر می کنی؟

 

 

امام جواد علیه السلام عرضه داشتند: در آن مصائبی که نسبت به مادرم فاطمه سلام الله علیها روا داشته شد. به خدا سوگند آن دو را از قبر بیرون می آورم و آتش می زنم پس خاکستر آن ها را بر باد داده یا به دریا می ریزم. پس امام رضا علیه السلام آن حضرت را نزدیک به خود نمود و بین دو چشمش را بوسه زد و فرمود: تو لایق امامت هستی. (دلائل الامامة ص212)

 

 

حضرت فاطمه سلام الله علیها عمر و ابابکر را لعن نموده اند ایشان فرمودند: به خدا قسم در هر نمازم بر تو (ابوبکر) نفرین میکنم. (الامامة و السیاسة 1/20)

 

 

ابو حمزه ثمالی از  امام سجاد علیه السلام سوال کرد: از شما راجع به فلانی و فلانی (عمر و ابابکر) سوال می کنم. حضرت فرمودند: لعنت خدا به تمام لعنتهایش بر آن دو باد. (بصائر الدرجات ص249)

 

 

حنان بن سدیر از پدرش از امام باقر علیه السلام نقل کردند که حضرت فرمودند: به خدا قسم هیچ از یک ما از دنیا نرود مگر غضبناک باشد از آن دو و هیچ روزی بر ما نمی گذرد مگر این که نسبت به آن دو خشمگین هستیم. و بزرگانمان به کوچکترها به این امر سفارش می کنند... لعنت خدا و ملائکه و تمامی مردم بر آن دو نفر باد. (اصول کافی 8/245 ح340)

 

 

همچنین ورد بن زید (برادر کمیت بن زید شاعر اهل بیت علیهم السلام) گوید: پرسیدیم از امام محمد باقر علیه السلام درباره عمر و ابابکر ؟ حضرت فرمودند: هر کس بداند خداوند حکیم عادل است, از آن دو بیزاری می جوید. و هیچ خونی نیست که ریخته شود مگر آنکه به گردن آن دو نفر باشد. (بحارالانوار 30/383)

 

 

امام جعفر صادق علیه السلام عمر و ابابکر را لعن نموده اند!

 

 

حسین بن ثویر و ابوسلمه سراج نقل کرده اند که: از امام صادق علیه السلام شنیدیم که آن حضرت بعد از هر نماز واجب لعن می کرد چهار مرد ملعون و چهار زن ملعون را. اما مردان عبارتند از: ابابکر, عمر, عثمان, معاویه و زنان عبارت بودند از: عائشه,حفصه, هند و ام الحکم خواهر معاویه. (الکافی ج3 ص342)

 

 

همچنین مرحوم شیخ طبرسی از امام صادق علیه السلام روایت کرده که حضرت به راوی فرمود: در تعقیب نماز از جای بر مخیز تا لعن کنی بنی امیه را. پس بگو: اللهم العن بنی امیة.

 

 

در کتاب مهج الدعوات آمده است از امام رضا علیه السلام نقل شده است که فرمودند: کسی که دعا کند در سجده شکر به این دعا مانند کسی است که همراه پیامبر اکرم ص در جنگ بدر تیر می انداخته است:

 

 

خدایا لعنت کن آن دو نفری (ابوبکر و عمر) که دینت را تبدیل کردند و نعمتت را تغییر دادند و به پیامبرت تهمت زدند...و رسولت را مسخره کردند..و تحریف کردند کتابت را..و کشتند اولیائت را و...

 

 

امام صادق علیه السلام فرمودند: هنگامی که حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه ظهور فرماید آن دو (عمر و ابوبکر) را لعنت نموده و از آنها برائت می جوید. (بحارالانوار 52/386 ح201)

 

 

مرحوم آیت الله سید نصر الله مستنبط در حرم امیرالمومنین علیه السلام حضرت بقیة الله عج را در حال نماز مشاهده نمود, به دعای دلنشین امام عصر عج گوش فرا داد و شنید که حضرت در قنوت خود این گونه دعا می فرمود: بارالها! به راستی که معاویه بن ابی سفیان در حق امیر المومنین ظلم و ستم روا داشت. خدایا! او را به لعن و عذاب سختی گرفتار ساز. (معجم رجال الفکر و الادب فی النجف خلال الف عام 3/1199)

 

 

امیر المومنین علیه السلام فرمودند: خدا رحمت کند سلمان و اباذر و مقداد را, هیچ کس به اندازه ایشان آن دو (عمر و ابابکر) را نشناخت و از آنان بیزاری نجست و آنان را لعنت ننمود. (سلیم بن قیس ص921ح67)

 

 

اصحاب صدر اسلام عمر و ابوبکر را لعن گفته اند

 

 

در روایت است امام علی علیه السلام خطاب به عمار فرمودند: ای عمار! آیا رسول الله را دوست نداری و از دشمنانش بیزاری نیستی؟ عمار عرض کرد: بلی. فرمود: مرا هم دوست داری و از دشمنم بیزاری؟ عمار عرض کرد: بلی. فرمود: تو را بس ای عمار که از آن دو نفر (عمر و ابابکر) بیزاری جستی و آنان را لعن نمودی. (سلیم بن قیس ص921ح67)

 

 

حتی ملائک آسمان آندو ملعون را لعن می کنند ابان از سلیم نقل می کند که او گفت: به ابوذر گفتم: خدا تو را رحمت کند. عجیب ترین مطلبی که از پیامبر صلی الله علیه و آله در مورد علی بن ابیطالب علیه السلام شنیده ای برای من بگو. گفت: شنیدم از رسول خدا صلی الله علیه و اله که فرمود: گرداگرد عرش الهی نود هزار ملک هستند که هیچ تسبیح و عبادتی ندارند مگر اطاعت از علی بن ابیطالب علیه السلام و بیزاری جستن از دشمنانش و استغفار برای شیعیانش. سلیم گوید: گفتم: خدا تو را رحمت کند غیر از این هم برایم بگو. گفت: شنیدم که حضرت فرمودند: خداوند جبرئیل و میکائیل و اسرافیل را به اطاعت از علی علیه السلام و بیزاری از دشمنانش و استغفار برای شیعیانش مخصوص گردانیده است. (سلیم بن قیس ص858ح46, بحارالانوار 40/95 ح116)

 

 

امام موسی بن جعفر علیه السلام از پدرانشان علیهم السلام که رسول خدا ص فرمودند: داخل بهشت شدم دیدم بر درِ آن نوشته شد: معبودی جز الله نیست, محمد ص حبیب خداست, علی بن ابیطالب علیهم السلام ولی پروردگار است, فاطمه سلام الله علیها أمة الله است, حسن و حسین علیهما السلام برگزیدگان خدایند و بر مبغضین اینان لعنت خدا باد. (بحارالانوار 27/228 ح 30)

 

 

استدلال علامه طهرانی بر وجوب لعن بر غاصبان خلافت

 

 

سیدناالاستاد علامه طهرانی رحمة الله علیه در باب جواز بلکه وجوب لعن بر قاتلین حضرت زهرا و غاصبین خلافت امیر المومنین علی علیه السلام می فرمایند:  

 

 

اشکال ما با شما در اصول است! در اصل ولایت است! در غاصبیت خلفاى سه گانه است. در مخالفت آنها با نص قرآن است. در ایذاء و آزار رسول الله است. در انکار حق بعد از شناسائى و عرفان است.

 

 

شیعه مى‏گوید: ما نمى‏توانیم نص صریح قرآن را نادیده بگیریم و از اخبار صحیحه مستفیضه‏اى که خود اهل سنت در کتب خود آورده‏اند، رفع ید کنیم. و این قرآن و این سنت رسول اکرم، ما را امر مى‏کند که از ابو بکر و عمر و عثمان تبرى بجوییم. قرآن ایشان را مورد لعنت خداوند، و عذاب مهین قرار داده است. ما چگونه مخالفت قرآن کنیم؟!

 

 

شیعه مى‏گوید: علماى بزرگ شما همانند بخارى و مسلم و غیرهما روایت کرده‏اند که: چون رسول خدا رحلت کرد، فاطمه به نزد ابو بکر فرستاد، و طلب میراث خود که از پدرش رسیده بود: از فدک، و از ما بقى خمس خیبر نمود. ابو بکر امتناع ورزید که چیزى به او برگرداندفاطمه بر ابو بکر خشمگین شد، خشم شدیدى و از او دورى گزید، و با او سخن نگفت، تا در حال خشم و غضب بر او از دنیا رفت). («صحیح بخارىّ»، ج 4، ص 79 باب الخمس و ج 5، ص 139 باب غزوة الخیبر و «الامامة و السیاسة» ص 14 و ص 15)

 

 

و از طرفى دیگر ائمه حدیث و بزرگان شما ( اهل تسنن ) همچنین مانند کتاب الجمع بین الصحیحین حمیدى روایت مى‏کنند که رسول خدا فرمود: فاطمة بضعة منى یؤذینى من آذاها (فاطمه پاره گوشت من است، اذیت مى‏کند مرا هر کس او را اذیت کند).

 

 

شیعیان این دو حدیث را مى‏گیرند، و صغرى و کبراى شکل اول قیاس برهانى قرار مى‏دهند، و مى‏گویند: ابو بکر آذى فاطمة علیها السلام، و من آذى فاطمة آذى رسول الله.

 

 

(ابو بکر، فاطمه را اذیت کرد، و هر کس فاطمه را اذیت کند، رسول خدا را اذیت کرده است) و نتیجه گرفته مى‏شود که: ابو بکر آذى رسول الله (ابو بکر رسول خدا را اذیت کرده است).

 

 

و چون در قرآن کریم وارد است: ان الذین یؤذون الله و رسوله لعنهم الله فى الدنیا و الآخرة و اعد لهم عذابا مهینا (آیه 57، از سوره 33: احزاب).

 

 

«آنانکه خدا و رسول خدا را اذیت کنند، خداوند آنها را در دنیا و در آخرت لعنت مى‏کند، و براى آنان عذاب پست کننده و خوارى‏آفرین مهیا مى‏نماید».

 

 

فعلیهذا مفاد آیه قرآن، کبراى قیاس دیگرى مى‏شود، که صغراى آن استنتاج شده بود: ابو بکر آذى رسول الله، و من آذى رسول الله لعنه الله فى الدنیا و الآخرة و اعد له عذابا مهینا.

 

 

«ابو بکر رسول خدا را اذیت کرد، و هر کس رسول خدا را اذیت کند، خداوند در دنیا و آخرت او را لعنت مى‏فرستد، و عذاب پست و ذلت بار براى او آماده مى‏سازد.»

 

 

بنابراین ابو بکر به نص صریح قرآن، مورد دورباش از رحمت، و مورد لعنت و نفرین خداوند است. (امام شناسى، ج ‏9 ص 150 )

 

 

امیر المومنین علی علیه السلامی می فرمایند: بخدا قسم اگر این امت تا روز قیامت بر روی پا بر خاک بایستند و خاکستر بر سر بریزند و به درگاه الهی زاری کنند و تا روز قیامت نفرین کنند کسانی را که با جرمی که به امت نمودند انان را گمراه کرده اند و از راه خدا باز داشتند و به سوی اتش کشانیدند و در معرض نارضایتی پرورد گارشان قرار دادند و ایشان را مستحق عذاب خدا کردند . باز هم در لعنت خود مقصرند. (اسرار آل محمد علیهم السلام ص 363 )

 

 

سیره علامه طهرانی در مجالس تبرّی

 

 

سیره سیدنا الاستاد علامه طهرانی رحمة الله علیه بر برگزاری چنین جلساتی بود و نه تنها که منعی نمی کردند بلکه شاگردان و رفقای خود را به شرکت در چنین جلساتی تشویق می فرمودند اما جلساتی را مورد نظر داشتند که در آن وهن شریعت و شیعیان نباشد معمولا در آن جلسات یکی از وقایع تاریخی به مناسبت موضوع نهم ربیع نمایش داده می شد و مجالس به سرور و شادی و محبت و ولاء اهل بیت و مخصوصا لعن قاتلین و غاصبین حضرت زهرا سلام الله علیها سپری می شد و حتی دست زدن در این مجالس را اشکال نمی دانستند.

 

 

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند: إِذَا رَأَیْتُمْ أَهْلَ الرَّیْبِ وَ الْبِدَعِ مِنْ بَعْدِی فَأَظْهِرُوا الْبَرَاءَةَ مِنْهُمْ وَ أَکْثِرُوا مِنْ سَبِّهِمْ وَ الْقَوْلَ فِیهِمْ وَ الْوَقِیعَةَ وَ بَاهِتُوهُمْ کَیْلَا یَطْمَعُوا فِی الْفَسَادِ فِی الْإِسْلَامِ وَ یَحْذَرَهُمُ النَّاسُ وَ لَا یَتَعَلَّمُوا مِنْ بِدَعِهِمْ یَکْتُبِ اللَّهُ لَکُمْ بِذَلِکَ الْحَسَنَاتِ وَ یَرْفَعْ لَکُمْ بِهِ الدَّرَجَاتِ فِی الْآخِرَةِ. (الکافی ج 2 ص 375)

 

 

(هرگاه پس از من شبهه افکنان و بدعتگذاران را دیدید،آشکارا از آنان، دوری جویید، زیاد از آنان بدگویی کنید وبه آنان بتازید و متّهمشان کنید، تا از تبهکاری در اسلام ‏منصرف شوند و مردم از آنان حذر کنند و بدعت‏هایشان رایاد نگیرند. [آنگاه‏] خداوند در ازای این کار به شما پاداش‏می‏دهد و مقامتان را در آخرت بالا می‏برد)

 

 

و چه خوب است در مجالس عید الزهرا سلام الله علیها از ظلم ها و انحرافاتى که توسط خلفاء غاصب بر اسلام رفت سخن به میان آید و مجلس صرفاً به شادى و تفریح و امری خالی از حکمت و معرفت و کسب علم نگذرد.

 

 

از امام باقر علیه السلام روایت است که فرمود: مَنْ لَمْ یَعْرِفْ سُوءَ مَا أَتَى إِلَیْنَا مِنْ ظُلْمِنَا وَ ذَهَابِ حَقِّنَا وَ مَا رَکِبَنَا بِهِ فَهُوَ شَرِیکُ مَنْ أَتَى إِلَیْنَا فِیمَا وُلِّینَا بِهِ  (بحارالأنوار ج : 27 ص : 55)

 

 

( کسی که نداند و نفهمد که یک عده ظالم و غاصب چه جنایت ها و ظلم هایی در حق ما اهل بیت روا داشتند، در آن ظلم آنها شریک است)

 

 

روش صحیح برگزاری مجالس عید الزهرا سلام الله علیها

 

 

یکی از موضوعاتی که هم بیان واقعیت و هم موجب سرور و انبساط خاطر شیعیان است و مناسب مجالس عیدالزهرا علیها السلام و چنین ایامی است بیان مطاعن و واقعیت زندگی ابوبکر عمر و عثمان لعنة الله علیهم است که حقایقی است که از هر لطیفه ای خنده دارتر است.

 

 

که به چند نمونه اشاره می شود:

 

 

وقتی آیه ولایت (إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آَمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَ هُمْ رَاکِعُونَ. سوره مائده،  آیه 55 ) در شان امیر المومنین علیه السلام نازل شد، ابوبکر خواست که خود را با آن حضرت در این آیه شریک کند، به یکی از منافقین گفت: وقتی من در مسجد در میان جمعی از صحابه نماز می خوانم در حالت  رکوع بیا و از من کمک بخواه و من انگشترم را به تو میدهم  تا در این ایه با علی شریک باشم. آن منافق چنین کرد و ابوبکر انگشتر خودش را به سمت او گرفت ولی هر  کار کردند انگشتر بیرون نیامد به طوری که نمازش باطل شد. و مردم همه فهمیدند که هدف آنها چه بوده است. (حدیقه الشیعه ج 1 ص 273)

 

 

و در جای دیگری آورده‌اند که عده‌ای از زنان در خدمت رسول خدا| شرف حضور داشتند. صدای آنها بالا گرفته بود که عمر وارد شد. زن‌ها با دیدن او، وحشت کرده و پا به فرار گذاشتند. عمر به آنها گفت: ای دشمنان جان خود، آیا از من واهمه دارید ولی از رسول خدا نمی‌ترسید؟ آنها گفتند: آری! چون تو بداخلاق ، خشن و تندخو هستی (شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج1، ص174)

 

 

و دیگر حقیقتی را که حقیر خود از زبان سیدنالاستاد حضرت علامه طهرانی شنیدم که در مورد نسب عمر بن خطاب لعنة الله علیه از کلام رئیس مذهب شیعه حضرت صادق علیه السلام نقل می کردند که:

 

 

صهاک کنیز عبد المطلب و زنی حبشیّه و با سنّ زیاد و شتر چران و مایل به ازدواج بود، و چون نفیل جدّ عمر او را در صحرا دید ، عاشق او گردید و با او زنا نمود و از او فرزندی به نام خطّاب به دنیا آمد، و چون خطّاب بزرگ شد و نگاه به مادر خود نمود، و با سنّ زیادی که مادر او داشت خطّاب را تحریک نمود و با مادر خود زنا کرد و از او فرزندی به نام حنتمه به وجود آمد و چون صهاک از رسوایی ترسید بچه را در لباس پشمین پیچید و بین احشام مکه گذاشت، پس هشام ابن مغیره او را یافت و به منزل خود برد و او را تربیت نمود و نام او را حنتمه گذارد و عادت عرب این بود که اگر بچه یتیمی را تربیت می کرد، فرزند خود می دانست و چون حنتمه بزرگ شد و خطّاب، پدر عمر باز او را دید عاشق او شد و از هشام خواست که با او تزویج کند و چون هشام پذیرفت و حنتمه را به خطاب تزویج نمود، از آنها عمر به وجود آمد . پس خطّاب ( پدر عمر ، و جدّ عمر، و دائی عمر) خواهد بود.

 

 

در این واقعیت شعری از امام صادق علیه السلام نقل شده که فرمودند:

 

 

من جده خاله و والده                       و امه اخته و عمته
اجدر ان یبغض الوصی و ان             ینکر یوم الغدیر بیعته

 

 

( کسی که جدّ او دائی او و پدر او باشد و مادر او خواهر او و عمه او ، البته شایسته است که دشمن وصّی پیامبر علی علیه السلام بوده باشد و منکر بیعت خود در روز غدیر خم شود)

 

 

مرحوم مقدس اردبیلی از کتاب مجالس المومنین از ابن شهر آشوب نقل کرده که چون عبدالمطلب بر این مقدمات وقوف یافت خطاب را گرفته ، حوالی هر دو گوش و میان دو چشم او را داغ کرد و صهاک را از مکه اخراج نمود و او در آخر در طائف مرد. و در آخر امر مخدوم زاده ایشان (عمر) حرام زادگی خود را ظاهر گردانید و انتقام داغ کردن پدر را از اولاد عبد المطلب گرفت ، و فدک را از فاطمه ، خمس را از سایر اولاد عبد المطلب ، منع نمود و ایشان را به داغ پیشانی مبتلا ساخت و تلافی و تدارک به آقازاده های خود نمود و به اعتقاد نواصب این مراتب هیچ نقصان امامت و پیشوایی او نمی باشد ، بلکه جای فخر است چرا که فرزندان آدم دیگری به این حسب و نسب نبوده و نخواهد بود و هیچ گونه مولودی را ادعای تشبه به او نمی رسد . مگر معاویه لعین و یا عمروعاص بی دین. (بحار الانوار ج 31 ص 100)

 

 

و این مطلب از مطالب متقن و قطعی خود اهل تسنن است؛ إبن کثیر دمشقی سلفی از بنیان‌گزاران مبانی فکری وهابیت در کتاب البدایة و النهایة، جلد 2، صفحه 296 و السیرة النبویة، جلد 1، صفحه 153 این داستان را مفصل آورده است و می‌گوید: و کان الخطاب والد عمر بن الخطاب عمه و أخاه لأمه.

 

 

(پدر عمر بن خطاب، هم پدرش بود و هم عمویش بود و هم برادرش بود.)

 

 

در کتاب های اهل تسنن است که نقل شده مالک بن هدم می‌گوید: شنیدم عمر بن الخطاب می‌گفت: ای مردم نسبت‌های خود (به آبا و اجدادتان) را بیاموزید، تا بدانید بستگان و ارحام شما کیستند تا به آنها بپیوندید و رابطه برقرار کنید، اما کسی از نسبت من پس از خطّاب سؤال نکند. (تاریخ المدینه المنوّره، ج 3، ص797)

 

 

تربیت فرزندان باید بر رکن تولّی و تبرّی باشد

 

 

خانواده ها باید این روز را تجلیل کنند و آن را برای مخصوصا فرزندان روز شادی و سرور قرار دهند و فلسفه آن را با ذکر مثال ها و حکایاتی که در سطح فهم کودکان است تبیین کنند حقیقت معنای برائت و لزوم آن را در کنار مسئله محبت روشن کنند و با خرید لباس نو و رنگارنگ برای فرزندان و تهیه شیرینی و تنقلاتی که مرسوم چنین ایامی است بر رونق این ایام و مجالس اضافه کنند و با شرکت در مجالس مناسب و در شأن اهل بیت علیهم السلام و شیعیان و پیروان ایشان، این اصل و فریضه و سنت را ترویج دهند و فرزندان را با دو بال ولایت و برائت پرورش دهند که این تربیتی کامل است.

 

 

امام صادق علیه السلام فرمودند: نحن معاشر بنی هاشم نامر کبارنا و صغارنا بسبهما و البراءه منهما (بحار الانوار ج ۴۴ ص ۳۰۴)

 

 

(ما گروه بنی هاشم بزرگ و کوچک خود را به سب و لعن و بیزاری جستن از آن دو (عمر و ابابکر) امر می کنیم.)

 

 

شیعه به تولّی اَر مُسلَّم گردد                           با رکن تبرّی است که محکم گردد

 

 

یافاطمه! لعن قاتلت روزی ماست                   یا رب نکند که رزق ما کم گردد

 

 

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم اجمعین من الاولین و الآخرین

 

 

تحریر یافت در روز دوم ماه ربیع المولود سنه 1435 هجری قمری شهر مقدس قم 

 

 

ارسال نظر و طرح سوال

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.