گوهر معرفت - عرفان و اخلاق کاربردی

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره


بانوی بهشت (شخصیت شناسی حضرت خدیجه سلام الله علیها)

دهم ربیع الاول مصادف است با ازدواج پیامبر صلّی الله علیه و آله با بانوی بزرگ اسلام حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها؛ مقاله پیش روی به قلم حجت الاسلام حاج شیخ محمد شاهرخ همدانی به شخصیت شناسی حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها اختصاص دارد.

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

بانوی بهشت (شخصیت شناسی حضرت خدیجه سلام الله علیها)

 

 

منبع: سلسله مقالات تالیف حجت الاسلام حاج شیخ محمد شاهرخ همدانی                             

 

 

هر که را دیدیم از مجنون و عشقش قصه گفت               کس نمی داند در این ره چه بر لیلا گذشت

 

 

بیست و پنج سال تمام حضرت خدیجه سلام الله علیها ستاره پرفروغ دودمان رسالت بود، نگاه هاى جاذب وغم زدایش تنها مایه تسلّى پیامبر رحمت صلی الله علیه و آله در محیط خانه بود ولى هزار افسوس که با ارتحال جانگدازش غم واندوه فراوانى به وسعت دریاها وسنگینى کوه ها بر دل پیامبر فرو ریخت. این حادثه جانگداز، در دهم رمضان دهمین سال بعثت، سه سال پیش از هجرت اتفاق افتاد. (طبری، دلائل الامامة ص 8)

 

 

چنان بود که بارها پیامبر صلی الله علیه و آله می فرمود: خدیجه و أینَ مثلُ خدیجه؟

 

 

(چه بانویی بود خدیجه و کجا مثل او را می یابم؟)

 

 

پیامبر دلداده اش بود، می فرمود: من خدیجه را از اعماق دل دوست داشتم و به او عشق می ورزیدم. (العوالم، ج 11 ص 32)

 

 

بسیار نزد خدای متعال و رسول اکرم صلی الله علیه و آله از منزلت و مرتبت خاص و والایی برخوردار بود. پیامبر صلی الله علیه و آله می فرمود: در شب معراج، هنگام بازگشت، از جبرئیل پرسیدم آیا حاجتی داری؟ جبرئیل گفت: خدیجه را از طرف خداوند و از جانب من سلام برسان. (تفسیر عیاشی)

 

 

و بارها می فرمود: هر روز خداى متعال چندین بار با وجود خدیجه بر فرشتگان مباهات مى کند.(بحارج 18 ص 243)

 

 

حضرت خدیجه سلام الله عیها اوّلین همسر پیامبر خداست؛ و تا وقتی که حیات داشت پیامبر هیچ زن دیگری را اختیار نکرد و ثمره این ازدواج، دو پسر بنام قاسم و عبدالله که هر دو قبل از بعثت پیامبر از دنیا رفتند و چهار دختر بنام زینب، ام کلثوم، رقیه و فاطمه زهرا سلام اله علیها بود. فاطمه زهرا، بعد از بعثت به دنیا آمد.

 

 

او هم عاشق و دلبستۀ پیامبر صلی الله علیه و آله بود و چه زیبا پیامبر صلی الله علیه و آله را خطاب قرار داد و فرموده بود: یابنَ عَمِّ إنّی رَغِبْتُ فیکَ لِقَرابَتِکَ مِنّی وَشَرَفِکَ مِنْ قَوْمِکَ وَأَمانَتِکَ عِنْدَهُمْ وَصِدْقِ حَدیثِکَ وَحُسْنِ خُلْقِکَ. (دلائل الامامة ص 77)

 

 

(اى پسر عمو! من دل در گرو تو دارم، زیرا: تو خویشاوند من و ما از یک تبار و هر دو از قریش هستىم، تو از شرافت والا برخوردار مى باشى، تو به امانت در میان مردم شهرت دادری، تو فردى راست گفتار مى باشى، تو از اخلاق نیکو برخوردار هستى.)

 

 

او نسبی شریف دارد و از تبار پیامبر صلی الله علیه و آله است. لذا خود را پسر عموی پیامبر می خواند. خدیجه بنت خُوَیلِد، بن اسد، بن عبد العزّى، بن قصى، بن کلاب، بن مرة، بن کعب، بن لؤى، بن غالب، بن فهر. پدر بزرگوارش خویلد، قهرمان دلاورى بود که در دفاع از حریم کعبه، روزی به یاد ماندنى آفرید.

 

 

پدر شریفی که در مراسم دامادی رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: اى معشر عرب! آسمان سایه نینداخته وزمین بر فراز خود حمل نکرده، کسى را که از محمد (صلی الله علیه و آله) برتر باشد همه گواه باشید که من او را به دامادى خود برگزیدم وبه این پیوند مقدس مفتخر هستم. (وفاة الزهرا، ص 7)

 

 

آنگاه حضرت خدیجه سلام الله علیها اموال، اغنام، احشام، عطریات وجامه هاى فراوان در اختیار حضرت ابوطالب علیه السلام گذاشت تا ولیمه عروسى را بر عهده بگیرد. حضرت ابوطالب علیه السلام سفره بسیار باشکوهى گسترد وسه روز تمام اهالى مکه وپیرامون آن را میهمان کرد. واین نخستین ولیمه اى بود که از سوى پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله ترتیب داده شد. (ام المومنین جدیجه ص 40)

 

 

حضرت خدیجه سلام الله علیها راز اصلى این گزینش را به صفیّه چنین بیان کرد: إنّی قَدْ عَلِمْتُ أَنَّهُ مُؤَیَّدٌ مِنْ رَبِّ العالمین. (بحار الانوار، ج 16 ص 57)

 

 

(من به طور قطع و یقین مى دانم که او از سوى پروردگار عالمیان، مورد تأیید مى باشد)

 

 

خدیجه سلام الله علیها که سیّده قریش بود، از این پس خود را کنیز محمد صلی الله علیه و آله خواند. ابوالحسن بکرى مى نویسد: روزى، خدیجه بنت خویلد در جمع کنیزان و خدمتکارانش نشسته و دانشمندى از دانشمندان یهود، در مجلس حاضر بود. رسول خدا صلى الله علیه و آله از آنجا عبور کرد. عالم یهودى، چون حضرت را دید، شناخت و از خدیجه خواهش کرد که حضرت را به آن مجمع، دعوت کند. خدیجه کنیزى را در پى حضرت‏ فرستاد و از ایشان دعوت کرد که در آن جمع حاضر شود. عالم یهودى، علامتى را بر کتف حضرت مشاهده کرد و گفت: به خدا قسم، این خاتم نبوّت است. خدیجه گفت: اگر عموهایش بدانند که تو بدن او را تفتیش کرده اى، تو را تنبیه خواهند کرد؛ چون آنها از علماى یهود نسبت به جان او بیمناکند.

 

 

یهودى گفت: چه کسى قادر است نسبت به او بدى کند؟ به حقِ کلیم خدا، او پیامبر آخر الزّمان است. پس خوشا به حال کسى که این بزرگوار، همسر او باشد که چنین زوجه‏اى، همانا به شرف دنیا و آخرت نایل شده است. از همین جا خدیجه محبت رسول خدا صلى الله علیه و آله را به دل گرفت. (بحارالانوار، ج 16، ص 20)

 

 

و بعد از این در یکی از دفعات، وقتى که رسول خدا صلى الله علیه و آله براى محاسبه تجارت مراجعه کرد، خدیجه علیها السلام با سؤالاتى از آن حضرت دریافت که حضرت محمد صلى الله علیه و آله اراده ازدواج دارد؛ بدین جهت عرض کرد: آیا راضى هستى که من براى شما زنى را که مورد پسند خودم باشد، عقد کنم؟ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: آرى. خدیجه گفت: براى شما زنى از اهل مکه یافته ام که از قوم شماست، از قریش که بهترین قبیله هاى عرب است. ثروتمندترین، زیباترین، با کمال ترین، عفیف ترین، بخشنده ترین و پاکیزه ترین آنهاست. شما را در کارت یارى مى دهد و به کمترین چیزى، از شما راضى مى شود، و در زندگى با شما، سرسازگارى دارد، در حالى که اگر دیگران براى او مال فراوان عطا کنند راضى نمى شود .... آنگاه در آخر اضافه کرد: آن زن، مملوک و کنیز شما، خدیجه است.

 

 

مادرش فاطمه، بنت زائده، بن أصمّ، بن رواحه، بن حجر، بن عبد، بن معیص، بن عامر، بن لؤى، بن غالب، بن فهر، بانویى با فضلیت بود.

 

 

بنابراین حضرت خدیجه سلام الله علیها از تیره قریش مى باشد، از سوى پدر در نیاى سوم واز سوى مادر در نیاى هشتم با نسب پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله پیوند مى خورد. (الانوار الساطعة ص 10)

 

 

او را اهل مکه، ملکهٔ عرب نامیده بودند و به جهت نجابت و عظمتش مورد احترام همگان بود. یتمیان او را اُمّ الیتامى، بینوایان او را اُمّ الصعالیک، مؤمنان او را اُمّ المؤمنین وکوثر جارى خلقت نیز او را اُمّ الزهراء علیها السلام مى دانستند.

 

 

سهیلى صاحب آثار فراوان در سیره ومغازى مى نویسد: حضرت خدیجه سرور بانوان قریش بود، در جاهلیت واسلام به طاهره، ملقّب بود.(الروض الانف ج 1 ص 215)

 

 

براى حضرت خدیجه سلام الله علیها القاب فراوانى است که از عظمت بیکران وقداست بى پایان آن حضرت حکایت مى کند، که از آن جمله است: صدیقه و مبارکه و راضیه و مرضیه اشاره کرد.

 

 

او برترین بود.

 

 

می توان حضرت خدیجه علیها السلام را بانوی اوّلین نامید. او بهترین و زیباترین بود.همه مورّخان اتفاق نظر دارند که حضرت خدیجه سلام الله علیها، زیباترین دوشیزه حجاز بود. امام حسن مجتبى علیه السلام که مظهر جمال الهى بود، خود را شبیه ترین اهل بیت به مادرش حضرت خدیجه می دانست

 

 

از عبدالله محض پدرِ نفس زکیه پرسیده اند: چگونه است که دندان هاى امام صادق علیه السلام این قدر زیبا وبرّاق است ودرخشش ویژه اى دارد که همگان را به سوى خود جذب مى کند؟ عبدالله محض گفت: نمى دانم، ولى مى دانم که حضرت خدیجه علیها السلام نیز اینگونه بود وحضرت زهرا سلام الله علیها نیز زیبایى ودرخشندگى را از مادرش به ارث برده بود.(طبری، دلائل الامامة ص 151)

 

 

او از برترین بانوان است.

 

 

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: از مردان گروه زیادی به کمال رسیدند ولی از میان زنان فقط چهار زن به کمال رسیدند که عبارتند از: آسیه دختر مزاحم همسر فرعون، مریم دختر عِمران و مادر حضرت عیسی علیه السلام، خدیجه دختر خویلد و فاطمه دختر محمد صلی الله علیه و آله و سلم.

 

 

و نیز می فرمود: بهترین زنان بهشت چهار زن هستند: مریم دختر عمران، خدیجه دختر خویلد، فاطمه دختر محمد صلی الله علیه و آله و آسیه دختر مزاحم.

 

 

او اوّلین زن مسلمان است.

 

 

پیش از بعثت پیامبر صلى الله علیه وآله حضرت خدیجه سلام الله علیها پیرو آیین جدّ بزرگوارش حضرت ابراهیم علیه السلام وبه اصطلاح از حُنَفاء بوده ودر نخستین روزى که پیامبر خدا صلى الله علیه وآله به پیامبرى مبعوث شدند، او تسلیم بودن خود را اعلام کرد، چنانکه در حدیث شریف آمده است: نخستین کسانى که به پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله ایمان آورده اند از مردان، على علیه السلام واز بانوان، حضرت خدیجه سلام الله علیها بوده اند.(الامالی، ص 259)

 

 

هنگامى که پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله در نخستین روز بعثت از غار حرا با رسالت عظیم پایین مى آمدند، سرور بانوان قریش به استقبال آن حضرت شتافت وعرض کرد: این چه نورى است که در پیشانى شما مى بینم؟ فرمودند: این نور نبوّت است. آنگاه ارکان اسلام را براى ایشان بیان نمودند وحضرت خدیجه سلام الله علیها عرضه داشتند: آمنتُ وصدّقتُ ورضیتُ وسلّمتُ (بحارالانوار، ج 18 ص 232)

 

 

(من ایمان آوردم، پیامبرى ات را باور کردم، آیین اسلام را پسندیدم وتسلیم شدم)

 

 

پیامبر صلی الله علیه و آله می فرمود: او هنگامى به من ایمان آورد که دیگران به من کفر مى ورزیدند. او مرا تصدیق نمود، هنگامى که دیگران انکار مى کردند، او همه ثروتش را در اختیار من قرار داد هنگامى که دیگران دریغ مى ورزیدند. خداى منان از او به من فرزند عنایت کرد ولى دیگران را محروم ساخت.(الاصابة ج 4 ص 275)

 

 

او اولین زن نمازگزار در اسلام است.

 

 

سال ها شمار باورداران دین مقدس اسلام، منحصر به حضرت خدیجه سلام الله علیها وحضرت على علیه السلام بود، هر روز پنج بار پیامبر رحمت به مسجدالحرام  می رفتند، روبه کعبه مى ایستادند، امیرمؤمنان علیه السلام در سوى راست وحضرت خدیجه سلام الله علیها در پشت سر مى ایستادند. (خصائص امیر المومنین،  ص 45)

 

 

او وفادار‌ترین یاور، آرام‌ بخش‌ترین حامی برای رسول خدا بود.

 

 

در یکى از تهاجمات قریش، وانتشار شایعه کشته شدن پیامبر صلى الله علیه وآله، حضرت خدیجه سلام الله علیها در میان درّه ها وصخره هاى اطراف مکّه، به دنبال حبیبش مى گشت وسیلاب اشک بر صورتش روان بود. پیک وحى بر پیامبر صلی الله علیه و آله فرود آمد وعرضه داشت: ملائکه آسمان به جهت گریه خدیجه سلام الله علیها به گریه افتاده اند، او راه به سوى خود فرا خوان، سلام مرا ابلاغ کن واو را بشارت بده، که خدایش به او سلام مى فرستد واو را به قصرى در بهشت بشارت ده، که در آن هیچ غم واندوهى نیست.(کفایة الطالب، ص 359)

 

 

او نخستین بانوى معتقد به ولایت امیر مومنان علی علیه السلام است.

 

 

امیرمؤمنان على بن ابى طالب علیه السلام از شش سالگى در خانه پیامبر صلی الله علیه و آله تحت مراقبت حضرت خدیجه سلام الله علیها بودند ولذا خدیجه نسبت به آن حضرت، حق پرورش ومادرى داشت، هنگامى که رسول اکرم صلى الله علیه وآله مساله ولایت مولی علی علیه السلام را به حضرت خدیجه، بیان نمودند واز او خواستند که به ولایت امیرمؤمنان علیه السلام معتقد شود، حضرت خدیجه با صراحت تمام عرضه داشتند: من به ولایت على علیه السلام ایمان آوردم وبیعت نمودم. (خصائص امیر المومنین، ص 45)

 

 

مهرورزى حضرت خدیجه سلام الله علیها به حضرت على علیه السلام در سطحى بود که در وصف امیرمؤمنان آورده اند: او برادر پیامبر، عزیزترین مردمان در نزد او و نور چشم خدیجه کبرى سلام الله علیها بود.(اثبات الوصیة، ص 144)

 

 

او همسری مهربان و آرامش بخش دل نازنین پیامبر صلی الله علیه و اله بود.

 

 

پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله بر مسلمان شدن قریش ورهایى آنها از آتش قهر الهى بسیار علاقمند بود، هنگامى که با عناد ولجاجت آنها مواجه مى شد، قلب شریفش پر از غم واندوه مى شد، چون به دودمان رسالت تشریف مى برد وبا حضرت خدیجه راز دل مى گفت، حضرت خدیجه با سخنان حکیمانه ونگاه هاى آرامش بخش خود، دل شریف آن حضرت را تسکین مى داد. (شرح الاخبار، ج 3 ص 17)

 

 

یک بار که با کوله بارى از مواد خوراکی، راه صعب العبور جبل النور را پیموده بود، وقتی بر فراز کوه رسید و در غار حرا به محضر آن حضرت شرفیاب شد، همینکه پیامبر را در سلامتی دید، از خستگى راه دم فرو بسته، بسیار خوشنود و مسرور  گشت و ابدا از خستگی راه حرفی به میان نیاورد، این هنگام بود که جبراییل سلام الله علیه نازل شده، از تلاش هاى بى دریغ او قدردانی نمود.

 

 

ابولهب وهمسرش ام جمیل، کارشان بود که خارهاى بیابان را جمع کرده بر سر راه پیامبر مى ریختند، حضرت خدیجه سلام الله علیها، غلامانش را مى فرستاد تا خارها را از مسیر آن حضرت گردآورى کرده به دور بریزند. (ام المومنین جدیجه ص 78)

 

 

پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله همواره مى فرمودند: تا هنگامى که ابوطالب وخدیجه زنده بودند، هرگز غم واندوهى بر من مستولى نشد.(کشف الغممه، ج 1 ص 16)

 

 

او سخاوتمندترین و بخشنده ترین بود او از هر چه دنیا بود وارسته بود تنها وابستگی اش رسول خدا بود او دلبسته بود.

 

 

حضرت خدیجه سالیان دراز بزرگ ترین کاروان تجارى قریش را در اختیار داشت وثروت کلانى از راه این تجارت گسترده به دست آورده بود، اما همه را بدون هیچ چشم داشتی در اختیار پیامبر قرار داد تا به دلخواه آنها را هزینه کند.

 

 

در مورد اموال حضرت خدیجه سلام الله علیها می نویسند: خدیجه در تمامى نواحى، بندگان و اموال فراوان داشت. به طورى که گفته شده او شتران بسیار داشت که در مناطق مختلف پراکنده بود و در مصر و حبشه و جاهاى دیگر مال التجاره داشت.  (بحارالانوار، ج 16، ص 22)

 

 

اموال خدیجه سلام الله علیها که پس از ازدواج، همه آنها را در اختیار پیامبر صلی الله علیه و آله قرار داده بود در شرایط بحرانى به ویژه دوره سه ساله محاصره اقتصادى قریش نسبت به مسلمانان، در خدمت اسلام قرار گرفت و گره از کار مسلمانان گشود.

 

 

خدیجه سلام الله علیها به عمویش ورقه گفت: این اموال را خدمت حضرت محمد صلى الله علیه و آله ببر و به آن حضرت بگو که همه این اموال را به شما هدیه نمودم؛ هر طور که مى خواهید، در آن تصرّف کنید و از جانب من در جمع مردم، بین زمزم و صفا اعلام کن که خدیجه، خود، ثروت، بندگان، خدمتکاران، احشام، صداق، هدایاى عروسى و هر چه به او بذل شده را به محمد صلى الله علیه و آله بخشید تا او را بزرگ شمرده باشد؛ و سپس مردم را بر این هبه، شاهد بگیر. عموى خدیجه، طبق دستور او در جمع مردم حاضر شد و آنچه را که خدیجه گفته بود به مردم اعلام کرد. ( بحارالانوار، ج 16، ص 71)

 

 

علامه مامقانى گوید: به تواتر رسیده که آیین مقدس اسلام جز با شمشیر حضرت على علیه السلام وثروت حضرت خدیجه سلام الله علیها برپا نشد.(تذکرة الخواص، ص 314)

 

 

اما چنان کریمه بود که در مقابل هیچگاه چیزی از رسول خدا صلی الله علیه و آله طلب نکرد تنها چیزی که خواست عبای پیامبر بود که خواسته اش درسی از حیا و نجابت می دهد. نوشته اند: حضرت خدیجه که همه اموال منقول وغیر منقولش را به حبیب خود بخشیده بود، در عوض فقط یک عبا مطالبه نمود وآن را مستقیماً طلب نکرد، بلکه به وسیله حضرت فاطمه سلام الله علیها تقاضا کرد. و این عبا را طلب کرد، که هنگام دفن کفنش باشد. (الانوار الساطعه، ص 375 )

 

 

او اول زن مظلومۀ اسلام بود.

 

 

وقتى که حضرت خدیجه علیها السلام با پیامبر ازدواج کرد، زنان مکّه از او دورى گزیدند و دیگر با او رفت و آمد نمى کردند، به او سلام نمى‏گفتند و اجازه نمى‏دادند که زنان دیگر نیز با او رفت و آمد داشته باشند. بدین جهت، دلتنگى به آن بانوى بزرگ دست داد. این وضع ادامه داشت، تا این‏که به حضرت زهرا علیها السلام حامله شد. از آن به بعد، جنین، در شکم با مادر صحبت مى کرد و او را دلدارى مى‏داد. خدیجه، در موقع ولادت حضرت زهرا سلام الله عیلها، دنبال زنان قریش فرستاد و از آنها خواست که کارهاى قابلگى او را عهده دار شوند، ولى آنها پیام دادند که چون تو از رأى ما سرپیچى کردى و با محمد صلى الله علیه و آله که یتیم ابى طالب و فقیر و تهیدست بود، ازدواج نمودى، تو را یارى نمى دهیم. ( بحار الانوار، ج 16، ص‏80)

 

 

حضرت خدیجه سلام الله علیها در طول زندگى از طرف مخصوصا زنان دیگر پیامبر صلی الله علیه و آله بسیار مورد حسادت بود. روزى رسول خدا صلی الله علیه و آله در حالى که همسرانش در کنار او نشسته بودند، از خدیجه علیها السلام یاد کرد و برایش گریست. عایشه گفت: چه چیزى تو را بر پیرزن سرخ رویى از بنى‏ اسد به گریه انداخت؟ پیامبر فرمود: او هنگامى مرا تصدیق کرد که شما کافر بودید و ...  (بحار الانوار، ج 16، ص 8 )

 

 

عایشه خود ‏مى‏گوید: هیچ یک از زنان پیامبر خدا چون خدیجه مورد رشک و حسادتم قرار نگرفته است. علت این بود که رسول خدا از خدیجه بسیار زیاد یاد مى کرد و زبان به مدح و تعریفش مى گشود، بخصوص این که خداوند از طریق وحى به پیامبرش خبرداده بود که به خدیجه کاخى بس مجلّل و پرشکوه در بهشت، ارزانى داشته است. ( نقش عایشه، ج 1، ص 92 به نقل از بخارى، ج 2، ص 277.)

 

 

در موردى دیگر گوید: روزى هاله، خواهر خدیجه از پیامبر خدا اجازه خواست تا وارد شده، با آن حضرت دیدار کند. رسول خدا که گویى با شنیدن صداى هاله به یاد صداى خدیجه افتاده بود، حالش بشدت دگرگون گردید و بى اختیار گفت: آه خدایا، هاله!

 

 

من که حسادتم نسبت به خدیجه به واسطه رفتار پیامبر سخت تحریک شده بود، بى درنگ گفتم: چقدر از آن پیر زن بى‏دندان قرشى یاد مى کنى؟ مدتهاست که او مرده است و خدا بهتر از او را به تو ارزانى داشته است. پس از این اعتراض دیدم چهره رسول خدا برافروخت و آن چنان تغییر کرد که مانندش را تنها به هنگام فرود آمدن وحى بر آن حضرت دیدم که نگران دستورهاى آسمانى است تا پیام رحمت نازل شود یا عذاب. بنا به روایت دیگرى که خود عایشه نقل کرده است، پیامبر فرمود: نه ... هرگز خداوند بهتر از او را به من عوض نداده است. ( نقش عایشه در تاریخ اسلام، ج 1، ص 93 به نقل از کتب اهل سنت.)

 

 

حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها، در مورد یکى از همسران ( عایشه ) پیامبر صلی الله علیه و آله مى فرماید: هرگز اتفاق نیفتاد که مرا ببیند وبه مادرم ناسزا نگوید.

 

 

وقتى حضرت خدیجه از دنیا رفت، فاطمه علیها السلام گریه مى کرد و از تنهایى و غم از دست دادن مادر، به پیامبر پناه مى برد. جبرئیل علیه السلام نازل شد و گفت: اى رسول خدا! پروردگارت امر مى کند که به فاطمه سلام برسان و به او بگو، مادرت در خانه اى از زمرد، بین آسیه و مریم است که پایه هاى آن خانه از طلا و ستون هایش از یاقوت قرمز است. (بحارالانوار، ج 16، ص 1 )

 

 

وداع آخرین

 

 

حضرت خدیجه مدت ۲۵ سال در خانه پیامبر اسلام زندگی کرد و وی در سال دهم بعثت در دهم ماه رمضان و به مدت کوتاهی بعد از وفات "ابوطالب" عمو و سرپرست پیغمبر از دنیا رفت.

 

 

پیامبر صلی الله علیه و آله هنگام وفات حضرت ابوطالب سلام الله علیه، یار و حامی خود که با فاصله کوتاهی از وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها روی داد فرمود: در این روزها براى این امّت دو مصیبت رخ داد که نمى‏دانم براى کدامیک بیشتر اندوهناک باشم. (تاریخ یعقوبى، ج 2، ص 35)

 

 

حضرت خدیجه در آخرین لحظات زندگى وصایایى به پیامبر اکرم صلی الله علیه نمود: براى او دعاى خیر کند و او را با دست خود در خاک قرار دهد. و پیش از دفن در قبر او وارد شود. وعبایى را که به هنگام نزول وحى بردوش داشت، روى کفن او قرار دهد.(الاصابة، ج 4 ص 275)

 

 

ام ایمن وام الفضل (همسر عباس) پیکر مطهر حضرت خدیجه را شستشو دادند وبراى آخرین بار وداع کردند.(حیاة السیدة خدیجه، ص 282)

 

 

پیامبر رحمت نخست، با عباى خود او را کفن کرد، آنگاه پیک وحى فرود آمد وکفن بهشتى از سوى پروردگار از بهشت آورد.
حضرت خدیجه سلام الله علیها در آن لحظات آخر در مورد حضرت زهرا سلام الله علیها ابراز نگرانى کرد، اسماء بنت عمیس تعهد نمود که در شب زفاف او به جاى خدیجه نقش مادرى ایفا کند.(ریاحین الشریعة، ج 2 ص 412)

 

 

پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله در قبر او وارد شد وبه دست مبارک خود او را در قبر گذاشت.

 

 

با مال خویش یاور دین خدا شدی                   در روز سخت همنفس مصطفی شدی

 

 

ای که کفن برای تو از عرش آمده                   مادر بزرگ بی کفن کربلا شدی

 

 

مرقد مطهر این بانو در حُجُون مکّه در قبرستان ابوطالب کنار قبر عبدالمطلب، ابوطالب و عبدمناف سلام الله علیهم می باشد

 

 

پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله تشریفات ورود حضرت خدیجه کبرى سلام الله علیها را به صحراى محشر چنین توصیف مى نماید: هفتاد هزار فرشته در حالى که پرچم هایى منقّش ومزیّن با جمله «الله اکبر» را در دست دارند، به استقبال او مى شتابند.(مناقب آل ابی طالب، ج 4 ص 170)

 

 

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: بهشت مشتاق چند نفر است که یکی از آنان خدیجه است.

 

 

پس از ارتحال خدیجه کبرى سلام الله علیها منزل مسکونى اش به عنوان یکى از مشاهد مشرّفه، همه ساله مورد بازدید هزاران زائر مشتاق، الهام بخش حجاج بیت الله الحرام بود.

 

 

ابن بطوطه جهانگرد نامى مى نویسد: از مشاهد مشرفه در نزدیکى مسجدالحرام، قبّة الوحى است وآن خانه ام المؤمنین خدیجه مى باشد.(سِیَر أعلام النُبَلاء، ج 2 ص 110)

 

 

شیخ انصارى رحمة الله علیه در مناسک حج خود مى نویسد: در مکه معظمه مستحب است که حجاج خانه خدا به منزل حضرت خدیجه شرفیاب شوند.( مناسک الحج شیخ انصاری، ص 127)

 

 

با کمال تأسف دست جنایت پیشه آل سعود و وهابیت این «قبّة الوحى» را نیز همانند دیگر آثار اسلامى تخریب وبا خاک یکسان نموده است.

 

 

و در پایان ...

 

 

خدایا ما را از دوستداران مادر حقیقی مان حضرت خدیجه سلام الله علیها و ریزه خواران خوان کرامت و احسانش مقرر فرما. خدایا توفیق همنشینی او را در آخرت نصیب بانوان از محبین امیر مومنان علیه السلام عطا فرما خدایا ما را بر نام آن حضرت که از محبوبترین نام ها نزد تو و پیامبر و تمام اولیائت هست مزین فرما. خدایا ما را بر نامگذاری دخترانمان به نام خدیجه مفتخر گردان.

 

 

که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله می فرمودند: من دوستداران خدیجه را نیز دوست مى دارم.(ریاحین الشریعة، ج 2 ض 206)

 

 

و نقل شده هنگامى که گوسفندى در خانه پیامبر ذبح مى شد، براى دوستان خدیجه از آن مى فرستادند.( صحیح بخاری، ج 5 ص 39)

 

 

اللهم صل علی محمد و آل محمد

 

 

این رقیمه نوشته شد در دهم رمضان المبارک سنة 1434 هجری قمری وفات ام المومنین حضرت خدیجه سلام الله علیها بدست اقل عباد شیخ محمد شاهرخ همدانی غفر الله تعالی جمیع ذنوبه

 

ارسال نظر و طرح سوال

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.