یکی از رفتارهای عبادی که سنت پیامبر صلی الله علیه و آله بوده و سیره ائمه اطهار سلام الله علیهم اجمعین بر آن استوار گشته است، خواندن نمازها در اوقات پنجگانه است؛ علمای ربانی و الهی بدان عامل بودنند از جمله حضرت علامه طهرانی رحمة الله علیه که همواره به تحفّظ دستورات و احکام دینی همانگونه که بوده مقید بودند، بر انجام آن تعبد داشتند و سالکان راه خدا را بدان دستور می دادند. تکمیل این موضوع را در رساله ای فقهی از حجت الاسلام حاج شیخ محمد شاهرخ همدانی پیگیری نمایید.
بسم الله الرحمن الرحیم
استحباب خواندن نماز در پنج نوبت طبق سیره معصومین علیهم السلام
منبع: سلسله مقالات تالیف حجت الاسلام حاج شیخ محمد شاهرخ همدانی
خدای متعال می فرماید:
وَ هذا کِتابٌ أَنْزَلْناهُ مُبارَکٌ مُصَدِّقُ الَّذی بَیْنَ یَدَیْهِ وَ لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى وَ مَنْ حَوْلَها وَ الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ یُؤْمِنُونَ بِهِ وَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ یُحافِظُونَ. (الأنعام : 92)
(و این قرآن کتابى است که ما فرستادیم با خیر و برکت بسیار و گواه صدق سایر کتب آسمانى که در مقابل اوست تا مردم را به پاداش الهى مژده دهى و تا خلق را از اهل مکه و هر که به اطراف آن است بیم دهى. و آنان که به آخرت ایمان آوردند به این کتاب نیز ایمان خواهند آورد و آنها (اوقات) نمازشان را محافظت مىنمایند)
سنت و سیره پیامبر و ائمه اطهار علیهم السلام بر خواندن نماز در اوقات پنجگانه بوده است
یکی از رفتارهای عبادی که سنت پیامبر صلی الله علیه و آله بوده و سیره ائمه اطهار سلام الله علیهم اجمعین بر آن استوار گشته است، خواندن نمازها در اوقات پنجگانه است؛ علمای ربانی و الهی بدان عامل بودنند از جمله سیدنا الاستاد حضرت علامه طهرانی رحمة الله علیه که همواره به تحفّظ دستورات و احکام دینی همانگونه که بوده مقید بودند، بر انجام آن تعبد داشتند و سالکان راه خدا را بدان دستور می دادند تا جاییکه رساله علمیه ای را در این زمینه نگاشته بودند
در روایات ما صراحت و دلالت بر سنت بودن نماز در اوقات پنجگانه کثیر است و بعد از جمع بندی این روایات از هر دو فرقه شیعه و عامه شکی نمی ماند که اصل در اوقات نماز پنج وقت است نه سه وقت.
آیات قرآن دلالت بر اوقات پنجگانه نماز دارد
مطلع استدلالی این رساله را مزین می کنیم به آیات قرآن که وجود گهربار امام حسن علیه السلام اوقات پنجگانه نماز را بر اساس آن تبیین و تشریح می نمایند.
راوی میگوید: ابنخلیل قیسی برخاست و از امام حسن علیهالسلام پرسید: آیا وقتهای نمازهای پنجگانه در کتاب خدا یا سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم وارد شده است؟.
امام علیهالسلام فرمود:
یَرْحَمُکَ اللَّهُ مَا اسْتَنَّ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِلَّا مَا أَمَرَهُ اللَّهُ بِهِ فَأَمَّا أَوْقَاتُ الصَّلَاةِ فَهِیَ عِنْدَنَا أَهْلَ الْبَیْتِ کَمَا فَرَضَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ وَ هِیَ إِحْدَى وَ خَمْسُونَ رَکْعَةً فِی سِتَّةِ أَوْقَاتٍ أُبَیِّنُهَا لَکُمْ فِی کِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی قَوْلِهِ
خدا تو را بیامرزد. رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم سنتی بر جای نگذاشت، مگر آن که خداوند به ایشان دستور داده بود. ولی اوقات نماز نزد ما اهل بیت همانگونه است که خداوند به پیامبر خویش واجب کرده است که پنجاه و یک رکعت است در شش مرحله زمانی که من از کتاب خدای بزرگ برای شما شرح خواهم داد.
«وَ أَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَیِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّیْلِ»[ سورهی هود، آیه 114] وَ طَرَفَاهُ صَلَاةُ الْفَجْرِ وَ صَلَاةُ الْعَصْرِ وَ التَّزْلِیفُ مِنَ اللَّیْلِ مَا بَیْنَ الْعِشَاءَیْنِ
خداوند میفرماید: در دو طرف روز و اوایل شب نماز را برپای دار اما دو طرف آن نماز صبح و نماز عصر است و بخشی از شب نیز بین مغرب و عشاء است.
وَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لِیَسْتَأْذِنْکُمُ الَّذِینَ مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ وَ الَّذِینَ لَمْ یَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنْکُمْ ثَلاثَ مَرَّاتٍ مِنْ قَبْلِ صَلاةِ الْفَجْرِ وَ حِینَ تَضَعُونَ ثِیابَکُمْ مِنَ الظَّهِیرَةِ وَ مِنْ بَعْدِ صَلاةِ الْعِشاءِ»[ سورهی نور، آیه 58] فَبَیَّنَ صَلَاةَ الْفَجْرِ وَ حَدَّ صَلَاةَ الظُّهْرِ وَ بَیَّنَ صَلَاةَ الْعِشَاءِ الْآخِرَةِ لِأَنَّهُ لَا یَضَعُ ثِیَابَهُ لِلنَّوْمِ إِلَّا بَعْدَهَا
همچنین خدای بزرگ میفرماید: ای کسانی که ایمان آوردهاید با بردگان شما و همچنین کودکانتان که به حد بلوغ نرسیدهاند در سه وقت باید از شما اجازه بگیرند بیش از نماز صبح و نیمروز هنگامی که لباسهای معمولی خود را از تن در میآورید و بعد از نماز عشاء.. بدین سان وقت نماز صبح را مشخص نمود و نماز ظهر را زمانبندی کرد و همچنین وقت نماز عشاء را نیز معین نمود، زیرا کسی لباس خویش از تن در نمیآورد، مگر بعد از نماز عشاء.
وَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا نُودِیَ لِلصَّلاةِ مِنْ یَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلى ذِکْرِ اللَّهِ»[ سورهی جمعه، آیه 9] وَ أَجْمَعَ النَّاسُ عَلَى أَنَّ السَّعْیَ هُوَ إِلَى صَلَاةِ الظُّهْرِ
خدای بزرگ میفرماید: ای کسانی که ایمان آوردهاید هنگامی که برای نماز روز جمعه اذان گفته شود، به سوی ذکر خدا بشتابید. و مردم همدل شدهاند و اجماع کردهاند که سعی و تلاش تا نماز ظهر است.
ثُمَّ قَالَ تَعَالَى: «أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ إِلى غَسَقِ اللَّیْلِ»[ سورهی اسراء، آیه 78] فَأَکَّدَ بَیَانَ الْوَقْتِ وَ صَلَاةِ الْعِشَاءِ مِنْ أَنَّهَا فِی غَسَقِ اللَّیْلِ وَ هِیَ سَوَادُهُ، فَهَذِهِ أَوْقَاتُ الْخَمْسِ الصَّلَوَاتِ. (مستدرک الوسایل، ج 3، ص 121 و 122)
سپس خدای بزرگ میفرماید: نماز را از زوال خورشید تا نهایت تاریکی شب بر پای دار.. در اینجا نیز به تأکید بیان وقت پرداخته است. وقت نماز عشاء را معین کرده که در تاریکی شب خوانده میشود. این است اوقات پنجگانهی نماز.
استدلال روایی بر تشریع نماز در اوقات پنجگانه و سیره رسول الله صلی الله علیه و آله
ابن عبّاس و ابو الحمراء و ابو سعید خدرى گویند:
شَهِدْنا رَسُولَ اللهِ صلّى الله علیه و آله و سلّم تِسْعَة اشْهُرٍ یَأْتى کُلَّ یَوْمٍ بابَ عَلِىِّ بْنِ ابیطالِبٍ- رَضِىَ اللهُ عَنْهُ- عِنْدَ وَقْتِ کُلِّ صَلاة فَیَقُولُ: السَّلامُ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَة اللهِ وَ بَرَکاتُهُ اهْلَ الْبَیْتِ «انَّما یُریدُ اللهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیرا». الصَّلاة رَحِمَکُمُ اللهُ- کُلَّ یَوْمِ خَمْسَ مَرّاتٍ-.
(ما شاهد بودیم که رسول خدا صلّى الله علیه و آله و سلّم نه ماه هر روز هنگام هر نماز در خانه علىّ بن أبى طالب مىآمد و مىفرمود: سلام خدا و رحمت خدا و برکات خدا بر شما اهل بیت باد، و سپس آیه تطهیر را در شأن آنها قرائت مىنمود و سپس مىفرمود: نماز، خدا شما را رحمت کند، و این عمل را رسول خدا در هر شبانه روز پنج مرتبه اوّل وقت هر نمازى به جاى مىآورد.) (امام شناسى، ج3، ص: 162)
روایاتی دیگر در این باب
آثار خواندن نماز در پنج نوبت
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند:
کسى که پنج نوبت نماز را در اوّل وقت خود بجاى آورد و رکوع و سجودش را نیکو انجام دهد خداوند او را به پانزده موهبت، گرامى مىدارد که سه تاى آن در دنیا و سه عدد آن هنگام مرگ و سه تاى دیگر در قبر و سه مورد در صحراى محشر و سه عدد باقیمانده در هنگام عبور از صراط مىباشد.
امّا آن سه مورد در دنیا: زیادى عمر و مال و فرزندانش مىباشد. و آن سه مورد هنگام مرگ: آسودگى او از ترس و وحشت قبر و وارد شدن به بهشت است، خداوند مىفرماید: (إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ...)
وامّا آن سه چیزى که در قبر خداوند براى او مقرّر فرموده است اینکه سؤال نکیر و منکر را آسان مىکند، و قبر را براى او توسعه مىدهد و درى از بهشت بروى او مىگشاید.
وامّا آن سه موردى که در روز محشر است: از قبر خارج مىشود درحالیکه صورتش چون قرص ماه مىدرخشد چنانچه خدا مىفرماید:
«نور آنها در روبرو و اطراف در تلألؤ است»، و کتاب اعمال را به دست راست او مىدهند، و حساب او را آسان رسیدگى مىنمایند.»
وامّا آن سه چیزى که هنگام ملاقات پروردگار و عبور از صراط به او عطاء مىشود:
خدا از او راضى و خشنود است، و درود خدا شامل حال او خواهد شد، و خداى متعال به دیده لطف و مرحمت بر او نظر مىاندازد. چنانچه مىفرماید: «درود پروردگار بخشنده بر او نازل خواهد شد» و «در آن روز چهرههائى بشّاش و با طراوت است که به سوى پروردگارشان نظر مىکنند.»
سپس پیامبر فرمودند: و امّا کسى که نمازهاى پنجگانه را سست بشمارد خداوند او را به پانزده مسأله گرفتار خواهد نمود. سه مورد آن در دنیا است: برکت را از رزق او و عمر او برمىدارد و سوم آنکه نور صلاح از چهره او برداشته مىشود.
وامّا سه موردى که هنگام مرگ براى او حاصل مىشود: مىمیرد درحالیکه گرسنه و تشنه و ذلیل است. و امّا سه موردى که در قبر براى او خواهد بود: چنان قبر را بر او تنگ مىگرداند که دندههاى او در هم فرو خواهند رفت؛ و مارها و عقربها بر او مسلّط خواهند شد، و درى از جهنّم بروى او گشوده مىگردد. و امّا سه موردى که در محشر براى او خواهد بود: با صورت سیاه از قبر خارج مىشود، و بر پیشانى او نوشته شده است: این شخص از رحمت خداوند بهرهاى ندارد؛ و نامه اعمالش از پشت به او داده خواهد شد.
وامّا سه موردى که هنگام ملاقات خدا براى او پیش خواهد آمد: خداوند با او سخن نخواهد گفت، و به او توجّهى نخواهد کرد و او را پاک و بدون آلودگى نخواهد نمود و عذابى دردناک براى او خواهد بود. چنانچه فرمود: «سپس بعضى از افراد از پى آنان آمدند درحالیکه نماز را ضایع کردند و به دنبال شهوات حرکت نمودند زود است به مقصدى که براى آنان در نظر گرفته شده است برسند. (لئالى الأخبار، ص 326)
در روایتی دیگر ذکر شده که : قَالَ رَسُولُ اللَهِ صَلّى اللهُ عَلیهِ و آلِه وَ سَلّم لا یَزَالُ الشَّیطَانُ ذَعِراً مِنَ المُؤمِنِ مَا حَافَظَ عَلَى مَوَاقِیتِ الصَّلَوَاتِ الخَمسِ فَإذَا ضَیَّعَهُنَّ اجْتَرَأ عَلَیهِ فَأدخَلَهُ فِى العَظَائِمِ. (وسائل الشّیعى، ج 2، ابواب المواقیت، ص 81، ح 14.)
(رسول خدا صلّى الله علیه و آله و سلّم فرمودند: پیوسته شیطان از مؤمنى که نمازهاى خود را در اوقات مخصوصه خود بجاى آورد بر کنار است، پس اگر در انجام آنها کوتاهى ورزید به او نزدیک شده و او را به گناهان کبیره وارد مىنماید.)
حکمت خواندن نماز در پنج نوبت در روایات شیعه
در حدیثی از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله علت این که چرا نمازهای واجب در پنج نوبت خوانده میشود آمده است که البته این روایات می تواند تنها بخش از اسرار و حکمتها نماز و اوقات پنج گانه باشد که برای ما بیان شده است.
یک یهودی خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله رسید و ضمن سؤالاتی پرسید: چرا نمازهای شبانه روز در پنج وقت واجب شده است؟
حضرت جواب دادند: موقع ظهر همه چیز خدا را حمد و تسبیح میکند و خدا به من درود میفرستد، و آن ساعتی است که خدا نماز را بر من و امّتم واجب فرموده نیز آن ساعتی است که در قیامت جهنم را میآورند و هر کس در آن ساعت ظهر در حال رکوع یا سجود و یا قیام باشد، خداوند بدنش را بر آتش حرام میکند. وقت نماز عصر آن ساعتی است که حضرت آدم علیه السلام از درختی که از خوردنش نهی شده بود خورد و بدین جهت از بهشت خارج شد. از این رو خداوند بر ذریه او تا روز قیامت، نماز عصر را واجب فرمود. اما نماز آن وقتی است که خداوند توبه آدم را قبول کرد و آدم علیه السلام سه رکعت نماز خواند. یک رکعت برای خطای خود و یک رکعت برای خطای حوا و یک رکعت برای توبهاش، و خداوند این سه رکعت را در این وقت واجب کرد. دعا در این وقت مستجاب میشود. اما نماز عشا چون برای قبر و روز قیامت تاریکی هست، نماز عشا در این وقت واجب شد تا موجب نورانیّت قبر و پل صراط گردد. اما نماز صبح در این وقت واجب شد تا امتم سجده بر خدا کنند، قبل از آن که کافر (آفتاب پرست) بر آن (آفتاب) سجده کند. نماز صبح نمازی است که ملائکههای مأمور شب و فرشتگان مأمور روز گواه بر آنند. (علل الشرایع، ج 2، ص 33، باب 36 حدیث 1)
نماز در پنج نوبت حالت غفلت را به حال ذُکر و توجه به توحید مبدّل میکند.
متاسفانه امروزه در جوامع شیعی این مساله که حکمت و مصالح بسیاری بر آن مترتب است مغفول مانده است و شیعه از همین منظر مورد نکوهش و ایراد اهل تسنن واقع می شوند.
قصد این نیست که در دستورات و احکام فقط به جنبه ظاهر توجه داشت لیکن به بهانه توجه به باطن و ملکوت یک دستور هم نباید از آداب صحیح آن تخطّی کرد؛ اقتضای به دست آوردن تمام آثار یک دستور ایجاب می کند که آن را همانگونه که تشریع و سنت گشته و بر آن تاکید شده است، اتیان نمود؛ و در این امر باید فارغ از اینکه اهل تسنن و مخالفین مذهب ما به آن پایبند هستند و به نوعی از شعائر آنان به حساب آید، انجام داد.
حقیر وقتی در درس خارج فقه یکی از مراجع و فقهای مشهور شرکت می کردم شاهد بودم که با وجود روایات عدیده ای که سنت خواندن نماز را در پنج نوبت ثابت می کرد اما به صرف اینکه این عمل از شعائر عامه است تمام روایات را نادیده گرفتند و حکم بر سه نوبت دادند؛! حقیقت امر این است که این نحوه برداشت و به دنبال آن فتوا و استدلال که چون این عملی است که عامه بر آن پافشاری دارند پس باید آن را ترک کرد، غلط و نادرست است. اول اینکه: در همه امور باید تابع محض سنت و سیره اولیای دین بود و امر دیگری را لحاظ نکرد و اگر دستور و حکمی از راه ثواب و صحیح مطابق با اصول فقهی به دستمان رسید به آن عمل کنیم و خود را محروم آن همه از فیوضات نکنیم دوم: اگر ترک امری را به صرف مشهور بودن آن نزد عامه مرتکب شویم باید در سایر دستورات هم تشکیک و تردید کرد و دست از بسیاری از مستحبات و احکام شست. سوم اینکه: باید دید فلسفه احکام چیست و از کجا نشأت می گیرد؟ آیا مگر ما وقتی در نماز دستمان را باز نگه می داریم به خاطر این است که عامه دست بسته نماز می خوانند؟ خیر اینگونه نیست علت این است که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: نگاه کنید ببینید من چگونه نماز می خوانم شما هم از من تبعیت کنید این روایت علت بسیاری از آداب و احکام نماز است خب چرا به این روایت در وقت نماز توجه نکنیم.
گلایه علامه طهرانی از مغفول ماندن بی دلیل برخی سنت های قطعی پیامبر
سیدنا الاستاد علامه طهرانی دراینباره می فرمایند:
از جمله مواردى که به اتّفاق فریقین بر آن تأکید شده است رعایت اوقات صلوات یومیّه و اداء آنها در وقت مخصوص به خود مىباشد. این مسأله قطعاً در زمان رسول اکرم و ائمّه هدى صلوات الله علیهم أجمعین از سنن مؤکّده و معمولبها بوده است و اهل سنّت بر این مسأله تأکید و مداومت مىنمایند؛ درحالیکه مع الاسف نه تنها در بین شیعه متروک و مغفول است بلکه چه بسا خلاف آن منهىّ و مورد انکار و استغراب و چه بسا بدعت شمرده مىشود درحالیکه مکتب حقّ تشیّع از همه فرق اولى و احقّ به متابعت از سنن اسلام و انقیاد در برابر احکام و دستورات شرع انور مىباشد تا جائى که این مطلب از طرف اخوان سنّت و جماعت بعنوان نقطه انحراف و انصراف از سنّت و عمل رسول الله تلقّى گشته موجب تعییر و تنقیص مرام و ممشاى پیروان اهل بیت عصمت و طهارت گردیده است، و آیه شریفه: لَقَدْ کانَ لَکُمْ فى رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَة حَسَنَة لِمَنْ کانَ یَرْجُوا اللَّهَ وَ الْیَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَکَرَ اللَّهَ کَثیرا [سوره الاحزاب، آیه 21] اشاره به اهمیّت حیاتى و نیاز مبرم به این طریقه و روش مىنماید. (جنگ خطی)
و در جای دیگری بیان می دارند:
مسأله اینجاست چرا و به چه علّت این سنّت مسلّمه از زمان رسول خدا صلّى الله علیه و آله و سلّم و در طول تاریخ حیات ائمّه معصومین علیهم السّلام از میان جماعت شیعه رخت بربسته و بکلّى نسیّاً منسیّا گشته بنحوى که اگر فردى بخواهد به این سنّت عمل کند فعل او خلاف سیره مستمرّه و عادت متعارفه تلقّى گشته و چه بسا مورد اتّهام و تأسّى به اهل سنّت و جماعت واقع گردد، ولى در میان عامّه بطور متقن و محکم رائج و دارج مىباشد؟! و خود این مسأله موجب طعن و ایراد بر مذهب و مکتب حقّ اهل بیت علیهم السّلام گردد؟ آیا نباید براى این مسأله فکر و چارهاى اندیشید و سنن متداوله معمولةبها در شیعه منطبق بر موازین حقّه و منزّله من عند الله و معموله نزد اهل بیت عصمت و لوادارن شریعت محمّدیه قرار گیرد؟
امید است به لطف و عنایت پروردگار توفیق قیام به سنن قطعیّه و تأسّى به منهج و ممشاى لواداران مکتب تشیّع شامل همه شیعیان و پیروان اهل بیت علیهم السّلام گردد. آمین. (جنگ خطی رساله تفریق صلوات)
برای به دست آوردن ملکوت هر حکمی باید آن را طبق دستور انجام داد
احکام نردبان رسیدن به واقع و نفس الامر و ملکوت هستند یک عبد باید نفس الامر و واقعیت هر دستور و حکمی را که نزد خدای متعال است، دریابد که تنها راهش تبعیت محض و بی چون و چرا از دستورات و اوامر اولیای الهی است.
یکی از مستحبات مُوکّد در فریضه نماز اقامه آن در اول وقت است که مراد از اول وقت همان وقت فضیلت نماز است
در کتاب «من لا یحضره الفقیه» روایت مىکند که:
و قالَ النَّبِىُّ صلّى الله علیه و آله و سلّم: ما مِن صَلاة یَحضُرُ وَقتُها إلّا نادَى مَلَکٌ بَینَ یَدَىِ النّاسِ: أیُّها النّاسُ! قُومُوا إلَى نِیرانِکُمُ الَّتِى أوقَدتُمُوها عَلَى ظُهُورِکُم فَأطفِئُوها بِصَلاتِکُم. (من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 208)
(پیامبر اکرم صلّى الله علیه و آله و سلّم فرمودند: هرگاه وقت نماز شود فرشتهاى در میان مردم ندا درمىدهد: اى مردم بپاخیزید و آتشى را که بر پشت خود از گناهان روشن نمودید با اداء نماز خاموش نمائید)
مرحوم علامه طباطبایی رضوان الله تعالی علیه از مرحوم آقای حاج سید علی قاضی اعلی الله مقامه الشریف نقل می کنند که می فرمودند:
اگر کسی بر نماز اول وقت تحفظ کرد و به مقامات عالیه توحیدی و عرفانی نرسید به صورت من آب دهان بیاندازد.
برنامه ریزی و انجام کارها در اسلام بر محوریت نماز است
مرحوم استاد ما بر نماز اول وقت تاکید فروان داشتند و محور تمامی برنامه ها و ملاقات های ایشان بر اساس اذان و وقت نماز بود از همین رو، بر تنظیم ساعت بر مبنای ساعت غروب کوک تاکید و اصرار داشتند ساعتی که مبدأ آن غروب آفتاب و اذان مغرب و اول شب است. گرچه امروزه اکتفا کردن به ساعت غروب کوک شدنی نیست و زندگی و نظم را مختل می کند که قبلا هم دراینباره صحبت شده است اما داشتن برای امور عبادی و برنامه ریزی های شخصی و از همه مهمتر از دست ندادن وقت نماز چه اشکالی دارد که مومنان و خصوصا سالکان راه خدا یک ساعت غروب کوک داشته باشند تا آنچه را که مورد نظر اولیای الهی بوده از دست نرود. امروزه خوشبختانه به دست آوردن اوقات نماز امر دشواری نیست و در بعضی از سایت ها هم یافت می شود.
ساعت غروب کوک، تنظیم زندگی و انجام امور بر محوریت نماز است
ساعت غروب کوک همانطور که از اسمش پیداست ساعتی مطابق با مبانی دینی و اسلامی است که مبدأ شروع را اول شب قرار می دهد و شب را بر روز مقدم می داند بنابراین هر روزی متعلق به شب قبلش می باشد که روی این اساس آنچه که در میان مردم مصطلح است که مثلا شب شنبه را می گویند جمعه شب از این حیث غلط است چرا که شب شنبه متعلق است به شنبه و باید اضافه به آن شود نه به قبلش که جمعه است یعنی با غروب آفتاب روز جمعه دیگر جمعه هم شبش هم روزش تمام شد و دیگر نباید اسمی از آن آورد آنچه بعد از غروب است متعلق به شنبه است و به عبارت دیگر جمعه شب یعنی شب جمعه نه شب شنبه.
تعبیر از شب شنبه به جمعه شب غلط است
موید این مبنا آنکه در دستورات شرع و آداب اعمال می بینیم که مثلا ماه مبارک رمضان از بعد از غروب آخرین روز ماه شعبان آغاز می شود و اعمال ماه را از غروب آن بجا می آورند نه اینکه صبر کنند تا آفتاب طلوع کند و روز شود و بعد ماه را آغاز کنند و نظیر برای این امر از آداب شروع ماه ها و روزهای قمری الی ما شاء الله است که با اندک تاملی هر کسی را قانع می سازد.
توجه به نماز در اول وقت باید دستور کاری همگان باشد
یکی از اموری که در تمام مجامع باید مورد توجه قرار گیرد خواندن نماز در اول وقت و بهترین حالات است مخصوصا کسانی که زمام اموری را بدست دارند مانند یک حاکم یا مدیر یا استاد یا هر مسئولی بیشتر باید به این امر حیاتی توجه داشته باشد
امیر مومنان علیه السلام آنجا که مالک اشتر را به عنوان یک حاکم و مسئول و مدیر به یکی از شهرها روانه می دارد از بیان این تذکر چشم پوشی نمی کند و می فرماید:
وَ اجْعَلْ لِنَفْسِکَ فِیمَا بَیْنَکَ وَ بَیْنَ اللَهِ أَفْضَلَ تِلْکَ الْمَوَاقِیتِ، وَ أَجْزَلَ تِلْکَ الاقْسَامِ؛ وَ إنْ کَانَتْ کُلُّهَا لِلَّهِ إذَا صَلَحَتْ فِیهَا النِّیَّةُ وَ سَلِمَتْ مِنْهَا الرَّعِیَّةُ.
(بهترین و با فضیلتترین أوقات را از تمام این أوقاتى که براى مردم مصرف مىکنى آنوقتى قرار ده که خودت ما بین خود و خدا خلوت دارى! جزیلترین و با فضیلتترین أوقات را آن وقت قرار بده؛ اگرچه همه این وقتها مال خداست و همه این کارها مال اوست، اگر نیّت صالح باشد و رعیّت در سلامت به سر ببرند؛ ولیکن آن وقتى را که مىخواهى میان خود و خدا به راز و نیاز مشغول باشى باید پاکیزهترین أوقات تو باش)
سیدنا الاستاد در تشریح این کلام می گویند:
ببینید چقدر مطلب را عالى بیان مىکند! مىفرماید: تو تمام أوقاتت را صرف مردم مىکنى؛ و به عنوان اینکه فقیهم، فتوى مىدهم، مدرّسم، درس مىدهم، مسائل مردم را پاسخ مىدهم، شهریّه قسمت مىکنم، باید به أمر مردم رسیدگى کنم و جواب کتبى استفتائات مردم را بدهم؛ اگر جواب استفتائات مردم را ندهم فلان استفتائى که از هند آمده است بى جواب مىماند و چه و چه مىشود، خود را مشغول مىدارى و حال عبادت براى تو باقى نمىماند. در نتیجه نمازى که مىخوانى از روى کسالت و خستگى است؛ نه حال نافله دارى نه حال ذکر و نه حال توجّه و فکر، و چه بسا نماز هم از أوّل وقت عقب بیفتد و به أقلّ واجب اکتفا شود، آنهم از روى کسالت.
آدمى که زحمت کشیده و خسته شده، فعّالیّت کرده و در امور اجتماعى بنیه و توانش را از دست داده که دیگر حال نماز ندارد؛ آنوقت نمازش را از روى کسالت مىخواند. یعنى بدترین حالات و پائینترین أوقات خود را براى نماز مىگذارد.
آن هنگام که سر حال و با نشاط است سخنرانى میکند، خطابه مىخواند، درس مىدهد، بحث مىکند و با نشاط به کارهاى مردم و به وزراء و سفراء رسیدگى مىکند و مراقب است که مبادا خداى نکرده جملهاى غلط از او صادر شود؛ و أمّا نماز مىماند براى ردیفهاى آخر!
حضرت مىفرماید: مطلب به عکس است؛ تو که دارى براى مردم کار مىکنى، مردم مال خدا هستند؛ اگر نیّت تو صاف و صادق باشد مردم را درست هدایت خواهى نمود، و اگر از آن صراط و ممشاى حقّ و حقیقت تجاوز کنى هدایت آنها هم هدایت نخواهد بود. تو باید از خدا بگیرى و به مردم پخش کنى! باید حال داشته باشى تا از خدا بگیرى و بر مردم إنفاق کنى؛ وقتى حال ندارى چطور به مردم پخش خواهى نمود؟! ضَعُفَ الطَّالِبُ وَ الْمَطْلُوب. (ولایت فقیه در حکومت اسلام، ج4، ص: 95)
علامه طهرانی رحمة الله علیه عنایت خاصی به نامه امیر مومنان علیه السلام به مالک اشتر داشتند و می فرمودند:
این نامه حکم غذاى روح است، مثل نماز است و دائماً إنسان (مخصوصا مسئولین) باید آن را بخواند.
در اسلام نماز در راس امور است
بنابراین دیگر بهانه کردن ارباب رجوع و راه انداختن کار مردم در مقابل دعوت به نماز در اول وقت و فضیلت آن بهانه خوبی نیست تا گفته شود که مردم مهمتر است و احترامشان واجب است. گرچه وظیفه دولت است که برای این امر تسهیلات و امکانات و رخصتی را در نظر گیرد تا همگان بتوانند از فیض عظمای اول وقت نماز بهره مند گردند.
در روایتی داریم که پیامبر صلی الله علیه و آله بالای منبر بودند و مشغول سخنرانی که وقت اذان شد بلافاصله صحبت را قطع کردند و نماز را خواندند و بعد دوباره منبر رفتند و جلسه را ادامه دادند و نفرمودند که احترام مردم واجب است.
حتی اینکه دیده می شود بعضی از ائمه جماعات نماز اول وقت را بخاطر جمع شدن مردم به تاخیر می اندازند کار بسیار غلطی است.
فرق اولیای الهی با دیگران در ادراک آنان از حقیقت نماز و ذکر خاطره ای دراینباره
مناسب این مقام است ذکر خاطره ای از علامه طهرانی درباره اهمیت و توجه به فضیلت نماز اول وقت و فرق ایشان با سایر از علما؛ فرزند دوم سیدنا الاستاد علامه نقل می کردند:
روزى به اتّفاق مرحوم والد قدّس سرّه در مجلس جشن عقدى که تا اندازهاى به خود ایشان نیز مربوط مىشد شرکت کردیم، مجلس مملوّ از اقشار مختلف مردم خصوصاً از علماء و ائمّه جماعات بود. هنگام غروب شمس مرحوم علامه به بهانهاى مجلس را ترک کردند و در یکى از اطاقهاى منزل به اقامه نماز مغرب و عشاء پرداختند؛ ما نیز به اتّفاق رفقاء و دوستانِ ایشان اقتداء کردیم و پس از اتمام به جاى خود برگشتیم. بسیارى از ائمّه جماعات به جهت رسیدن به مسجدشان و اقامه نماز جماعت جلسه را ترک کرده بودند، و برخى از آنان از جمله خودِ فردى که مجلس منتسب به او مىشد افرادى را به عنوان نیابت از طرف خود به مسجدشان برای اقامه نماز جماعت فرستادند ولی خودشان با خاطرى آسوده و فارغ البال به صحبت و اختلاط و غیره ادامه دادند؛ و بدون اینکه فضیلت نماز اوّل وقت را ادراک کنند همینطور بر جاى خود محکم نشسته بودند و حرف مىزدند. و از آنجا که فصل تابستان بود و شب ها کوتاه، طبعاً مجلس وقتى رو به اتمام گذاشت که فرصت چندانى تا نیمه شب باقى نمانده بود. و خلاصه مطلب، بنده محاسبه کردم که بسیارى از این اشخاص از آنجا که نماز مغرب و عشاء نخوانده بودند وقتى به منزل خود مىرسیدند که قطعاً نماز مغرب آنها حدّاقلّ قضاء مىگردید، و یا به احتمال بسیار ضعیف قریب به قضاء شدن مىشد. از این جریان مدّتها گذشت؛ روزى حقیر با یکى از همین آقایان و ائمه جماعت راجع به فضیلت نماز اوّل وقت و تحصیل رضاى پروردگار در ابتداى وقت بحث مىکردم، و اینکه در روایت وارد است که معصوم علیهالسّلام فرمود: أوّلُ الوَقتِ رِضوانُ اللَه و آخِرُ الوَقتِ غُفرانُ اللَه. «نماز در اوّل وقت موجب رضاى خدا و خشنودى او است و نماز در آخر وقت موجب بخشش و آمرزش از جانب خداست.»
و اینکه بعضىها نماز اوّل وقت را ترک مىکنند و وقت را به صحبت با افراد و خندیدن و غیره مىگذرانند و انگار نه انگار خداى متعال در این وقت تکلیفى را متوجّه آنان ساخته است.
ایشان در مقام ردّ و پاسخ حقیر مىگفت: گرچه نماز اوّل وقت فضیلت دارد، امّا پذیرائى و ضیافت از مهمان و اختلاط با آنان مهمتر است، و این مطلب اداء احترام به مهمان است و قطعاً رضاى خدا در این قضیّه بیشتر خواهد بود.
حقیر عرض کردم: اوّلًا: خود مهمان نیز مشمول همین حکم است. به چه حقّى و دلیلى باید مهمانى و مهمان به نحوى باشد که فضیلت نماز اوّل وقت از او فوت شود. و چه اشکالى دارد که خود مهمان از جاى خود برخیزد و وضو بگیرد و در گوشه مجلس نماز بخواند و دوباره برگردد و سر جایش بنشیند؟ آسمان به زمین مىرسد؟ یا صاعقه بر سرش نازل مىشود؟
ثانیاً: از کجا شما یک همچنین حکمى را استنباط مىکنید؟ احترام مهمان بجاى خود محفوظ، اداء نماز نیز بجاى خود محفوظ؛ و اگر مهمان بداند که شما براى اداء نماز از مجلس خارج شدید و خواستید به حکم و تکلیف الهى سر تسلیم و انقیاد فرود آورید این بیشتر موجب رضایت و خوشحالى او خواهد شد، تا اینکه بداند شما با این کار نه اینکه بخواهید رعایت مهمان را بنمائید بلکه مىخواهید از زیر بار تکلیف فرار کنید و شانه خالى کنید، آنوقت آمدهاید و ثقل و وبال مسأله را بر سر مهمان بدبخت و بیچاره کوبیدید و خواستید وجدان آلوده خود را تشفّى بخشید و از عذاب وجدان قدرى آسوده شوید.
اگر شما در همان وقت دچار سردرد مىشدید، آیا براى رهائى از آن از منزل خارج نمىشدید و قرص مسکّن نمىخریدید؟ آیا فضیلت نماز اوّل وقت از یک سردرد کمتر است؟ چرا مىخواهید مردم را گول بزنید؟ و چرا نمىخواهید بگوئید: براى ما اصلًا نماز ارزشى ندارد و فقط به عنوان یک رفع تکلیف با آن برخورد مىکنیم؟ و اى کاش آنهم نبود که آسوده و فارغ البال به خنده و شوخى و اختلاط مىپرداختیم؛ این احترام مهمان نیست، این بىارزش بودن تکلیف است، حال چه مهمان باشد یا بهانهاى دیگر براى آنها فرقى ندارد. بین این حالت و حالت رسول خدا صلّى الله علیه و آله و سلّم که نزدیک وقت نماز که مىشد تغییر و تبدّل حال آنحضرت براى همه کاملًا مشهود بود و وقت نماز که مىشد صدا مىزد: أرِحْنا یا بِلال! [«مفتاح الفلاح» ص 141] «اى بلال با نداى اذان خود ما را از توجّه به دنیا و کثرات نجات بده و خلاص کن.» ببین فرق از کجا است تا به کجا؟
بین این حالت و حال ائمّه معصومین صلوات الله علیهم اجمعین در وقت نماز مقایسه کن تا تفاوت امر را به خوبى و وضوح دریابى! بین این حال و حال اولیاى الهى و عرفاى ربّانى تأمّل کن تا لذّت مناجات با حقّ و قرب با او و انس مصاحبت و مجالست با او را ادراک کنى. و توجّه کنى که آنها در چه حال و هوائى هستند و این مردم عادى (گرچه در زىّ اهل علم و صلاح) در چه روزگارى و دنیائى بسر مىبرند. اینها شوخى نیست. ادراک این مطالب براى همه میسّر است و براى همه قابل فهم است. ما مثالى را در اینجا ذکر کردیم که هیچ کس نتواند بگوید اینها از دائره مدرکات و قواى عقلانى و تشخیص ما خارج است. و بر همین قیاس مىتوان به سایر مطالب و واقعیّتها دست یافت، چنانچه در صفحات گذشته مطرح گردید. ( اسرار ملکوت، ج2، ص: 481)
بله در بعضی موارد نادر استثنائی بر ترک اول وقت نماز هست که در مواردی اتفاق افتاده است البته باید گفت که تشخیص این معنا با هر کسی نیست و در این مورد نباید کار پاکان را قیاس بر خود و کاهلی و سستی گذاشت
نقل است روزی ملا عبد الله شوشتری رحمة الله علیه برای دیداری به منزل شیخ بهائی رضوان الله تعالی علیه آمد. ساعتی نشست تا این که اذان گفتند و موقع نماز شد. شیخ بهائی از ملا درخواست کرد که نماز را همین جا بخوانید تا ما هم با شما نماز خوانده و به فیض جماعت نایل شویم.
ملا عبد الله مقداری فکر کرد، بعد از آن جوابی نگفت و به منزل خود بازگشت. بعضی از دوستانش راجع به این جریان سوال کردند که شما با اهتمام و اهمیتی که به نماز اول وقت میدهید پس چرا در منزل شیخ بهائی نماز نخواندید؟ فرمود: هرچه فکر کردم دیدم در صورتی که شخص بزرگواری مثل شیخ بهائی بخواهد پشت سر من نماز بخواند، در وجود خود و در نفسم احساس بزرگی و کبر می کنم؛ لذا بدین جهت بود که از ترس ریا حتی نماز اول وقت نخواندم. (روضات الجنان،ص366)
حقیر قبلا راجع به ضابطه ای دراینباره صحبت کرده ام. (سخنرانی های انوار معرفت)
استفاده ای لطیف درباره اینکه مراد از اول وقت نماز چیست؟
"نماز اول وقت" یعنی "الله" را بر هر چیزی مقدم دانستم که البته أقدم است و مقدّم.
اوّل وقت خواندن نماز به این است که حکایت کند از یک حال و حالت درونی و آن "مقدم داشتن خدا و ارداده خدا و اوامر خدا و رضای خدا بر همه چیز"
نماز اوّل وقت یعنی هیچ "پیمان" هیچ قرار و قراردادی بخاطر "پیمان ازلی با خدا" بسته نشد.
نماز اوّل وقت آن است که حکایت می کند از "فرمانروایی توحید در جان"
مقیّد بودن به نماز اوّل وقت این نباشد که از سر "عادت" انجام گیرد که هر عملی از روی عادت حتی اصل نماز، سُکون است و سقوط.
کوتاه سخن آنکه: کلام در محافظت و مواظبت بر فضیلت نماز در اول وقت بود که خدا می داند توجه این امر در طیّ مراتب عرفانی برای سالکان راه خدا چقدر موثر است که دراینباره خوب است به روایات این باب مراجعه شود که این مختصر را مجال بازگو کردن آن نیست چراکه قصد چیز دیگری است.
در اسلام برای نماز پنج وقت فضیلت است نه سه وقت
حال که گفتیم سیره و سنت معصومین علیهم السلام و اولیای الهی بر خواندن نماز در پنج وعده است پس این نتیجه را می گیریم که در شرع پنج وقتِ فضیلت لحاظ شده است نه سه وقت. بنابراین کسی که نماز عشاء را بلافاصله بعد از نماز مغرب اقامه می کند نمازش صحیح است اما در وقت فضیلت نیست و در اول وقتش نخوانده است و این درست مانند این است که کسی نماز مغربش را در وقت عشاء بخواند که گرچه نمازش صحیح است اما در وقت فضیلت نیست.
پیامبر صلی الله علیه و آله نماز را به چشمه آب گرمی که بر در خانه کسی باشد و شبانه روز پنج بار خود را در آن شستشو دهد، تشبیه کرده است که بدون تردید چرک و آلودگی در بدن چنین کسی باقی نخواهد ماند.
در مذهب حقه شیعه خواندن نماز در اوقات پنجگانه مستحب است نه واجب
بنابر مبانی و اصول مذهب شیعه سیره پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار بر اقامه نماز در اوقات پنجگانه بوده است و بزرگان بر این سیره از باب ارجحیت و افضیلت همواره توصیه می کردند بخلاف اهل تسنن که بر خلاف روایات خودشان در این باب خواندن نماز در اوقات پنجگانه را واجب می دادند و جمع بین دو نماز را باطل می دانند.
تذکر این مطلب لازم است که اهل سنت با این که اکثر روایات آنها که در صحیحترین کتابهای آنها وجود دارد دلالت بر عدم وجوب خواندن نمازها در پنج نوبت دارد ، اما باز لجاجت به خرج میدهند و اجازه با هم خواندن نماز را نمیدهند . و همین مسأله باعث شده است که بسیاری از جوانان اهل تسنن از نماز و عبادت دلسرد شوند ؛ چون نه میتوانند به تحصیل شان برسند و نه به کسب و کار.
بنابراین در این مساله هم اهل تسنن دچار خطا شده اند که سنت را واجب کرده و به عسر و سختی افتاده اند و همه شیعه که به طور کل این سنت را فراموش کرده است
آنچه مسلم است این است که اصل و سنت در نماز بنابر همه مذاهب حتی شیعه بر خواندن نمازها در پنج نوبت است اما اهل تسنن آن را سنت واجب می داند ولی شیعه آن را سنت مستحب می داند که البته با توجه به روایات هر دو گروه متوجه می شویم که حق با شیعه است چون روایات اهل تسنن هم دلالت بر جواز دارد نه وجوب.
سیدنا الاستاد می فرمودند:
طبق روایات و سنن مأثوره از کتب اهل سنّت و نیز احادیث وارده از ائمّه معصومین علیهم السّلام شکّى باقى نمىماند خواندن نماز در اوّل وقت هر کدام قطعاً افضل از وقت مشترک بین آن دو مىباشد و جمیع فقهاء رضوان الله علیهم بر این مطلب در کتب خود اقرار و اعتراف نمودهاند. بلى در صورت اداء آن در وقت مشترک مُجزى و کفایت از وجوب خواهد کرد. (رساله تفریق صلوات)
پس در اینکه جمع بین دو نماز بنابر مذهب شیعه جایز است شکی نیست ولیکن بحث ما در استحباب و وقت فضیلت است چنانچه دیده شده که پیامبر صلی الله علیه و آله برای اینکه برداشت وجوب از خواندن نماز در اوقات پنجگانه نشود گاهی بدون هیچ دلیلی جمع بین نماز ظهر و عصر یا مغرب و عشاء می کردند
کلینی به سند خود از امام صادق علیه السلام نقل می کند که رسول خدا صلی الله علیه و آله نماز ظهر و عصر را بدون عذر از هنگام زوال خورشید با مردم به جماعت به جای آورد و نیز نماز مغرب و عشا را قبل از سقوط شفق بدون هیچ مشکلی با جماعت به جای آورد. این جمع را برای گشایش کار بر امت خود انجام داد. (الکافی، ج 3، ص 286)
شیخ طوسی هم در تهذیب و استبصار به سند خود از اسحاق بن عمار نقل می کند که از امام صادق علیه السلام پرسید: آیا می توانم بین مغرب و عشا در حضر قبل از آن که شفق غایب شود، بدون هیچ عذری جمع کنم؟ حضرت فرمود: اشکالی ندارد. (تهذیب الاحکام ، ج 2، ص 263 ح 1047)
خواندن نماز به صورت جمع در بعضی مواقع رجحان دارد
می توان گفت در چند جا جمع بین دو نماز مانعی ندارد و حتی ممکن است ارجح هم باشد.
یکی در سفر یا در هنگام جنگ یا بارش باران یا اضطراری از این قبیل که وقت محدود است چنانچه در روایات هم به این دو مورد اشاره شده است.
یکی از مواردی که در روایات برای جواز جمع بیان شده است رفع عسر و وسعت دادن به امت اسلام و حضور قلب در نماز و به دست آوردن فضیلت است که مواردی که در ذیل می آید را می توان از مصادیق آن برشمرد.
در روایتی آمده است: جمع النبیصلى الله علیه و آله و سلم بین الظهر و العصر وبین المغرب والعشاء فقیل له فی ذلک فقال صنعت هذا لئلا تحرج امتی.
(پیامبر نماز ظهر و عصر و نیز مغرب و عشاء را به جمع خواند. از ایشان حکمت این کار پرسیده شد، فرمودند: چنین کردم تا مبادا امتم به رنج و تعب بیفتد.) (شرح زرقانى بر موطا مالک، ج 1، باب الجمع بین الصلاتین فى الحضر و السفر، ص 294)
هنگامی که جماعتی برپاست و اگر انسان بخواهد نماز مثلا عصر یا عشاء را در وقت بخواند فضیلت جماعت را از دست می دهد و معلوم است که فضیلت جماعت علاوه بر اینکه جبران کننده فضیلت وقت است به مراتب بالاتر از آن است.
یکی دیگر از موارد هنگام حضور در یکی از مشاهد مشرفه مانند حرم های ائمه معصومین علیه السلام یا مسجد که انسان می داند در صورت تاخیر انداختن نماز در وقت فضیلت دیگر از آن مکان مقدس دور شده است.
یا اینکه افراد به جهت مشاغل کاری مخصوصا کسانی که کارمند یا کارگر هستند که اگر بخواهند بین نماز ظهر و عصر یا مغرب و عشاء فاصله بیاندازند موجب تعطیل کردن دوباره کار که این امر باعث مشغول الذمه شدن است
یا حتی دیده شده افرادی مخصوصا جوان ها که هنوز خواندن نماز در پنج نوبت برایشان ملکه نشده است، نماز دوم به آخرین وقت آن موکول می شود یا اصلا فراموش می کنند که بهتر است تا وقتی این مساله برایشان ملکه نشده است نمازها را جمع بخوانند.
تشخیص اوقات نماز
و امّا راجع به اوقات نمازهای پنجگانه بر اساس تمام روایات وقت نماز صبح اوّل فجر صادق است، و نماز ظهر هنگام زوال شمس از وسط آسمان، و نماز عصر رسیدن سایه شاخص به اندازة خود او، و نماز مغرب استتار قرص خورشید از افق، و نماز عشاء از بین رفتن حمره مغربیّه در ناحیه مغرب مىباشد.
تحریر یافت به دست اقل عباد شیخ محمد شاهرخ همدانی غفر الله ذنوبه در تاریخ ششم جمادی الاولی سنه هزار و چهار صد و سی و شش هجری قمری
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم