گوهر معرفت - عرفان و اخلاق کاربردی

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره


إحرام محرّم، قسمت اول (استقبال از ماهِ محرّم)

سیره معصومین علیهم السلام و بزرگان بر این بوده که در آستانه ماه عزاداری بر سید و سالار شهیدان حضرت ابا عبد الله الحسین علیه السلام اصحاب و شاگردان خود را به آمادگی برای استقبال از این ماه و عزاداری سفارش کرده و ایشان را به آداب و لوازم محرم و عزاداری ملتزم می نمودند. حجت الاسلام حاج شیخ محمد شاهرخ همدانی بر اساس سنت معصومین و سیره استاد بزرگوارشان حضرت علامه طهرانی رحمة الله علیه به این امر پرداختند که در دو مقاله تقدیم می گردد

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

إحرام محرّم، قسمت اول (استقبال از ماهِ محرّم)

 

 

منبع: سلسله مقالات، تالیف حجة الاسلام حاج شیخ محمد شاهرخ همدانی

 

 

 

 

از امام صادق علیه السلام روایت است که :

 

 

نَظَرَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله إِلَى الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ علهیما السلام وَ هُوَ مُقْبِلٌ فَأَجْلَسَهُ فِی حِجْرِهِ وَ قَالَ إِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ حَرَارَةً فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لَا تَبْرُدُ أَبَداً ثُمَّ قَالَ علیه السلام بِأَبِی قَتِیلُ کُلِّ عَبْرَةٍ قِیلَ وَ مَا قَتِیلُ کُلِّ عَبْرَةٍ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ لَا یَذْکُرُهُ مُؤْمِنٌ إِلَّا بَکَى. (مستدرک‏الوسائل، ج 10 ص 318)

 

 

(پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم نگاهی به حضرت سیدالشهدا علیه السلام کردند و بعد از اینکه حضرت را در دامن خود نشاندند فرمودند: برای شهادت فرزندم حسین حرارت و عشقی در دل های مومنان است که هیچگاه سرد و خاموش نخواهد شد بعد امام صادق علیه السلام به دنبال این مطلب فرمودند: جدم حسین کشته اشک چشم هاست! سوال شد یا بن رسول الله منظورتان از این کلام چیست؟ فرمودند: اینکه هر کسی که یاد و نام ابا عبد الله الحسین را می شنود، گریه می کند)

 

 

آنچنان کز برگ گل، عطر و گلاب آید برون                 تا که نامت مى‏برم از دیده آب آید برون

 

 

تا نسوزد دل، نریزد اشک و خون از دیده‏ها                   آتشى باید که خوناب کباب آید برون

 

 

گر نباشد مهر تو، دل را نباشد ارزشى                        برگ بى‏حاصل شود گل، چون گلاب آید برون

 

 

آیت الله میرزا جواد ملکی تبریزی رحمة الله علیه در کتاب بسیار نورانی و ذی قیمت «المراقبات» نوشته است: کودکانم را می ‌دیدم که در دهه نخست ماه محرم غذا نمی ‌خوردند و به نان خالی اکتفا می ‌کردند کسی هم به آنان نگفته بود ماه محرم شروع شده است گمان می‌ کنم عشقی درونی آنان را برمی ‌انگیخت.

 

 

چون در آستانه فرارسیدن ایام سوگواری و عزای سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام هستیم، به نظر آمد مطالبی که مناسب آمادگی و حضور در این ایام مورد نظر و عنایت ائمه اطهارعلیهم السلام و اولیای الهی مخصوصا استاد بزرگوار حضرت علامه طهرانی رحمة الله علیه بوده است را، محضر سالکان راه توحید و عاشقان حضرت ابا عبد الحسین علیه السلام عرض نمود.

 

 

طبق روایتی که در صدر مطلب آمد بسیار خوب است همه مومنین و مومنات حالشان در این ایام حال حزن و اندوه باشد و آثار عزا و حزن در قلب و ظاهر نمایان باشد که یکی از نشانه های عزاداری در این ایام نصب کتیبه و سیاهی های منسوب به عزاداری حضرت اباعبد الله الحسین علیه السلام در منزل و محل کار است.

 

 

امام رضا علیه السلام مى ‏فرماید: روش پدرم امام موسى بن جعفر علیه السلام این بود که هرگاه ماه محرم مى‏رسید پیوسته غمگین بود تا دهه عاشورا سپرى شود روز عاشورا روز گریه و ماتم او بود و مى‏فرمود: هو الیوم الذى قتل فیه الحسین.( امالى الصدوق مجلس 27)

 

 

امام رضا علیه السلام به «ریان بن شبیب» فرمود: «ان کنت باکیا لشى‏ء فابک للحسین بن على فانه ذبح کما یذبح الکبش و قتل معه من أهل بیته ثمانیة عشر رجلا ما لهم فى الارض شبیهون...».

 

 

(اگر بخواهى به چیزى گریه کنى بر حسین بن على گریه کن زیرا سر آن حضرت را مثل سر گوسفند بریدند و با او هجده مرد از اهل بیتش کشته شدند که در دنیا بى نظیر بودند)

 

 

سپس به «ابن شیب» فرمود: اگر دوست دارى در درجه‏هاى بلند بهشت با ما باشى، غمگین باش از براى غمگینى ما و شاد باش از براى شادمانى ما. (وسائل الشیعه ج 10 ص 393 ح .5)

 

 

سیدنا الاستاد می فرمودند: منازل را هر چند که روضه ای در آن نباشد سیاه پوش کنید و حقیر عرض می کنم که این کار بسیار مورد رضای خدای متعال و امام زمان علیه السلام است و حتی اگر شده با تکه پارچه ای که نشانه عزا باشد.

 

 

در بارگاه قدس که جای ملال نیست                سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است

 

 

جن و ملک بر آدمیان، نوحه می کنند              گویا عزای اشرف اولاد آدم است

 

 

سیره استاد این بود که در کل لیالی و ایام شهادت معصومین علیهم السلام منزل را سیاه پوش می کردند که این معنا مخصوصا در ایام عزای سید الشهداء علیه السلام حال و هوای دیگری داشت بطوریکه منزل را از اول محرم تا شب نهم ربیع بیشتر با کتیبه هایی که منقش به اشعار مرحوم محتشم بود سیاه پوش می کردند و همگان را به حفظ ادب و احترام این کتیبه ها و سیاهی ها که نشانه عزای ابا عبد الله علیه السلام بود سفارش می فرمودند.

 

 

حضرت علامه طباطبایی رحمة الله علیه همیشه خود را به کتیبه ها و سیاهی های عزای امام حسین علیه السلام متبرک می کردند و عقیده شان این بود که: این کتیبه هاى سیاه که بر در و دیوار حسینیه و محل عزادارى و منازل نصب کرده اند، ما را شفاعت مى کند.

 

 

شرکت در روضه در هر روز مورد سفارش است مخصوصا در دهه اول ماه محرم و اگر این حضور در بین الطلوعین باشد بسیار بهتر است در سابق بیشتر مجالس در بین الطلوعین بود و روش و دأب سیدنا الاستاد هم بر همین بود و رفقا و شاگردان ایشان غالبا هم اکنون از این سنت و ممشا پیروی می کنند

 

 

شرکت در جلسات روضه باید بر اساس کسب معرفت و تقرب به خدای متعال از طریق سیدالشهدا علیه السلام باشد چرا که نزدیکترین راه و کوتاهترین مسیر در مسیر سیر و سلوک الی الله به فرموده بزرگان سیدالشهدا علیه السلام است

 

 

گاهی یک جلسه روضه که در او اخلاص باشد انسان را متحول و منقلب می کند و این مطلب زیاد دیده شده است

 

 

سیدنا الاستاد حتی در زمانی که در نجف اشرف بودند با اینکه منزل بسیار محقر و کوچکی داشتند مقید بودند که هر هفته مجلس روضه داشته باشند و خودشان روضه می خواندند و فقط عیال و مادرشان گوش می کردند و بعد با چایی از ایشان پذیرایی می نمودند.

 

 

و حتی وقتی هم که در مشهد الرضا علیه السلام بار اقامت افکندند هر هفته روضه خانوادگی داشتند که در ابتدا یکی از همسایگان که پیرمردی خوش قلب بود می آمد و روضه می خوانده و بعد از رحلت آن شخص یکی از آقازادگان منبر می رفته و روضه می خواندند و خودشان با لباس رسمی بیرونی شرکت می کردند و همه را دستور داده بودند که با لباس رسمی بیایند و همه مودب بنشینند و گوش دهند بعد از آن هم با چایی پذیرایی می کردند.

 

 

البته مدتی این روضه کمی عمومی تر شده بود و رفقای خاص ایشان در شب های جمعه همراه ایشان شرکت می کردند و با آبگوشتی ساده پذیرایی می شدند.

 

 

می فرمودند: روضه هفتگی بسیار برکت دارد و انسان اگر بتواند نباید از آن محروم شود و بسیار برای منزل برکت دارد و نباید در روضه به شرکت در مجالس اکتفا کرد.

 

 

مرحوم قاضی اعلی الله مقامه الشریف هم بر این روضه های هفتگی وصیت و سفارشی اکید داشتند و در وصیت نامه خود فرموده بودند: در مستحبات تعزیه داری و زیارت حضرت سید الشهداء  مسامحه ننمایید و روضه هفتگی و لو دو سه نفر باشد اسباب گشایش امور است. و اگر از اول عمر تا آخرش در خدمات آن بزرگوار از تعزیت و زیارت و غیرهما به جا بیاورید هر گز حق آن بزرگوار اداء نمی شود و اگر هفتگی ممکن نشد دهه اول محرم ترک نشود. (کوه توحید ص 256)

 

 

فرزند مرحوم حضرت آیت الله مرعشى نجفى رحمة الله علیه نقل می کردند که یک روز به والد مرحوم عرض کردم : یکى از خاطرات زندگى خود را برایم تعریف کنید فرمود: در زمان سابق که قم به این صورت وسعت نداشت و وسیله نقلیه هم مثل امروز نبود، یک شب مرا به مجلس عقد دعوت کردند. پس از انجام عقد که در محله (چوب شور) بود من تنها به سوى منزل مى آمدم در حالى که کوچه ها پر برف و خلوت بود ناگهان در سر یک کوچه مردى که مست بود راه را بر من بست و گفت :سید باید یک روضه در این مکان برایم بخوانى ! من گفتم : روضه را باید روى صندلى خواند این جا که صندلى نیست یک مرتبه خم شد و گفت : این هم صندلى ، بنشین روضه را بخوان و بهانه نیاور! من ناچار روى پشت او نشسته روضه اى خواندم . سپس گفت : من باید تو را به منزلت برسانم ، همراه من تا درب منزل آمد، آن وقت مرا شناخت . پس از آن توبه کرده و از کارهاى نامشروع دست کشید و یک نفر مومن متعبد و متقى شد به طورى که دائما در صف اول نماز جماعت حاضر مى شد. می فرمودند: این از برکت یک روضه ی سفینه النجاه حضرت سید الشهداء علیه السلام بود.

 

 

خوب است همراه با جوانان و کسانی که به عزاداری می پردازند در خواندن مرثیه و مخصوصا بر سینه زدن همراه شد که بسیار سفارش شده است و ممشای همه ائمه و اولیای خدا بوده است

 

 

یکی از ارادتمندان مرحوم آیت الله کوهستانی نقل می کند؛ یک سال، شب هفت محرّم به دیدار ایشان در حسینیه ی روستای کوهستان رفتیم، که یک وقت دسته ی سینه زنان وارد حسینیه شدند، معظم له عبا را به کناری افکندند و به میان عزادارن رفته و به اصطلاح میان داری کرده و وسط سینه زنان، قدم می زدند.

 

 

ما از این عمل بی ریا بسیار خوشمان آمد، پس از عزاداری ایشان به ما فرمودند؛ این افراد را می شناسم، بعضی از آنها رعایت مسائل شرعی را نمی کنند، لذا هر وقت می آمدند زیاد توجه نمی کردم ولی شبی خواب دیدم همین افراد، سینه زنان به طرف حسینیه می آیند و مشعلی پیشاپیش آنان وجود دارد که تمام فضا را روشن ساخته که نظیر آن را در دنیا ندیده بودم.

 

 

از خواب بیدار شدم، با خودم گفتم: درست است برخی آداب شرعی را مراعات نمی کنند ولی حالا میهمان ابی عبدالله علیه السلام هستند و باید مقدمشان را گرامی داشت.

 

 

از آنجا به بعد هر وقت دسته های سینه زنی می آیند با احترام زیاد آنان را استقبال و بدرقه می کنم.

 

 

روزی یکی از ارادتمندن از ایشان می پرسد: معلوم نیست همه ی اینها که سینه می زنند مخلصانه برای خدا باشد؟

 

 

معظم له برآشفته و در جواب می فرماید: تو جرأت داری بگویی یکی از این سینه زدن ها هم برای خدا نیست؟!

 

 

مرحوم آیت الله کوهستانی، سینه زدن ها و عزاداری ها را سعادت آفرین می دانست لذا می فرمود: «من در این سینه زدن ها اثراتی می بینم.

 

 

حتی رسم سینه زنی بین غیر مسلمین هم مرسوم و آثاری را برایش نقل می کنند

 

 

سید جلیل مرحوم دکتر اسماعیل مجاب (دندانساز) عجایبی از ایام مجاورت در هندوستان که مشاهده کرده بود نقل می کرد، از آن جمله می گفت : عده ای از بازرگانان هندو (بت پرست) به حضرت سیدالشهداء معتقد و علاقه مندند و برای برکت مالشان با آن حضرت شرکت می کنند یعنی در سال مقداری از سود خود را در راه آن حضرت صرف می کنند، بعضی از آنهاروز عاشورا به وسیله شیعیان ، شربت و پالوده و بستنی درست کرده و خود به حال عزا ایستاده و به عزاداران می دهند و بعضی آن مبلغی که راجع به آن حضرت است به شیعیان می دهند تا در مراکز عزاداری صرف نمایند. یکی از آنان را عادت چنین بود که همراه سینه زنها حرکت می کرد و با آنها به سینه می زد چون مرُد بنا به مرسوم مذهبی خودشان بدنش را با آتش سوزانیدند تا تمام بدنش خاکستر شد جز دست راست و قطعه ای از سینه اش که آتش آن دو عضو را نسوزانیده بود. بستگانش آن دو قطعه را آوردند نزد قبرستان شیعیان و گفتند این دو عضو راجع به حسین شماست . جایی که آتش جهنم که طرف نسبت و قابل مقایسه با آتش دنیا نیست به وسیله حسین علیه السلام خاموش و برد و سلام می گردد پس ‍ نسوزانیدن آتش ضعیف دنیوی به وسیله آن بزرگوار جای تعجب نیست . و جماعتی از هندوها هر ساله شبهای عاشورا در آتش می روند و نمی سوزند و این مطلب مشهور و مسلم است.

 

 

یکی از اعمال و مستحبات مؤکّد در جلسات سیدالشهدا علیه السلام گریه است باید سعی شود که حتی اگرشده قطره اشکی از دیدگان فرو ریخت البته نه به تصنّع و ساختگی بلکه باید بر اثر مراقبه سالک و مومن به رقّت قلب برسد و این راه باید از خدا و ائمه هدای صلوات الله علیهم درخواست نمود.

 

 

در سلسله اشک بُوَد گوهر مقصود                  گر هست ز یوسف خبر این قافله دارد

 

 

سیدنا الاستاد می فرمودند: تطهیرِ چشم به گریه است.

 

 

بزرگان و اولیای خدا چشم را برای گریه بر سید الشهدا علیه السلام می خواستند.

 

 

در حالات یکی از بزرگان نقل کرده اند که چشمشان ضعیف شده بود،  وقتی به طبیب مراجعه می کنند دکتر بعد از معاینه به او عرض می کند: چشم شما خیلى ضعیف شده است به خاطر همین براى سلامتى آن نباید گریه کنید، چون گریه براى شما ضرر دارد و اگر گریه کنید احتمال دارد که بینایى تان را از دست بدهید .

 

 

آن شخص در جواب فرموده بود: آقاى دکتر من چشم را براى امام حسین علیه السلام مى خواهم اگر گریه نباشد، چشم را هم نمى خواهم.

 

 

مردم عشقیم و در فصل فراق                        رود جارى مى‏کنیم از اشتیاق

 

 

اشک من در فصل باران زاده است                  هقهقى دارم که توفان زاده است

 

 

رود عصمت‏شط اشک گرم ماست                   باغ عصمت در بهار شرم ماست

 

 

مرحوم آیت الله بهجت رضوان الله علیه می فرمودند: گریه بر سیدالشهداء از نماز شب هم بالاتر است.

 

 

به موجب روایات فراوانى که نقل شده است، همه کس و همه چیز خورشید و آسمان و زمین و فرشتگان روز عاشورا بر آن حضرت گریه مى‏ کنند

 

 

تا ندا کرد ولاى تو، در اقلیم الست‏                              بهر لبیک فدایت، دو جهان پر زداست‏

 

 

کشته شد عالم دهرى، چو تو در عالم دهر                     دهر تا روز قیامت شب اندوه و عزاست‏

 

 

در غمت اعین واشیاء همه از منطق کون‏                      هر یکى مویه کنان بر دگرى نوحه گر است‏

 

 

رفت بر عرشه نى تا سرت اى عرش خدا                     کرسى و لوح وقلم بهر عزاى تو بپاست‏

 

 

منکسف گشت، چو خورشید حقیقت به جمال‏                 گر بگریند زغم دیده ذرات رواست

 

 

گریه کردن حتی با صدای بلند برای عزای سیدالشهدا علیه السلام البته نه به صورتی که انسان از شأن مجالس اهل بیت خارج شود، یک اصل است و خود به تنهایی موضوعیت دارد و برای مومنین و سالکین الی الله بسیار راه گشاست

 

 

بگذار تا بگرییم چون ابر در بهاران                کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران

 

 

حضرت اباذر علیه السلام روایت ذیل را نقل می کنند که: إنّکُم لَو تَعلمُون مَایُدخَل علَی أهل البحار و سکّان الجبال فی الغیاض والآکام و أهل السّماء من قتله لَبَکیتُم والله حتّی تَزهَقَ أنفسُکم، و ما من سماء یمرّ به روحُ الحسین إلاّ فَزَع سَبعُون ألفَ مَلک یقومون قیاماً تَرعُد مَفاصلُهم إلی یوم القیامة، و ما مِن سحابة تَمُرُّ و تَرعَدُ و تَبرقُ إلاّ لَعَنَت قاتلَه، و ما مِن یَوم إلاّ و تُعرَض لَه و روحُه عَلَی رسولِ الله فَیَلتَقِیان. (کامل الزیارات:73)

 

 

( اگر شما می دانستید که از این مصیبت چه چیز بر اهل دریاها و ساکنین کوه ها در جنگل ها و تپه ها وارد خواهد شود، والله که جان هایتان از سینه بیرون می آمد. روح امام حسین علیه السّلام را به آسمان ها بردند، به هیچ آسمانی نگذشت، مگر آن که هفتاد هزار ملک فزع کردند و از جای برخاستند، در حالی که مفاصل آن ها می لرزید و به همین حال ماندند تا روز قیامت و هیچ ابری نیست که حرکت کرده و بغرّد و برق زند مگرآنکه کشندۀ حضرت را لعنت می کند و هیچ روزی نیست مگرآنکه روح مطهّر آن حضرت را بر رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم عرضه داشته پس آن دو با هم ملاقات می کنند.)
در روایت «تزهق أنفسهم» وارد شده است زهق به معنای زیر می باشد :زهق: زهق الشی‏ء یزهق زهوقاً، فهو زاهق و زهوق: بطل و هلک و اضمحلّ، و فی التنزیل: إنّ الباطل کان زهوقاً... قال المؤرّج: المزهقُ القاتل، و المُزهق المقتول... (لسان‏العرب:10/ 147.)

 

 

(به معنای هلاکت و نابودی و تلف شدن و خارج شدن روح از بدن می باشد مانند کلام حق که فرمود: «حق آمد و باطل نابود شد، که باطل نابود شدنی است.)

 

 

طبق روایات تنها جایی که اجازه گریه با صدای بلند حتی در مورد مخدّرات داده شده است، مجالس عزا و روضه امام حسین علیه السلام است و حتی کسانی که افراد را از گریه کردن در مجالس سیدالشهدا نهی می کنند مورد لعن قرار گفته اند

 

 

امام صادق علیه السلام به «ابو هارون مکفوف» دستور داد مرثیه بخواند آنگاه که وى مرثیه خود را آغاز نمود متوجه شد امام علیه السلام سخت گریه مى‏کند و زنانى که پشت پرده بودند همینکه صداى گریه امام صادق علیه السلام را شنیدند آنها نیز صداى خود را به گریه و شیون بلند کردند؛ بعد امام فرمود: «من انشد فى الحسین شعرا فبکى وابکى عشرا کتب له الجنه» . هر کس در مصیبت حسین علیه السلام شعر بگوید و گریه کند وده نفر را بگریاند بهشت بر او نوشته مى‏شود.( کامل الزیارات: ص 104)

 

 

علامه مجلسی رضوان الله تعالی علیه در کتاب شریف «بحارالأنوار» داستان فردی که منکر فضیلت گریه بر حضرت سیّدالشهدا علیه السّلام شد را اینگونه نقل می کند:

 

 

سیّد علی حسینی گوید: با عدّه ای از مؤمنان مجاور حرم حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السّلام) بودیم. روز دهم محرم (عاشورا) یکی از همراهان شروع کرد به خواندن مقتل حضرت امام حسین علیه السّلام، به روایتی از حضرت باقر علیه السّلام رسید که آن حضرت فرموده است: «هر کس دیدگانش بر مصیبت حضرت حسین علیه السّلام به اندازه یک بال مگس اشک بریزد خداوند گناهان او را هرچند به اندازه کفهای روی دریا باشد خواهد بخشید». در آن مجلس مرد نادانی بود که مدّعی علم و دانش بود، ولی چیزی نمی فهمید، گفت: این روایت صحیح نیست و عقل نمی تواند آن را باور داشته باشد، بحث و جدال در این باره زیاد شد و از آن مجلس پراکنده شدیم در حالی که او بر عناد و تکذیب خود نسبت به حدیث اصرار داشت. آن مرد در آن شب خواب دید که قیامت برپا شده و مردم در زمین صاف و هموار بدون فراز و نشیب همگی محشور شده اند، ترازوها نصب شده، صراط کشیده شده، دستگاه های سنجش و حساب نهاده شده، نامه های اعمال پخش شده، دوزخ برافروخته گردیده و بهشت زیور یافته است. وی در گرمای شدیدی قرار گرفته و به سختی تشنه شده است، دنبال آب می گردد ولی نمی یابد. به چپ و راست نگاه کرده حوضی بزرگ با طول و عرض فراوان می بیند، با خود می گوید این همان حوض کوثر است، آب سردی که از برف خنک تر از عسل شیرین تر می باشد می بیند. در کنار حوض، دو مرد و یک زن که نور وجودشان بر تمامی محلوقات می تابد ایستاده اند، لباس سیاه بر تن داشته و غمناک و محزون هستند، با خود می گوید: اینان کیستند؟ به گفته می شود ایشان حضرت محمّد مصطفی صلّی الله علیه و آله و این علی مرتضی علیه السّلام و این زن فاطمه زهرا علیها سلام است، با خود می گوید چرا اینها را سیاه پوش و گریان و غمناک می بینم؟ گفته می شود: مگر امروز عاشورا، روز کشته شدن حسین علیه السّلام نیست اینان به خاطر آن غمگین و محزونند.

 

 

نزد حضرت فاطمه سیدة نساء العالمین علیها سلام می رود و عرض می کند: ای دختر رسول خدا، تشنه هستم، حضرت با بی اعتنایی نگاه به او کرده و می فرماید: تو همانی که فضیلت گریه بر مصیبت فرزندم حسین و پاره تنم و نور چشمم را که به ظلم و ستم شهید و کشته شده منکر هستی؟! خداوند کشندگان و ستم کنندگان و بازدارندگان او را از نوشیدن آب لعنت کند (بحارالأنوار، ج۴۴، ص۲۹۳)

 

 

البته پر واضح است که گریه بر امام حسین و شهیدان کربلا از نوع گریه های شوق و وصل است.

 

 

گریه شوق گریه مادرى است که از دیدن فرزند دلبند گمشده خویش پس از چندین سال سرزده مى‏شود و از شوق گریه مى‏کند.

 

 

علامه طهرانی رحمة الله علیه می فرمودند: در دهه عاشورا حضرت آقاى حدّاد بسیار گریه می کردند، ولى همه ‏اش گریه شوق بود. و بعضى اوقات از شدّت وَجد و سرور، چنان اشکهایشان متوالى و متواتر مى ‏آمد که گوئى ناودانى است که آب رحمت باران عشق را بر روى محاسن شریفشان می ریزد. (روح مجرد، ص: 79)

 

 

نکته ای که در این مقام بیانش ضروری می نماید این است که باید دانست: حال عدم حزن و گریه نکردن مرحوم حداد رحمة الله علیه که در کتاب روح مجرد مرقوم آمده است، یک حالت خاصّ در شرائط خاصّی بوده و به هیچوجه جایی برای تسرّی آن و الگوبرداری ندارد و هر کس باید طبق اقتضای حال خودش در مرتبه ای که هست عمل نماید.

 

 

حضرت سیدناالاستاد علامه طهرانی با تاکید به این موضوع تصریح می کنند و می فرمایند: آنچه را که مرحوم حدّاد  فرموده‏ اند، (که چرا مردم در عاشورا گریه می کنند؟) حالات شخصى خود ایشان در آن أوان بوده است که از عوالم کثرات عبور نموده و به فناى مطلق ‏فى الله رسیده بودند، و به عبارت دگر: سفر إلى الله به پایان رسیده، اشتغال به سفر دوّم که فى الله است داشته‏ اند. همانطور که در احوال ملّاى رومى در وقت سرودن این اشعار، و احوال آن مرد شاعر شیعى وارد در شهر حلب نیز بدینگونه بوده است که جنبه وجه الخَلقى آنها تبدیل به جنبه وجه الحقّى و وجه الرَّبّى گردیده است؛ و از درجات نفس عبور کرده، در حرم عزّ توحید و حریم وصال حقّ متمکّن گردیده‏ اند.

 

 

امّا سائر افراد مردم که در عالم کثرات گرفتارند و از نفس برون نیامده ‏اند، حتماً باید گریه و عزادارى و سینه زنى و نوحه خوانى کنند تا بدین طریق بتوانند راه را طىّ کنند و بدان مقصد عالى نائل آیند. این مجاز قنطره ‏اى است براى آن حقیقت. همچنانکه در روایات کثیره مستفیضه ما را امر به عزادارى نموده‏ اند تا بدینوسیله جان خود را پاک کنیم و با آن سروران در طىّ این سبیل هم آهنگ گردیم.

 

 

و تازه وقتیکه أسفار أربعه طىّ شد، از لوازم بقاء بالله بعد از مقام فناء فى الله، متشکّل شدن به عوالم کثرت، و حقّ هر عالم را کما هو حقّه رعایت نمودن است که با خداوند در عالم خلق بودن و متّصف به صفات خلقى در عین وحدت ربوبى گردیدن مى ‏باشد که هم عشق است و هم عزا، هم توحید است و هم کثرت؛ چنانکه عین خود این حالات در حضرت آقاى حدّاد در اواخر عمر مشاهده مى ‏شد که پس از مقام فناءِ صرف و تمکّن در تجرّد، داراى مقام بقاء بوده ‏اند. توأم با همان عشق شدید، در مجالس سوگوارى، گریه و عزادارى ناشى از سوز دل و حرقت قلب از ایشان مشهود بود. (روح مجرد ص 86)

 

 

در وصل و هجر سوختگان گریه می کنند                    از بهر شمع، خلوت و محفل برابر است

 

 

علامه طهرانی رحمة الله علیه بر گریه کردن و گریاندن در عزای سیدالشهداء علیه السلام همانطور که در روایات هم آمده است تاکید خاصّی داشتند و به طلابی که منبر می رفتند و مدّاحان می فرمودند: روضه را باید با تکیه به صوت و حزین خواند و از مستمعین اشک گرفت.

 

 

فرزند بزرگ ایشان نقل می کنند که یکبار منبر رفته بودم و مر حوم علّامۀ والد در آن مجلس تشریف نداشتند، بعداً از حقیر پرسیدند: اشک هم گرفتید ؟ عرض کردم : بله؛ فرمودند: از چه کسانی؟ از آنان که زود گریه می کنند و اشکشان جاری می شود؟! این فائده ندارد بلکه باید طوری روضه بخوانید که افراد قسیّ القلب و سنگدل نیز اشک ماتم بریزن. و بطور کلّی ایشان سخنرانی و منبر بدون روضه و ذکر توسّل را صحیح نمی دانستند و می فرمودند: روضه برکت و نور منبر است.  (نور مجرد،ص 202)

 

 

از تاکیدات حضرت علامه به طلاب این بود که طلابی که منبر می روند حتما منبر را با روضه ختم کنند و حتما روضه را با صوت بخوانید و برای روضه خوانی بیشتر از کتب لهوف و نفس المهموم و مقتل مرحوم مقرم استفاده کنند و از روضه هایی که در افواه مشهور است و سند ندارد یا در کتب معتبره نیامده است اجتناب ورزند مثلا می فرمودند: اینکه در روضه حضرت علی اصغر علیه السلام گفته می شود که ذبح من الاذن الی الاذن یعنی توسط تیر حرمله گوش تا گوش حضرت بریده شد در هیچ کتاب معتبری نیامده است.

 

 

می فرمودند: در خواندن اشعار از دواوین پر مغز و زیبا امثال فواد و عمان سامانی و نیر تبریزی و مرحوم حاج شیخ محمد حسین غروی اصفهانی معروف به کمپانی و محتشم کاشانی استفاده شود.

 

 

ادامه دارد...

ارسال نظر و طرح سوال

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.