گوهر معرفت - عرفان و اخلاق کاربردی

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره


سفره ای از نور، آداب مهمانی (بخش چهارم: پرهیز از تجملات و تکلّف)

مجموعۀ حاضر از تألیفات ارزشمند حجت الاسلام حاج شیخ محمد شاهرخ همدانی است که در ماه رمضان سال 1434 هجری قمری نوشته شده است؛ معظّم له در این کتاب به موضوع صلۀ رحم و معاشرت و آداب و حدود آن بر مبنای آیات و روایات و سیره بزرگانی چون حضرت علامه طهرانی رحمة الله پرداخته اند؛ بخش چهارم این کتاب به فرهنگ دینی درباره تجملات و سختگیری کردن در برگزاری مهمانی ها اختصاص دارد

بسم الله الرحمن الرحیم

سفرای از نور، آداب مهمانی (بخش چهارم : پرهیز از تجملات و تکلّف در مهمانی ها)

منبع: کتاب "سفره ای از نور" تالیف حجت الاسلام حاج شیخ محمد شاهرخ همدانی

از میان تمام موجودات، ضروریات و کارهاى حقیقى انسان، توأم با یک سلسله امور اعتباریّه گشته و امور مصلحتى براى حفظ آبرو و رسیدن به امیال نفسانى و شؤون موهومه زندگى و حسّ تفاخر، موجب شده بنى آدم دست به یک سلسله فعّالیّت‏هاى دامنه دار و وسیعى بزنند و در چاه اعتباریات و حتی خرافات قرار گیرد.

از خیالی جنگشان و صلحشان          از خیالی ننگشان و فخرشان

گرایش تند و شدید و بدون ملاک به این امور اعتبارى، طبعاً انسان را از عالم معنى و حقیقت دور مى‏کند و آنطور که باید و شاید نمى‏گذارد به مقصودش برسد.

جان همه روز از لگد کوب خیال       وز زیان و از خوف زوال

نی صفا می ماندش نی لطف و فر      نی به سوی آسمان راه سفر

مثلًا شخصى که براى ادامه زندگى خود احتیاج به غذا دارد، اصل غذا که متکفّل امر حیاتى اوست بسیار ساده و راحت بدست مى‏رسد، ولى مشکلاتى عجیب و غریب از امور اعتباریّه او را احاطه مى‏کند؛ مى‏گوید چه غذائى انتخاب کنم که آبرویم نرود؛ رفیقم مرا در آن حال ببیند از من انتقاد نکند، یا میهمانى که به منزل مى‏آید از من خرده نگیرد. اینها یک رشته امور اعتباریّه است که با آن امر حقیقى‏ ممزوج شده و چه بسا انسان را از آن اصل و حقیقت باز می دارد.

فلسفه تشریع دین از طرف پروردگار بدین جهت است که انسان را در بهترین مسیر به حرکت درآورد و به مقصد برساند مسیری که از هرگونه کجی و اعوجاج به دور و بر صراط مستقیم و سهل و آسان هموار شده است بطوریکه در هر حالی اصل و حقیقت مقصد و نیازش را از دست ندهد.

دین و دستورات آن بر این حقیقت استوار گشته است که از ورود اعتباریّات در صحنه زندگى انسان که زندگی او را با سختی های دست و پاگیر مواجه ساخته جلو گیری نماید

بهترین تعبیر و تعریف از دین، کلامی است که سیدنا الاستاد علامه طهرانی رحمة الله علیه در کتاب معادشناسی بیان می فرمایند:

دین حقیقتی است که از طرف پروردگار آمده تا سلسله اعتباریّات انسان را در حدودى که براى انسان منفعت دارد و مانع از ترقّى و تکامل او نمى‏گردد مشخّص و معیّن کند. بسیارى از آنها را که به درد او نمى‏خورد بلکه او را به جهنّم مى‏کشد از دست او بگیرد و یک رشته دستوراتى که انسان را به عالم هستى و حیات مى‏رساند به او تعلیم کند.

و بر همین اساس است که خدای متعال در قرآن می فرماید: وَ أَنْفِقُوا فی‏ سَبیلِ اللَّهِ وَ لا تُلْقُوا بِأَیْدیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ وَ أَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ. (البقرة : 195) 

(و شما انسان ها حق ندارید در انجام هر کاری که حقیقتش مورد نیاز شماست از مسیر اعتدال خارج شوید و خویشتن را به دست خود به هلاکت بیافکنید)

این یک دستور همگانی است که اگر نصب العین و مرام جوامع انسانی قرار گیرد روز به روز بر اثر تبعیت از خدا و دستورات وی، خود را به مقصد و مطلوب حقیقی نزدیکتر می بینند و راه بندگی و عبودیت را با ادراک لذت طی می کنند و از طرفی این دین گریزی ها و دلسردی ها و دلزدگی های امروزی دیگر بوجود نمی آید.

یکی از مواضعی که معمولا افراد را درگیر اعتباریات می کنند و چه بسا از اصل آن توفیق صرف نظر نمایند، مساله صله رحم و ضیافت و مجالس میهمانی، و سخت گرفتن هایی است که مخصوصا در ماه مبارک رمضان در دادن افطاری ها صورت می گیرد.

البته تکریم میمهان واجب است ولی این تکریم نباید انسان را در نیت و عمل از هدف اصلی دور نماید.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله  به فاطمه زهرا سلام الله علیها و به امیر المومنین علی علیه السلام فرمودند: مَنْ کَانَ یُومِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الاخِرِ فَلْیُکْرِمْ ضَیْفَهُ‏. (کافی، ج 6، ص 285)

(کسی که ایمان به خدا و روز قیامت دارد باید میهمانش را اکرام و گرامی بدارد.)

مرحوم آیة الله سید محمد رضا گلپایگانی  رحمة الله علیه در باب میهمان نوازی و اکرام و بزرگداشت میهمان که از خصوصیات بارز مرحوم آقای بروجردی اعلی الله مقامه بوده نقل می کنند : خدا رحمت کند مرحوم آقاى بروجردى را که خیلى مقید به مبادى آداب بودند، به طورى که در فصل تابستان هم براى احترام جالسین کرسى مى گذاشتند، زیرا پایشان درد مى کرد و نمى خواستند جلو دیگران پاى خود را درازکش کنند لذا زیر کرسى پا را دراز مى کردند تا به میهمان خود اسائه ادب نکرده باشند.

اگرچه نیت ها خیر است و همه مسلمانان و مومنان مخصوصا ایرانیان بیش از هر ملتی، خوی پسندیده تکریم میهمان را در سر دارند ولی در بسیاری از موارد این تکریم جایش را به سخت گرفتن و به تنگ آمدن و تکلّف و حتی اسراف می دهد و همین امر اولا ممکن است آن نیت را برگرداند و نفسانی کند که دیگر آثار نورانی و ملکوتی بر عمل ما بار نیست و ثانیا انسان را از مقصد دور می کند به طوریکه بعد از مدتی که به این امر عادت کرد و در مقابل توقعی هم در دل دیگران ایجاد گردید، کم کم از خیر این توفیق می گذرد و خود را محروم از این همه مواهب آسمانی میگرداند.

در خطبه شعبانیه پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم همگان را به اطعام و دادن افطارى به روزه‌ داران ترغیب کردند و فرمودند: هر کسی که در ماه رمضان به خاطر خدا به روزه ‌داری را افطارى بدهد، خداوند ثواب آزاد کردن بنده‌اى را به او مى‌دهد و گناهان او را نیز مى‌بخشد. عرض کردند: یا رسول الله ما توانایى افطارى دادن نداریم، چگونه به این فیض برسیم؟ فرمود: از آتش جهنم خود را برهانید هر چند به اندازه یک خرما یا نیمى از آن افطارى بدهید.

بنابراین بسیار خوب است که برگزاری مجالس میمهانی مخصوصا سفره های افطاری سبک و بی آلایش و بدون تکلّف باشد

باید دانست که تکلّف، بهره انسان را کم می کند و رزونه را برای نفوذ وساوس و القائات شیطانیه باز می گذارد. شیطان ره زن است از هر فرصتی برای خود روزنه ای می سازد، تا وارد شود و کار را خراب کند و این را هم باید دانست که اوّل هم از نیت وارد نفس می شود.

در اصطلاح دینی از این امر و سخت گرفتن تعبیر به تکلّف شده است لذا به شخص وسواس که مورد وسوسه شیطان است متکلّف گفته می شود چون بر خود سخت می گیرد پس ببینید در دل لغت و اصطلاح دینی این مساله، شیطان خوابیده است.

اهل بیت علیهم السلام در همه زمینه ها، زندگی راحت و معتدل و بی تکلّفی را برای پیروان خود توصیه کرده اند.

پیامبر صلی الله علیه و آله می فرمایند: إِنِّی لَا أُحِبُّ الْمُتَکَلِّفِین‏ (الکافی ج 6 ص 276)

(من متکلفان و کسانی که زندگی را به خود سخت می گیرند، دوست ندارم)

و یکی از چیزهایی که در دین اسلام و ارتباطات اجتماعی نهی شده است، مساله تعارف های رایج است که یکی از مصادیق دروغ به حساب می آید و نتیجه ای جز سخت گیری و تکلّف در پی ندارد.

یکبار یکى از دوستان امام صادق علیه السلام در مسجد نزد حضرت آمد و به وی و فرزند ایشان جناب اسماعیل که همراه حضرت بود سلام داد و نشست و چون آن حضرت (گویا از مسجد) برگشت  آن مرد هم با آن حضرت برگشت و قتی حضرت به درب منزل رسیدند، وارد شدند  ولی به آن شخص همراه برای ورود، تعارف نکردند.

جناب اسماعیل عرض کرد: پدر جان به او تعارف نکردى که وارد شود، فرمود: الآن در شرائطی نبودم که از وی دعوت کنم و فرمود: پسر جانم من بد دارم خدا مرا از زمره تعارفى‏ها بنویسد.(المحاسن ص 417)

راجع به پیامبر صلی الله علیه و آله نقل شده که: نهی عن التکلّف للضیف (الجامع الصغیر ج 2 ص 688)

(خودت را برای مهمان به سختی نینداز)

دو نفر از دوستان سلمان به خانه او رفتند. او براى پذیرائى ، مقدارى نان و نمک بر سفره گذاشت و گفت : اگر نبود دستور پیامبر که از تکلف و خود را به زحمت افکندن براى مهمان نهى کرده است، براى شما غذاى بهترى تهیه مى کردم .
یکى از آن دو نفر گفت : اگر با این نمک قدرى سبزى هم بود، بهتر مى شد. سلمان ، آفتابه خود را گرو گذاشت و مقدارى سبزی خرید. پس از صرف غذا، آن میهمان در مقام شکر خدا، گفت : خدا را حمد مى کنم که ما را به آنچه داده ، قانع گردانیده است. سلمان گفت: اگر قانع بودى آفتابه من به گرو نمى رفت. (شرح ابن ابى الحدید، ج 3 ص 155)

امیر المومنین علیه السلام می فرمایند: أَهْنَأُ الْعَیْشِ‏ إِطْرَاحُ الْکُلَفِ (غرر الحکم ص 478)

(گواراترین زندگی، دور افکندن تکلّف است)

تکلّف گر نباشد خوش توان زیست                 تعلّق گر نباشد خوش توان مُرد

شخصى امیرالمؤمنین علیه السلام را به مهمانى دعوت کرد. حضرت فرمود: دعوت تو را مى پذیرم اما به سه شرط؛ عرض کرد: آن سه شرط چیست ؟ فرمود: خارج از منزل چیزى برایم نیاورى ،چیزى که در منزل هست از من مضایقه نکنى (هر چه هست از آن پذیرایى کنی) خانواده ات را هم به زحمت میانداز. میزبان شرایط را قبول کرد و حضرت نیز دعوت او را پذیرفت .چون شروع کردند به خوردن آن قطعه نان، حارث با نشان دادن چند درهم که در گوشه ی لباسش پنهان کرده بود گفت: اگر به من اجازه دهید با این پولی که دارم چیزی غیر نان برای شما تهیّه کنم. اما فرمود: این نان چیزی است که در خانه ات موجود بود [و آوردنش دردسری نداشت]؛ اما چیز دیگر مایه ی تکلّف است و من به شرط عدم تکلّف دعوتت را پذیرفتم. (بحار الانوار، ج 75، ص 455)

یکی از آفت ها و آسیب هایی که متاثر از تکلف و سخت گرفتن است تهیه غذا از بیرون است که به شدت کراهت دارد.

پیامبر صلی الله علیه و آله می فرمایند: بهترین صفت برای کدبانوی خانه آراستگی در ظاهر و دستپخت خوب است

آن کجا که غذایی با نفس و نیت خیر و به عشق خدا و میهمانان و بندگان خدا و مخصوصا با وضو و طهارت ظاهر و باطن طبخ شود و یا آن غذایی که معلوم نیست در چه ظرفی و با چه حالی طبخ شده است

قطعا نیت و روحیات آشپز در ملکوت و صفا و نورانیت و حتی مزه ظاهری غذا تاثیر عمیقی دارد بطوریکه بسیاری از افراد که مقداری از صفا و خلوص نفس برخوردارند این حقیقت را می فهمند چه رسد به اولیاء خدا و اهل معنا که حقایق دیگری را مثل حلال بودن طعام و اینکه از چه راهی بدست آمده را هم ادراک می کنند و حکایات و شواهد در این باب خارج از حد شمارش است.

تو مو بینی و من پیچش مو               تو ابرو، من اشارت های ابرو

از آثار تکلف و سخت گیری و تعارفات معمول، این است که تمام آثار نورانیت غذا از بین می رود و کدورت در ملکوت غذا پیدا می شود

مرحوم آقای انصاری رضوان الله تعالی علیه می فرمودند: یکی از رفقا بعد از ظهر ما را با اصرار به منزل برد و گفت برویم و چایی بخوریم و من گفتم که الآن وقت استراحت خانم شماست و ایشان به زحمت می افتند ولی او توجهی نکرد و با اصرار ما را به منزل برد خانم وی که در حال استراحت بود بلند شد و چایی دم کرد وقتی این شخص چایی را نزد من گذاشت هر کاری کردم نتوانستم بخورم گفت آقا چرا چایی را نمی خورید سرد می شود گفتم آن اثر تکلف و سختی و به زحمت انداختن خانم کاملا در این چایی مشهود است و من نمی توانم آن را بخورم

گاهی تعدا میمهانان خارج از وسع میزبان است به طوریکه هم مرد را از حیث اقتصادی به زحمت و مشکل می اندازد و هم زن را که بهتر است به اندازه وسع میهمان دعوت کرد

مرحوم سیدنا الاستاد علامه طهرانی رحمة الله علیه می فرمودند رفقا توفیق ضافت و میهمانداری و افطاری را از خود به خاطر زیاد در نظر گرفتن تعداد میهمانان و روزه داران از دست ندهند حتی اگر شده چند نفر مومن و رفیق و اگر این هم مقدور نبود موقع غروب که شد دست رفیقی را گرفته به منزل برده و با حداقل از طعام از او پذیرایی کنند و این فیض را از دست ندهید.

در کم بودن و محدودیت تعداد میهمانان نباید به خود سخت گرفت و باید به این کلام پیامبر صلی الل علیه و آله دل را گرم و آرام و مطمئن نمود که نیه المومن خیر من عمله

بگویید خدایا من دوست دارم تمام مومنین را بر سر سفره ای از محبت و نور و صفا و صداقت بر اثر لطف و احسان تو میهمان کنم اما شرائط محدود و قابلیت کم است و برای بدست آوردن خیر عظیم تو که به کم بندگانت نگاه نمی کنی فقط چند نفر را دعوت کردم پیامبر می فرمایند خدا به خاطر این درخواست باطنی و قلبی ثواب ضیافت و افطاری و دعوت از تمام مومنین و مومنات را در پرونده اعمالت ثبت و آثار ملکوتی آن را هم در دنیا و هم آخرت نصیبت می گرداند.

باید دانست در تکلّف و سختگیری، از هر کسی بیشتر بر میهمان، سخت می گذرد که خود را یکباره در مواجهه با این همه سعی و زحمت می بیند و چه بسا منجر شود که دیگر دعوت شما را نپذیرد باید میهمان را مشتاق برای دعوت های بعدی قرار داد.

حکیم سعدالدین نزارى، معاصر با شیخ سعدى شیرازى بوده. این دو بزرگ با یکدیگر رفت و آمد و ارتباط مخصوصى داشتند به طورى که شیخ سعد الدین، دوبار براى دیدن شیخ به شیراز رفت. نقل می کنند که سعدى در مقام تجلیل و پذیرائى او بر آمد و به اندازه اى در تشریفات و مهماندارى، تکلف ورزید و خود را به مشقت انداخت که حکیم چندان در شیراز توقف نکرد. در موقع حرکت به جناب شیخ سعدی گفت: ما که رفتیم اما شرط مهمان نوازى این نبود که معمول داشتید. شیخ بسیار متاثر شد و پوزش طلبید.

هنگامى که سعدى براى دیدار حکیم به قهستان سفر کرد و به شهر بیرجند وارد شد، حکیم را در مزرعه فوادج یافت که مشغول زراعت بود. حکیم، سعدى را به خانه فرستاد و خود همچنان مشغول انجام کار کشاورزى بود تا کارش تمام گشت. و از طرفی هم در پذیرائى شیخ، هیچگونه تکلیفى به خود راه نداد و به طور معمول پذیرائى نمود. تهیه خوراک و لوازم مهمانى را آنقدر ساده و بى پیرایه گرفت که شیخ سه ماه در بیرجند ماند. حکیم به دوستان خود گفت: اینک شیخ به فکر مراجعت است حالا تکریم را بیشتر کنید و آنچه شرط پذیرائى است بجا آورید. یک ماه بزرگان بیرجند به پذیرائى شیخ پرداختند و دعوت ها کردند و در مراسم تشریفات مقدم او کوشیدند. در موقع حرکت حکیم به شیخ گفت: شرط مهمان نوازى این است که خالى از تکلف باشد تا مهمان را توقف میسّر گردد. (تاریخ قهستان)

و این سخت نگرفتن و راحت و آسان میهمان داری را مخصوصا وقتی باید بیشتر رعایت کرد که شخصی سرزده وارد شده و میهمان گشته است چرا که او از همین ورود ناگهانی و چه بسا بدون اطلاعش که قطعا برخاسته از یک مشکل بوده شرمنده و خجالت زده و در رنج و سختی است بهترین پذیرایی این است که بار وی را سبک کنیم و از فشار روحی و روانی او بکاهیم و با آسان گرفتن و آرام بودن به این منظور خواهیم رسید و بیشتر از این وی را اذیت نکنیم و در فشار نگذاریم

خدا می داند به خاطر چنین عملی که نشأت گرفته از معرفت دینی و فهم بالای ایمانی است چقدر مورد لطف و پذیرایی و تکریم خدا قرار خواهیم گرفت.

امام صادق علیه السلام می فرمایند: إِذَا دَخَلَ عَلَیْکَ أَخُوکَ فَاعْرِضْ عَلَیْهِ الطَّعَامَ فَإِنْ لَمْ یَأْکُلْ فَاعْرِضْ عَلَیْهِ الْمَاءَ فَإِنْ لَمْ یَشْرَبْ فَاعْرِضْ عَلَیْهِ الْوَضُوءَ (کافی، ج 6، ص 275.)

(هنگامی که میهمانی بر تو وارد می شود بر او آسان بگیر و غذایی را بر او عرضه کن اگر نخورد به او آب بده اگر باز نخورد مقداری آب در اختیارش بگذار تا وضو بگیرد و این هم نوعی پذیرایی است)

گفت آسان گیر بر خود کارها کز روی طبع                  سخت می گردد جهان بر مردمان سخت کوش

در یکی از شب ها، امیر المومنین علی علیه السلام مسکین و فقیری را که چند روزی غذا نخورده بود، بدون اطلاع خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها به منزل بردند. خانم گفتند: علی جان، غذای ما کافی نیست و فقط به اندازه یک نفر غذا داریم حضرت همان را طلبیدند و سفره ای پهن کردند از صفا و نور و صدق و گذشت و محبت و میهمان را با عالمی از عشق و مهربانی و تواضه بر سر سفره دعوت کردند؛ وقتی میهمان آمد، نور چراغ را قدری کم کردند و همان مقدار غذای کم را در وسط گذاشتند و فرمودند: بسم الله و بدون اینکه چیزی بگویند دست مبارک را در ظرف می بردند اما خالی در دهان می گذاشتند و اینطور وانمود می کردند که من هم دارم از این غذا می خودرم و با چه شوری خدا را بر این معنا شکر می گفتند. تا اینکه غذا تمام شد و ابدا آن میهمان متوجه نشد که حضرت چیزی نخوردند.

اللهم صل علی محمد و آل محمد

ادامه دارد ...

ارسال نظر و طرح سوال

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.