یکی از اموری که نمی توان از تاثیر بسیار زیاد آن در نفس چشم پوشی نمود، خوردنی ها و آشامیدنی هاست که در آیات و روایات ما و کلمات اولیای الهی به آن تاکید بسزائی شده است؛ در مقاله پیش روی به مساله تغذیه و تاثیر آن در سیر و سلوک الی الله بر اساس رهنمودها و سیرۀ حضرت علامه طهرانی اعلی الله مقامه پرداخته شده است
بسم الله الرحمن الرحیم
تغذیه و نقش آن در سیر الی الله
منبع: سلسله مقالات تالیف حجت الاسلام حاج شیخ محمد شاهرخ همدانی
انسان دارای دو جنبه ظاهری و باطنی و مُلکی و ملکوتی است که جنبه ظاهری و ملکی آن همان بُعد حیوانی اوست که تمایل به کثرت و عالم ماده دارد و جنبه باطنی و ملکوتی وی بُعد روحانی اوست که تمایل به وحدت و عالم تجرد دارد در این میان مساله تغذیه و خوردن و آشامیدن مربوط به جنبه ظاهری و بعد حیوانی انسان است که اگر مورد دقت و کنترل و تعادل قرار گیرد او را از مرحله حیوانی عبور داده و به مرحله روحانی سوق می دهد و الا او را در مرتبه حیوانیت نگه می دارد و به سمت عالم کثرت و ماده تنزّل می دهد
وَ الَّذِینَ کَفَرُوا یَتَمَتَّعُونَ وَ یَأْکُلُونَ کَما تَأْکُلُ الْأَنْعامُ وَ النَّارُ مَثْوىً لَهُمْ" محمد : 12)
(و کسانى که کافر شدند تمتع مىبرند، و مىخورند آن چنان که چارپایان مىخورند، و آتش منزلگاه ایشان است.)
با تدبر در این آیه درمی یابیم که خدای متعال آنجا که انسان بخاطر اعراض از حق سقوط کرده است را به صفت شهوترانی و خوردن که صفت حیوانات است متصف می کند چون این حیوانات هستند که تمام بهره شان از دنیا خوردن و شهوترانی است.
روی همین جهت است که روزه در اسلام از بافضیلترین عبادات محسوب می شود چرا مساله خوردن در آن نیست؛ انسان آنگاه که انصراف از عالم کثرت پیدا می کند طعام او کم می شود و اصلا رغبتی به طعام ندارد و فقط از روی اجبار برای سد جوع و نگه داشتن بدن مقداری غذا تناول می کند که این حقیقت را در حالات بسیاری از انبیاء و اولیای الهی مخصوصا در ایامی خاص مشاهده می کنیم
حقیر مخصوصا در آن اواخر سال های حیات سیدنا الاستاد حضرت علامه طهرانی رحمة الله علیه که با ایشان هم غذا می شدیم نمی دیدم ایشان چیزی بخورند و به اصطلاح یکی از رفقا بیشتر با غذا بازی می کردند تا تناول حتی لقمه را تا نزدیک دهان می بردند اما بر می گرداندند.
پس خوردن فی نفسه از صفات حیوانی است الا اینکه در عبودیت و تعالی و حرکت به سمت عالم وحدت قرار گیرد که همین تعذیه و خوردن و آشامیدن فریضه و اصلا عبادت می شود پیامبر صلی الله علیه و آله بارها می شد که تا سر سفره می نشستند و چشمشان به نان می افتاد عرضه می داشتند: خدایا هیچگاه بین من و نان فاصله نیانداز که اگر این نباشد قوتی ندارم تا بندگی و عبادت تو را کنم!
اما وقتی خوردن جنبه عبادی پیدا می کند و نفس را از مرتبه حیوانی عبور می دهد که از طرفی مزیّن به آداب و اخلاق در ظاهر و باطن گشته و از طرفی محدود به حدود الهی گردد.
بر این اساس در قرآن کریم هرجا که مساله تغذیه انسان و خوردن و آشامیدن به میان می آید بلافاصله یک حکم تربیتی و معرفتی که او را محدود نماید مطرح می شود. مثلا یکجا تا می فرماید بخورید بلافاصله می فرماید اما اسراف نکنید یا اینکه خوردن را با تاکید زیاد مقید به رزق حلال و طیب می گرداند حتی در برخی آیات بلافاصله مساله تقوا و مسیر کمال را مطرح می کند یا اینکه در روایات به مساله کم خوری بسیار تاکید شده است و یا اینکه آداب ظاهری و باطنی زیادی برای صرف غذا ذکر شده که در ضمن بحث به این آیات و روایات اشاره می شود.
بعد از روشن شدن این مقدمه که حاوی نکاتی است که به آن در جایی پرداخته نشده است، باید عرض کرد که یکی از اساسی ترین جنبه های کنترلی خوردن و آشامیدن با تاکیدات فراوان مساله تهیه آن از محل کاملا حلال و طاهر است که تاثیر بسیار مستقیم و عجیبی در ایمان مخصوصا در سیر الی الله برای سالکان راه خدا و مومنان دارد
وَ کُلُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ حَلالاً طَیِّباً وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذی أَنْتُمْ بِهِ مُؤْمِنُونَ (المائدة : 88)
خدای متعال در این کریمه می فرماید اولا خدا رزق شما را فقط در مواد حلال و طاهر قرار داده است که معلوم می شود اصلا غذای حرام و شبه ناک رزق انسان نیست ثانیا بدلیل اینکه بلافاصله بعد از این مساله پای تقوا را به میان می کشد معلوم می شود رابطه مستقیمی بین تغذیه حلال و طاهر با تقوا که نهایت مرتبه ایمان است وجود دارد.
خداوند سبحان در قرآن کریم خطاب به پیامبر صلی الله علیه و آله می فرماید: یأیُّهَا الرُّسُل کُلُوا مِنَ الطَّیِباتِ وَ اعمَلُو صالِحاً إنِّی بِمَا تَعمَلُونَ عَلیمٌ. (مؤمنون، آیه 51)
(ای رسولان ما از غذاهای پاکیزه حلال تناول کنید و به نیکوکاری و اعمال صالح بپردازید که من به هر چه می کنید آگاهم)
با تدبر در آیه و از اینکه دستور به عمل صالح بلافاصله بعد از دستور به استفاده از غذای حلال و غیر شبه ناک آمده این معنا استفاده می شود که غذای حلال تاثیر مستقیم و بدون فاصله ای در توفیقات معنوی و اعمال صالحه و سیر الی الله دارد.
رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم می فرمایند: هر کس غذای حلال بخورد خداوند قلب او را تا چهل روز نورانی میگرداند.
اما در مقابل اگر رعایت آداب و اخلاق و حدود الهی در مورد طعام و خوردن و آشامیدن نشود موجب فساد قلب به عنوان اصلی ترین خواستگاه کمال انسان می شود.
یا أَیُّهَا النَّاسُ کُلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلالاً طَیِّباً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبینٌ (البقرة : 168)
(ای مردم از آنچه در روی زمین است و حلال و طیب است بخورید و از وساوس شیطان پیروی نکنید که او برای شما دشمنی آشکار است)
تدبر در این آیه می رساند که آنجا که انسان از غذای حلال و پاکیزه چشم پوشی نماید ناخودآگاه در مسیر پیروی از شیطان قرار می گیرد و پر واضح است که خطورات شیطانی یک امر باطنی و قلبی است پس دوری از رزق حلال بیشترین آسیبش به قلب انسان است که او را تاریک می کند.
وَ ظَلَّلْنا عَلَیْکُمُ الْغَمامَ وَ أَنْزَلْنا عَلَیْکُمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوى کُلُوا مِنْ طَیِّباتِ ما رَزَقْناکُمْ وَ ما ظَلَمُونا وَ لکِنْ کانُوا أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ (البقرة : 57)
شخصی نقل می کرد: عادت من این بود که هر شب هنگام سحر یک ساعت مانده به صبح برای نماز شب بیدار می شدم؛ ولی چهل روز موفّق نشدم. به مرحوم شیخ حسنعلی اصفهانی (نخودکی) نامه نوشتم. ایشان در جواب، دعای کوچکی فرستادند که صبح ناشتا بخورم و نوشته بودند: «چهل روز قبل فلان روز که از مجلس شورا با فلان شخص خارج شدی، ظهر گذشته بود و رفیقتان شما را به ناهار دعوت کرد. در چلوکبابی غذا خوردید؛ این اثر آن غذا است!» و همان طور بود که حاج شیخ نوشته بودند. دعا را خوردم و مجدّداً به خواندن نماز شب موفّق شدم!(نشان از بی نشان ها 2/59)
مرحوم آیت الله العظمی بهجت می فرمود: همین غذاها است که منشأ علم و ایمان و یا کفر ما می شود و خدا می داند که غذا چه قدر در ایمان و کفر و اعمال خیر و شرّ انسان مدخلیت دارد!
چنانچه در تاریخ عاشورا میخوانیم که امام حسین علیه السلام به لشکر عمر سعد فرمودند: «شکمهایتان از حرام پر شده و بر دلهایتان مهر خورده دیگر حق را نمیپذیرید و به آن گوش نمیدهید».(نفس المهموم)
مخصوصاً روح های لطیف و سبک با خوردن حتی یک لقمه غذای حلال یا حرام این اثر را به خوبی حس میکنند. از مرحوم« کربلایی کاظم فراهانی» که خداوند به او عنایت فرموده بود و بدون اینکه سواد داشته باشد، تمام سی جزء قرآن را یکباره حفظ شده بود، نقل میکنند که: طلاب مدرسه فیضیه قم او را دعوت میکردند و از او سوالاتی در مورد قرآن میکردند و او همه سؤالات را جواب میداد گاهی هم بعضی او را به صرف ناهار دعوت میکردند و او می پذیرفت ولی می دیدند گاهی بعد از خوردن غذا از آن محل خارج می شود و با داخل کردن انگشت در حلق خود سعی میکند غذاها را از شکم خود خارج کند. از او میپرسیدند چرا این کار را میکنی؟! می گفت: «غذایی که خوردم شبه ناک بود و نور قلبم کم شده، دیگر نمیبینم.
حضرت علامه طهرانی رحمة الله علیه می فرمودند: نور کربلایی کاظم بر اثر رفت و آمدهای زیاد و خوردن غذاهای این و آن کم شده بود.
بزرگان دین و اولیاء الهی نه تنها به دقت در حلال بودن غذا توصیه می کنند بلکه حتی اجتناب از خوردن غذاهای شبهه ناک را تا جای ممکن لازم و موثر می دانستند که برای آن آثاری بر نفس است که کمتر از لقمه حرام نیست و اصلا سیره اولیاء الهی بر این بوده که در دستورات سلوکی که به شاگردانشان می دادند از مساله تغذیه و طعام و کیفیت و کمیت آن غفلت نمی کردند و مخصوصا بر احتیاط در مورد لقمه های شبهه ناک بسیار جدی بودند.
مهمترین دستور سلوکی مرحوم قاضی رحمة الله علیه به سالکان راه خدا مداومت بر خواندن حدیث عنوان بصری و عمل به مضامین آن بوده که بخشی از این حدیث به مساله تغذیه اختصاص دارد. عنوان بصری بعد از شنیدن معارفی از امام صادق علیه السلام طلب چند دستورالعمل می کند که حضرت می فرمایند: أُوصِیکَ بِتِسْعَةِ أَشْیَآءَ، فَإنَّهَا وَصِیَّتِى لِمُرِیدِى الطَّرِیقِ إلَى اللَهِ تَعَالَى، وَ اللَهَ أَسْأَلُ أَنْ یُوَفِّقَکَ لِاسْتِعْمَالِهِ. ثَلَاثَةٌ مِنْهَا فِى رِیَاضَةِ النَّفْسِ، وَ ثَلَاثَةٌ مِنْهَا فِى الْحِلْمِ، وَ ثَلَاثَةٌ مِنْهَا فِى الْعِلْمِ. فَاحْفَظْهَا، وَ إیَّاکَ وَ التَّهَاوُنَ بِهَا
(من تو را به نُه چیز وصیّت و سفارش مىنمایم؛ زیرا که آنها سفارش و وصیّت من است به اراده کنندگان و پویندگان راه خداوند تعالى. و از خداوند مسألت مىنمایم تا ترا در عمل به آنها توفیق مرحمت فرماید.
سه تا از آن نُه امر درباره تربیت و تأدیب نفس است، و سه تا از آنها درباره حلم و بردبارى است، و سه تا از آنها درباره علم و دانش است. پس اى عنوان آنها را به خاطرت بسپار، و مبادا در عمل به آنها از تو سستى و تکاهل سر زند!
عنوان گفت: من دلم و اندیشهام را فارغ و خالى نمودم تا آنچه را که حضرت میفرماید بگیرم و اخذ کنم و بدان عمل نمایم.)
فَقَالَ: أَمَّا اللَوَاتِى فِى الرِّیَاضَةِ: فَإیَّاکَ أَنْ تَأْکُلَ مَا لَا تَشْتَهِیهِ، فَإنَّهُ یُورِثُ الْحَمَاقَةَ وَ الْبَلَهَ؛ وَ لَا تَأْکُلْ إلَّا عِنْدَ الْجُوعِ؛ وَ إذَا أَکَلْتَ فَکُلْ حَلَالًا وَ سَمِّ اللَهَ وَ اذْکُرْ حَدِیثَ الرَّسُولِ صَلَّى اللَهُ عَلَیْهِ وَ ءَالِهِ: مَا مَلَا ءَادَمِىٌّ وِعَآءًا شَرًّا مِنْ بَطْنِهِ؛ فَإنْ کَانَ وَ لَابُدَّ فَثُلْثٌ لِطَعَامِهِ وَ ثُلْثٌ لِشَرَابِهِ وَ ثُلْثٌ لِنَفَسِهِ.
(پس حضرت فرمود: امّا آن چیزهائى که راجع به تأدیب نفس است آنکه: مبادا چیزى را بخورى که بدان اشتها ندارى، چرا که در انسان ایجاد حماقت و نادانى میکند؛ و چیزى مخور مگر آنگاه که گرسنه باشى؛ و چون خواستى چیزى بخورى از حلال بخور و نام خدا را ببر و به خاطر آور حدیث رسول اکرم صلّى الله علیه و آله را که فرمود: هیچوقت آدمى ظرفى را بدتر از شکمش پر نکرده است. بناءً علیهذا اگر بقدرى گرسنه شد که ناچار از تناول غذا گردید، پس به مقدار ثُلث شکم خود را براى طعامش بگذارد، و ثلث آنرا براى آبش، و ثلث آنرا براى نفَسش.) (روح مجرّد)
سیدنا الاستاد حضرت علامه طهرانی رحمة الله نسبت به تغذیه سالکان راه خدا دقت زیادی داشتند و هر چند گاهی در جلسات خصوصی این مطلب را به رفقا و شاگردانشان تاکید می کردند؛ به یاد دارم در عصر جمعه در جلسه ذکری که محضرشان بودیم آیه فَلْیَنْظُرِ الإنسَنَ إلَى طَعَامِهِ را قرائت کردند و درباره تاثیر غذاهای شبه ناک مطالبی را بیان کردند و از مصادیق آن به همین نوشابه های سیاه با پسوند کولا اشاره نمودند و فرمودند: چه سرمایه هاى بى حساب صرف خریدارى کولاها مىشود. در حالى که مادّه آن را از خارج مىآوردند. و معلوم نیست از چه مى گیرند؟ بعضى از محقّقین گفته اند: بعضى از مواد آن جز یا کل قابل حل شدن نیست. و مادّه مُنعش مثل نکوتین به مقدارى در آن موجود است، و ضرر آن براى معده و دستگاه گوارش مسلّم است. مردم هم هجوم مىآورند بر خرید آنها بدون دقت و تأمّل و با قاعده کلّ شَىءٍ لَک طاهرٌ حَتّى تَعْلَمَ أنّه قَذِرٌ و قانون کُلُّ شَىءٍ حَلالٌ تَعْلَمَ أنّه حَرامٌ حکم بطهارت و حلّیّت نموده، و آیه قرآن را که فَلْیَنْظُرِ الإنسَنَ إلَى طَعَامِهِ مى باشد فراموش کردهاند. (وظیفه فرد مسلمان در حکومت اسلام، ص: 65 پاورقی)
اثر غذاهای حلال در سبکی و نور باطن و توجه به عبادات و نیز اثر غذاهای حرام در سنگینی و کدورت و کسالت در عبادات برای سالکان راه خدا و کسانی که اهل مراقبه اند مخصوصا اهل شهود به خوبی مشهود است. بر همین اساس مرحوم آقا می فرمودند: اگر چیزی را که نیاز دارید در مغازه فلان رفیق یافت می شود حتما از او بخرید و یا از جایی خریداری کنید که فروشنده شخص متدین و معتقد به حلال و حرام باشد گاهی میشد خودشان برای تهیه ما یحتاج از مغازه ای خرید می کردند که فروشنده شخص مومن و مقیدی بود با اینکه مغازه اش دورتر از دیگران بود.
آنقدر مساله تاثیر نفوس دقیق و رقیق است که حتی نفس فروشنده بر ملکوت اجناس مغازه اش اثر دارد حتی کسانی که به مغازه وی رفت و آمد می کنند اگر چشمشان بر اجناس افتاده باشد خالی از تاثیر نیست لذا مرحوم آقا می فرمودند: از غذاها و میوه هایی که چشم مردم به آنها افتاده تهیه نکنید.
در حالات سید بن طاووس است که به استناد «آیه 121 سوره انعام که می فرماید: وَ لا تَأْکُلُوا مِمَّا لَمْ یُذْکَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَیْه، از آنچه نام خدا بر او برده نشده نخورید» نقل می کنند: هر وقت غذایی برایشان می آوردند نظر می کردند اگر می فهمیدند هنگام آماده کردن آن غذا نام و ذکر خدا برآن خوانده نشده بود، میل نمی کردند.
متاسفانه الآن نانوا نان می پزد آشپز در آشپزخانه غذا طبخ می کند و مردم هم می خورند اما بجای بردن نام خدا، موسیقی و برنامه های لهو بکاربرده می شود و نعمت خدا را با معصیت همراه می کنند! آیا می توان گفت بین این غذا با غذایی که بر آن و همراه آن نام خدا برده شده و آشپز با وضوء این غذا را طبخ کرده هیچ فرقی نیست؟
حتی این مساله در بین کسانی که اصلا اعتقادی به خدا و ملکوت ندارند ملموس است چرا که شخصی برای حقیر نقل می کرد در یک فیلمی که بین دو خانم جوان در آشپزی مسابقه بوده و هر دو در یک مکان و از یک مواد و با یک مهارت آشپزی می کردند اما همیشه غذای یکی مطلوبتر و لذیذتر بود در یکی از این موارد آن رقیب سوال می کند که با اینکه ما هر دو در یک سطح مهارت داریم و از یک مواد استفاده می کنیم اما غذای تو بهتر است؟ که دوستش در جواب می گوید چون تو غذایت را با قلبی غیر طیب و از روی رقابت و بغض و کینه و حسادت درست می کنی اما من با قلبی پر از عشق و محبت!
یکبار یکی از شاگردان مرحوم انصاری همدانی رحمة الله علیه ایشان را در بعد از ظهری به منزل می برد و با اینکه وقت استراحت بعداز ظهر بوده از اهل بیتش می خواهد چایی دم کند وقتی چایی را نزد مرحوم انصاری می آورد ایشان لب به چایی نمی زنند می فرمایند این چایی با خستگی درست شده و آن اثر نفس اهل بیت شما در او هست.
علی ای حال آنقدر مساله تاثیرپذیری غذا بالاست که حتی محل غذاخوری و ظروف در ملکوت غذا تاثیر دارند در روایت است ایّامی که امام باقر علیه السلام در حبس منصور دوانیقی (دومین خلیفه عبّاسی) بود، غذا کم میل میکرد. روزی یکی از زنان صالحه که دوستدار اهل بیت علیهم السلام بود، از پول حلال دو عدد نان پخت و نزد امام فرستاد تا میل کند.
زندان بان به امام عرض کرد: فلان زن صالحه که دوست دار شما است، این دو عدد نان را به رسم هدیه فرستاده و سوگند خورده که حلال است؛ امّا امام باقر آن نان را میل نفرمودند و آن را نزد آن زن فرستادند و فرمودند: «به آن زن بگویید ما میدانیم طعام تو حلال است؛ امّا چون آن را برطَبَق حرام گذاشتی و نزد ما فرستادی، خوردنش برما روا نیست»!
الآن متاسفانه دیده می شود که مسلمانان و حتی بعضا مومنان از ظروفی که دیگران در آن از مشروبات حرام استفاده می کنند در منازل خودشان نگهداری می کنند و در آن نوشابه های حلال میل می نمایند البته حرام نیست اما طیّب هم نیست.
سیدنا الاستاد می فرمودند: رعایت آداب و مستحبات و پرهیز از مکروهات و اموری که با ادب بندگی در حال غذا خوردن منافات دارد در ملکوت غذا تاثیر دارد و این آثار بر قلب انسان می نشیند مثلا ایشان مقید بودند که از چنگال استفاده نکنند و رفقا هم به تبعیت از ایشان هیچوقت از چنگال استفاده نمی کردند و حتی در سفره ها چنگال نبود می فرمودند: بنده چنگال استفاده نمىکنم و نمىگویم حرام یا مکروه است. امّا نعمت خدا را بین دو آهن قرار دادن و خوردن خلاف ادب است. اگر انسان از سنّتهاى رسولخدا صلّىاللـه علیهوآلهوسلّم دور شد؛ روى صندلى نشست و پشت میز غذا خورد و چنگال در دست گرفت، آرام آرام از آن اصل و مبدأ فاصله مىگیرد و این امور دست به دست هم داده او را از آن حقیقت دور میکند. در حالات حضرت آقاى انصارى همدانى رضوان الله علیه است که ایشان هم هنگام غذاخوردن، چنگال استفاده نمىکردند.
کوتاه سخن آنکه: قطعا از مصادیق غذاهای شبه ناک همین غذاهای رستوران ها مخصوصا رستوران های بین راهی است که گرچه ممکن است رعایت بهداشت شده باشد (که حقیر ابدا اعتماد به این نظارت های بهداشتی ندارم) اما از جهت ملکوت، این غذاها متاثّر است از نفوس کسانی که با طبخ و آماده کردن این غذا سروکار دارند، از نیت صاحب مغازه گرفته تا طهارت ظاهری و باطنی دست اندرکاران و حال و هوای آن رستوران و حتی مشتریانی که بدانجا رفت و آمد می کنند همه و همه بی تاثیر نیست. لذا مرحوم آقا می فرمودند: سعی کنید که حتّی المقدور در منزل غذا طبخ نمائید.
مخصوصا آن کسانی که به صورت مستقیم با این غذا سر و کار دارند نیت و حتی حالات آنان مانند عصبانیت، طهارت و خستگی و غیره بسیار تاثیر دارد چرا که معمولا در این مکان ها افرادی هستند که خیلی تقید به طهارات و نجاست ندارند و چه بسا مدت ها در حال جنابت هستند.
مرحوم شهید دستغیب رضوان الله تعالی علیه در ضمن داستانی مفصل از یکی از اولیای الهی نقل می کنند که یکی از توصیه هایش این بود که فرموده بود: از خوردن غذا در قهوه خانه پرهیز کنید چون شبه ناک است و لقمه شبهه ناک برای قلب ضرر دارد.
این را هم باید دانست که اثر لقمه حرام و شبه ناک یک اثر وضعی است و چه بدانیم چه ندانیم اثر خودش را می گذارد بر همین اساس است که در روایات تاکید شده است در شبهات و آنجا که واقعا نمی دانید لقمه حلال است یا حرام، پرهیز کنید.
حضرت امیر علیه السلام به عثمان بن حنیف می فرماید: فَانُظْر إِلی ما تَقْضِمُهُ مِنْ هذَا الْمَقْضَمِ ، فَمَا اشْتَبَهَ عَلَیْکَ عِلْمُهُ، فالْفِظْهُ، وَ مآ أیْقَنتَ بـِطِیبِ وَجْهِهِ قَتَلْ مِنْهُ.
(پس نظر کن به آنچه دندان بر آن مینهی از این خوردنی، و چیزی را که بر تو آشکار نیست و نمیدانی حلال است یا حرام، آن را نخور و آنچه را که به پاکی راه های بدست آوردن آن علم داری و میدانی از راه حلال و درستکاری بدست آمده، بخور. (نهج البلاغه)
متاسفانه برخی باکی از غذاهای شبه ناک ندارند و با گفتن انشاالله حلال است از کنار آن عبور می کنند؛ همین إن شاءالله حلال است، گرفتارمان میکند و کار را خراب میکند. باید مواظب باشیم.
در روایت داریم که لقمه شبهه ناک انسان را به خوردن لقمه حرام می کشاند همانطور که پیامبر صلی الله علیه و اله می فرمایند: حَلَالٌ بَیِّنٌ وَ حَرَامٌ بَیِّنٌ وَ شُبُهَاتٌ بَیْنَ ذَلِکَ فَمَنْ تَرَکَ الشُّبُهَاتِ نَجَا مِنَ الْمُحَرَّمَاتِ وَ مَنْ أَخَذَ بِالشُّبُهَاتِ ارْتَکَبَ الْمُحَرَّمَاتِ وَ هَلَکَ مِنْ حَیْثُ لَا یَعْلَم. (الکافی؛ ج1 ؛ ص68)
(امور بر سه قسمند: 1- امرى که درستى و هدایت آن روشن است و باید پیروى شود. 2- امرى که گمراهیش روشن است و باید از آن پرهیز شود. 3- امرى که مشکل و مشتبه است و باید دریافت حقیقت او بخدا و رسولش ارجاع شود، پیغمبر فرموده است: حلالى است روشن و حرامیست روشن و در میان آنها اموریست مشتبه (پوشیده و نامعلوم) کسى که امور مشتبه را رها کند از محرمات نجات یابد و هر که مشتبهات را اخذ کند مرتکب محرمات هم گردد و ندانسته هلاک شود)
مرحوم آیت الله آقای حاج سید محمد رضا گلپایگانی رحمة الله علیه از مراجع بزرگوار تقلید که بین ایشان و مرحوم آقا انس و مودت زیادی بود در حالتشان نقل می کنند: روزگاری که به مکتب می رفتند و پدرشان را هم از دست داده بودند رسم چنان بود که وقت ناهار، کودکان غذایشان را روی هم ریخته، با هم می خوردند؛ اما آیت الله گلپایگانی به کناری می رفتند و جداگانه غذای شان را می خوردند و هر چه دیگران اصرار می کردند که با آنان غذا بخوردند، نمی پذیرفتند و می گفتند: شاید پدران شما راضی نباشند که من از غذایتان استفاده کنم. روزی بچه های غذای او را برداشتند و روی غذای خود ریختند تا مجبور شود با آنها ناهار بخورد، ایشان آن روز ناهار نخوردند. آری! رعایت تقوا و حلال و حرام و پرهیز از لقمه ی شبهه ناک پله ی اول کمال و ترقّی انسان است.(آیت الله گلپایگانی فروغ فقاهت/19)
لقمه شبه ناک این اثر را دارد که فرد حتّی دیگر وعظ آیات الهی و روایات شریفه را به تمسخر میکشد و میگوید: این حرفها چیست؟!
مخصوصا رعایت غذای شبه ناک برای زنان باردار بسیار ضروریست ملّا محمّدتقی مجلسی از اولیای الهی و علمای بزرگ اسلام در تربیت فرزندش، محمّد باقر (صاحب کتاب گرانسنگ بحارالانوار) اهتمام فراوان داشته و به حلال و حرام دقّت فراوان مینمود تا مبادا فرزندش از مال حرام رشد کند.
نقل می کنند محمّد باقر کمی بازیگوش بود. شبی ملّا محمّدتقی برای اقامه نماز به «مسجد جامع اصفهان» رفت و محمّد باقر را نیز همراه خود برد. در هنگام نماز خواندن پدر، محمّد باقر به بازیگوشی پرداخته و با سوزن، مشک پر از آب موجود در حیاط مسجد را سوراخ کرد و آب آنها به زمین ریخت. پس از نماز، وقتی پدر از موضوع با خبر شد، دست پسر را گرفته و او را به خانه برد. پس رو به همسرش کرد و گفت: میدانی که من در تهیّه معاش حلال و تربیت این پسر، دقّت بسیار کردهام. حال نمیدانم به چه دلیل دست به این کار زشت زده است؟ پس تو باید بگویی که چه کار کردهای که این کودک مرتکب چنین خطایی شده است. زنش پس ازکمی فکر گفت: زمانی که من بار دار بودم، به خانه همسایه رفتم. درخت اناری که در خانهشان بود، توجّه مرا به خود جلب کرد. سوزنی را به یکی از انارها فرو بردم و مقداری از آب آن را چشیدم. این چنین بود که ملّا محمّدتقی مجلسی به راز مطلب پی برد.
یکی از مواردی که در تغذیه باید رعایت آن را ضروری دانست بهداشت و سلامت غذاست. مومن باید غذای سالم مصرف نمایدد و از غذاهایی که به بهداشت و سلامت آن اطمینان ندارد پرهیز نماید.
مرحوم علامه طهرانی رحمة الله علیه به نحوه تهیه غذای سالم و نگهداری و طبخ آن توجّه بسیار داشتند از غذاهای فریزری استفاده نمی کردند و از گذاشتن مواد غذایی در فریزر نهی می کردند. از خوردن غذای داغ هم اجتناب می نمودند؛ چرا که هم غذای اهل جهنّم شمرده شده و هم در علم پزشکی ضرر داشتن آن ثابت شده است.
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هیچگاه غذای داغ تناول نمی نمودند و می فرمودند: خداوند به ما آتش نخورانده است، و غذای داغ برکت ندارد، پس آن را سرد نموده سپس میل کنید؛ (وسائل الشیعه، ج 24، ص435)
مرحوم آقا می فرمودند: سالک غذا را باید صرفاً به جهت کسب قوت و توانائی در طاعت و عبادت خدا می کند و نباید تلذذ از غذا مدّ نظرش باشد، لذا صحیح نیست برای اینکه غذا مزۀ بهتری پیدا کند یا شکل و ظاهر مطلوبتری به خود بگیرد، آنرا از سلامت و خاصیت خود انداخت.
اما استفاده از غذاهای رستوران ها دو استثناء می تواند داشته باشد
اول: با توجه به اینکه تهیه و صرف غذا در بیرون از منزل یک فرهنگ شده (گذشته از اینکه واقعا در برخی موارد ضرورت است) و می توان از آن به عنوان یک تفریح سالم و حتی لازم برای فرزندان و بانوی منزل یاد کرد، که حق اوست هر از چند گاهی استراحتی داشته باشد و بدون اضطراب و تشویش نفس همراه با یک آرامشی غذایی را میل کند، مناسب است طبعا غذایی از بیرون تهیه شود یا به رستورانی مطلوب رفت که این اشکالی ندارد و خوب هم هست؛ ولی بشرطی که از جایی غذا تهیه شود یا بجایی رفت که هم از بهداشت ظاهری آنجا مطمئن بود و هم از بهداشت باطنی؛ یعنی صاحب آنجا فردی است معتقد و متدین و قطعا بر کار کارگرهایش نظارت دارد که الحمدلله می توان در هر شهری از این قبیل مطبخ ها را پیدا کرد اگر چه ممکن است آن زرق و برق مکان های دیگر را نداشته باشد. خب انسان می رود در گوشه ای که اشرافی هم ندارد و مخدرات در امنیت هستند.
حقیر در زمان سیدنا الاستاد به یاد دارم که بیت ایشان از اینگونه مطبخ ها غذا تهیه می کردند و قطعا حضرت آقا هم میل می کردند، یکبار که همراه با آقازادگان علامه به جایی رفته بودیم یکی از ایشان گفتند: خوب است هرچندگاهی به اینجور مکان ها آمد این برای خانواده بسیار خوب است که از این طبیعت استفاده کنند و در یک آرامشی غذا بخورند.
دوم: آنجایی که انسان مجبور است و هیچ راهی برای فرار نیست مانند جایی که والدین انسان را دعوت می کنند یا برادر و خواهر و یا اقرباء و دوستانی که متشرع هستند ولی در مسیر سیر و سلوک نیستند و خیلی آن جهات مراقبه را ندارند، و هیچ راهی برای نرفتن نیست و نمی شود گفت که این مکان یا غذا شبهه ناک است که مرحوم آقا می فرمودند: اجابت کردن دعوت مومن خوب است و در صورتی که اختلاط نیست و نرفتن باعث هتک حرمت می شود، رفقا بروند و اگر احتمال شبه ناک بودن غذا را به هر جهتی می دهند یک پنجم آن چه را میل کردند به عنوان ردّ مظالم به فقیر بدهند.
در خاتمه این بحث چند نکته را قابل تذکر می دانم
اول: مومنان و سالکان راه خدا نباید در مساله تغذیه و رعایت احتیاط بیش از آنچه ذکر شد وسواس و حساسیت به خرج دهند تا به عسر و حرج و تکلف افتاده و بقول عوام از آن طرف بام بیفتند که اثر وضعی احتیاط های غیر ضروری و وسواس اگر بیشتر نباشد کمتر از لقمه شبهه ناک نیست
مرحوم سیدنا الاستاد می فرمودند با اینکه در روایت عنوان بصری امام صادق علیه السلام می فرمایند: وَ خُذْ بِالاحْتِیَاطِ فِى جَمِیعِ مَا تَجدُ إلَیْهِ سَبِیلًا (و در هر جائى که به سوى احتیاط راه یافتى آنرا پیشه خود ساز!) اما حد آن تا جایی است که این احتیاط موجب سد راه نشود و راه توجه و ابتهال و حضور قلب را سلب نکند و باعث تزلزل و تشویش نفسش نشود و حقیر در سیره سیدنا الاستاد و حتی آقازاده ارشد ایشان که مشهور به تقوا و رعایت جوانب احتیاط هستند در همین مساله تغذیه یک مشی متعادل را نسبت به خود و اهلشان مشاهده کردم مثلا اتفاق می افتاد که با ایشان جایی می رفتیم سوال می کردند اینجا چجور جایی است؟ و وقتی که رفقا از مطلوب بودن آن مطبخ به ایشان اطمینان می دادند کلام رفقا را تصدیق می کردند و بیش از این احتیاط به خرج نمی دادند.
دوم: خیلی از جاهایی که ما خود را مجبور به رفتن می دانیم و آن را یک ضرورت می شماریم، حقیقتا اجبار و ضرورت نیست و این تعارفاتی است که ما برای خودمان بدون مبنای عقلی و شرعی درست کرده ایم. مرحوم آقا می فرمودند: بله صله رحم واجب است اما اینطور نیست که برای همه یکجور باشد بعضی ها را باید به منزلشان رفت بعضی ها را فقط باید با تلفن و بعضی ها را با یک سلام و علیک و نسبت به برخی همین مقدار که به یک واسطه بگویید به فلانی سلام برسان، کفایت می کند.
سوم: در مواقع احتمال شبه در هر غذایی که انسان گریزی از آن ندارد، رعایت دستورات دینی تا حدودی آن آثار وضعی را از بین می برد: مانند با وضو خوردن، گفتن بسم الله که بسیار تاکید شده است، اولیاء الهی هم بیان فرمودند: اگر احساس میکنید خدای ناکرده شبهه ای در بعضی از لقمات باشد، برای هر لقمه، بسم الله الرّحمن الرّحیم بگویید. در اینصورت اگر شبهه ای هم در آن باشد که ما نمیدانیم، از بین میرود.
چهارم: عرض شد مومن و سالک راه خدا آنجا که احتمال شبهه ناک بودن طعامی را می دهد و از طرفی مجبور به اکل آن است، می تواند با انجام آن آداب دینی از آن لقمه بخورد ولی باید کم بخورد چون آن چرا که گفته شد که در ظرف ضرورت و رعایت آداب آن اثر وضعی از بین می رود در مقدار کم است مقداری که سد جوع شده و غرض میزبان برآورده شده است و البته می توان بهانه ای آورد و کم خوردن را موجه جلوه داد ولی لقمه های بیش از این آن اثر وضعی غذای شبهه ناک را دارد.
کُلُوا وَ تَمَتَّعُوا قَلیلاً (المرسلات : 46)
پرخوری حتی از غذای حلال باعث از بین رفتن نور قلب می شود انسان را سنگین و مکدر می نماید و اگر مداوم باشد موجب طغیان نفس می گردد چه رسد به لقمه ای که محتمل است شبهه ناک باشد.
کُلُوا مِنْ طَیِّباتِ ما رَزَقْناکُمْ وَ لا تَطْغَوْا فیهِ فَیَحِلَّ عَلَیْکُمْ غَضَبی وَ مَنْ یَحْلِلْ عَلَیْهِ غَضَبی فَقَدْ هَوى (طه : 81)
امام صادق علیه السلام می فرمایند: الجوع ادام المؤمن، و غذاء الرّوح، و طعام القلب.
(گرسنگى خورش مؤمن، و غذاى روح، و خوراک قلب است)
سیدناالاستاد می فرمودند: گرسنگى موجب سبکى و نورانیّت نفس مىگردد و فکر در حال گرسنگى مىتواند به طیران درآید. غذاى زیاد خوردن و سیر بودن، نفس را ملول و خسته و سنگین مىکند و از سیر در آسمان معرفت باز مىدارد.
مرحوم قاضى رضوان الله علیه این روایت را نقل می کردند که: در زمان انبیاء سلف سه نفر رفیق گذرشان به دیار غربت افتاد، شب فرارسید، هر یک براى تحصیل غذا به نقطهاى متفرّق شدند لیکن با یکدیگر میعاد نهادند که فردا در وقت معیّن در آن میعادگاه یکدیگر را ملاقات کنند، یکى از آنها میهمان بود و دیگرى به میهمانى شخصى درآمد و چون سوّمى جائى نداشت با خود گفت به مسجد مىروم و میهمان خدا مىشوم، و تا صبح در آنجا به سر برد و همچنان گرسنه باقى بود. صبحدم در میعاد خود هر سه نفر حضور یافتند و هر یک سرگذشت خود را بیان کردند. از جانب خداى تعالى به نبىّ آن زمان وحى رسید که به آن میهمان ما بگو: ما میهمانى این میهمان عزیز را قبول کردیم و خود میزبان او شدیم و براى او در صدد تهیّه بهترین غذاها برآمدیم لکن در خزانه غیب خود تفحّص کردیم بهتر از گرسنگى غذائى را براى وى نیافتیم.
مرحوم شیخ رجبعلی خیاط می گفت: یک شب به ائمه علیهم السلام سلام کردم ولی آنان را ندیدم. متوسل شدم که علت چیست؟ در عالم معنا فرمودند: نصف آن نان را خوردی، ضعفت برطرف شد. نصف دیگر را چرا خوردی؟
حضرت آقای حدّاد رضوان الله علیه می فرمودند: مقدار غذائى که براى بدنت لازم است، تو آن را میخورى؛ و زیاده بر آن، غذا تو را میخورد!