چرا اکثر علوم اسلامی در زمینه معارف و خصوصا فقه اهل بیت از ناحیه امام صادق علیه السلام صادر شده است؟ سوالی است که در این مقاله عارف کامل مرحوم علامه طهرانی رحمة الله علیه آن را رمزگشایی کرده و بدان پاسخی مبسوط بیان می دارند
بسم الله الرحمن الرحیم
چرا اکثر علوم اسلامی از امام صادق علیه السلام است؟
منبع: امام شناسی ج 16 ص 196، تالیف مرحوم علامه طهرانی رضوان الله علیه
حضرت امام جعفر صادق علیه السلام در مدینه در سنه 80 و یا 83 هجریّه متولد شدند، و در مدینه به واسطه سمّ منصور به دست عامل خود در بیست و پنجم از شوال، و گفته شده است
امام جعفر صادق علیه السّلام در اثر هم عصر بودن با دو دولت مروانیّه و عبَّاسیّه با اشکالات و ابتلائات و مرارتهاى شدید مواجه گشت. و از هر دو ناحیه أنواع اذیّتها و آزارها و أقسام تضییق و ضَغْط و فشار را متحمّل گردید. چه بسیار مرَّات و کَرَّاتى وى را از دار هجرت رسول الله (مدینه طیّبه) به نزد فرعون زمانش بدون جرم و جنایتى کشاندند، غیر از این جرم که وى صاحب خلافت و امامت حقَّه بوده است. یک بار او را با پدرش امام باقر علیه السّلام به شام در ایّام بنى مروان بردند، و چند بار به عراق در ایّام بنى عباس کشانیدند: ایَّام بنى أعمام خودش: یکبار در عصر سَفَّاح به حِیرَه و سه بار در ایّام منصور به حِیرَه، و به کوفه، و به بغداد.
و بهترین ایّامى که بر شیعه سپرى گردید، آن عصرى بود که در زمان آن حضرت در میان، فَتْرَتى روى داد که در اواخر دولت بنى مروان و اوائل دولت بنى عباس اتّفاق افتاد. چرا که در آن فترت مروانیّین به قتال و کشتار با یکدگر، و به از دست دادن شهرها و شکستن قدرت مدائن از دستشان گرفتار بودهاند، و عباسیّین به پاک کردن شهرها از آنان گاهى، و گاه دگر به برقرارى أمن از مروانیان اشتغال داشتند.
شیعه این فرصت را مغتنم شمرد- و بهترین اوقات انسان همین فرصتها است- تا آنکه از مناهل علم و عرفان حضرت آبیارى و سیراب گردد. بنابراین از هر ناحیه و جهتى براى أخذ احکام و معارف دین از وى شدِّ رَحال نموده، قافلهها در حرکت آمدند.
و همان طور که کتب شیعه بدان گواه است در هر علمى و فنّى از آن حضرت روایت حدیث شده است، و تنها گروه شیعه اقتصار بر روایت از او ننمودهاند، بلکه سایر فرق نیز روایت حدیث از وى نمودهاند به طورى که کتب حدیث و رجال از شیعه و غیرهم از این حقیقت پرده مىگشاید.
ابن عُقْدَه، و شیخ طوسى- طاب ثراه- در کتاب «رجال» خود، و محقّق؛ در «مُعْتَبَر» و غیرایشان جمیع راویان از حضرت را چه از شیعه و چه از غیر شیعه چهار هزار نفر إحصاء نمودهاند.
أکثر اصول أربعمائة از آنحضرت روایت شده است. این اصول، اساس و بنیان کتب أربعه حدیث شیعه هستند: «کافى» از ثقة الإسلام کُلَیْنى، و «مَنْ لَا یَحْضُرُهُ الْفَقِیهُ» از شیخ صدوق، و «تهذیب» و «اسْتِبْصار» از شیخ الطَّائفة طوسى طَیَّبَ اللهُ مَرَاقِدَهُمْ.
رسالت و اداء وظیفه شیعه در أثناء این فَترت انتشار حدیث بوده است. شیعه در این عَصر به وَلاء اهل البیت سخن بلند کرد، و تعدادشان در نواحى مختلفه بر صدها هزار تن بالا زد.
و چون دعائم و پایههاى حکومت و سلطنت منصور، استوار گردید و کثرت شیعیان را در آفاق بدانست و إعلان و تجاهرشان را به ولاء آل محمد- علیه و علیهم السلام- ادراک کرد، بر مصدر و منشأ معارف و علومشان و امام عصرشان- امام صادق علیه السّلام- تنگ گرفت. چون به خوبى فهمیده بود که: تمام شیعیان را با وجود کثرتشان و انتشارشان در بلاد و نواحى نمىتواند ریشه کن کند، لهذا اراده کرد تا ریشه را قطع کند که در اثر آن شاخه خشک مىگردد. چه بسیار اوقاتى او را به عراق آورد و در برابر خود واقف ساخت، و بدین کار مىخواست از منزلتش در میان مردم بکاهد. و چه بسیار اوقاتى او را با کلماتى مخاطب ساخت که قلم از نگاشتنش قاصر است
منصور بدین افعال شنیعه و اذیَّتها و مکاره و مواقفى که عرش از عظمت آن مىلرزد اکتفا ننمود، بلکه توسّط عاملش در مدینه به وى سمّ خورانید. و علیهذا حضرتش- روحى فداه- با سمّ منصور رحلت کرد.
شیعه اتّفاق و اجماع بر شهادت حضرت با سمِّ منصور دوانیقى دارند. بسیارى از مؤلّفین سنّى مذهب همچون صاحبان «الصَّوَاعق المحرقة» و «إسْعاف الراغبین» و «نور الأبْصَار» و «تَذْکِرَة الخواصّ» و غیرهم آن را ذکر کردهاند.
منصور در أعمال فظیع خود به جراحات و ضربات بر سیّد علوییّن- امام صادق- بس ننمود تا آنکه تیغ برنده خویشتن را بر جمیع علویّین نهاد، و زمین را از خونهاى طاهره هاشمیّین رنگین نمود. و اکثر فجایع در بغداد در هلاک نمودن آن گروه جوانمرد (فِتْیَة فَتِیَّه) بود.
شیعه از منصور ترسیدند، و در خانه هایشان منعزل و مختفى گشتند، و از خشیت و دهشت شمشیر قاطع و بُرَّان عذاب او در زیر پرده تَقِیَّه پنهان و متستّر گشتند. آیا تو چنان مىبینى منصور را که پس از آن جرأت و جسارت بر سیّدشان و امامشان، پس از آنکه وى را از صفحه برداشت، اینک از کشتن یک نفر علوى دست بازدارد، و یا یک نفر شیعى را مورد عفو و گذشت خود قرار دهد!؟
آیا مىتوان گفت که: علوم امام صادق علیه السّلام از سایر امامان بیشتر بوده است؟! أبدا، و حاشا، و کَلَّا. اما چون شرائط زمان و اقتضائات و امکانات بیشترى ایجاب مىنموده است که آن حضرت علوم خود را به منصّه بروز و ظهور برسانند، لهذا علومى که از وى تراوش کرده است زیادتر مىباشد.
اوَّلًا یکى از عوامل مهم، طول عمر آن حضرت است چون سنّ ایشان 68 سال بوده است، حضرت در سنه 80 هجرى متولّد، و در سنه 148 با سمّ منصور دوانیقى در مدینه رحلت کردهاند.
این عمر با برکت، فرصت بیشترى مىدهد تا علوم درونى خود را حضرت تعلیم و تدریس نمایند. حضرت به مدت سى سال تمام در مدینه منوَّره مجالس درس و تعلیم داشتهاند، و معلوم است که: در این مدّت زمان فراگیرى علوم براى طالبان آن، و زمان تعلیم براى حضرت زمان واسعى مىباشد. تازه مىدانید: اگر حضرت را در این سن شهید ننموده بودند، و حضرت مثلًا تا سنّ 80 سالگى یا 90 سالگى و یا بیشتر به همین نهج تفسیر و حدیث و علوم غریبه و اسرار کونیّه و احکام و سیاسات و معاملات و تاریخ و اخلاق و عرفان و غیرها را بیان مىفرمود، در عالم چه غوغائى بر پا بود؟! و ما در چه علوم بسیارى بودیم که اینک به واسطه بریدن و قطع نمودن عمر شریفش از آنها محروم مىباشیم!
علاوه بر طول عمر حضرت امام جعفر صادق علیه السّلام، در نفس طول عمر یعنى در سنوات آخرین خصوصیّتى موجود است که در سنین ابتدائى یا متوسّط عمر نمىباشد، و آن این است که: سالهاى آخر عمر هر شخص عالم و محقّق و متتبّع از جهت ارزش و قیمت، بسیار گرانبهاتر و پر أرجتر از سالهاى پیشین خود اوست، از جهت قدرت کار و ارزش عمل پر بارتر و پر بهرهتر از ما قبل آن سالها مىباشد. به علّت آنکه سالهاى آخر، سالهاى نتیجه گیرى و رجوع مردم و استفاده آنان از او است. هر عالم خبیر و بصیر کتابهاى خود را در اواخر سنِّ خود نوشته است، نه أوائل و نه أواسط. نویسندگان و متتبّعان اگر عمرى دراز داشتهاند، دائره مکتوبات، و حجم نوشته ها، و میزان تربیت شاگردها سِعه پیدا مىکند و بالا مىرود. مثلًا مجلسى و سید هاشم بن سلیمان بحرانى و سیّد بن طاوس مُعَمَّر بودهاند. و این همه نوشتجاتشان گسترده مىباشد. اما سید رضى با آن علوم گسترده آثار بسیارى از او باقى نمانده است، در حالى که اگر وى نیز از مُعَمَّرین مىشد، ملاحظه مىگشت که آثارش به قدر برادرش سید مرتضى بالغ مىگردید.
حضرت امام جعفر صادق علیه السّلام سى سال در مسند تدریس و تعلیم بود، یعنى از 38 سالگى تا 68 سالگى. و در این زمان بود که رفته رفته مردم از آفاق بعیده مىآمدهاند، و در مدینه محل درس آن حضرت براى استفاده، رحل اقامت مىافکندهاند، و شهرت آن حضرت رو به فزونى مىگذاشت. و این سالهاى آخر پر برکت است که مىتواند از شجره پر ثمره، ثمرات گوناگون تحویل دهد.
و ثانیاً آزادى قلم و بیان و عدم تقیّه نسبیّه، عوامل مهمّهاى بودهاند که در تعلیمات آن حضرت تأثیر داشتهاند. در زمانهاى أئمّه پیشین و أئمّه پسین: شدّت حکومات به قدرى بوده است که هر نحوه از آزادى را سلب مىنموده است. حتَّى در زمان حضرت امام محمد باقر علیه السّلام هم تحدیدات شدیدهاى وجود داشته است، و سعه و تعلیم حضرت پدر با وجود بسطش به قدر زمان پسر نبوده است
اللهم صل علی محمد و آل محمد