سلام علیکم. سوالی دارم از خدمتتون آیا دعای افراد گناهکار هم مستجاب میشود؟؟ ایا اصلا به صورت کلی دعای افراد گناهکار سودی به حالشان دارد یا چون گناهکارند نباید دعا کنند چون میدانند مستجاب نمیشود؟ سوال دیگر اینکه مگر خداوند متعال نفرمود بخوایند تا اجابت کنم شما را...خواهشمندم جواب مفصلی بدهید والسلام. پاسخ از حجت الاسلام حاج شیخ محمد شاهرخ همدانی
سلام علیکم
سوالی دارم از خدمتتون آیا دعای افراد گناهکار هم مستجاب میشود؟؟ ایا اصلا به صورت کلی دعای افراد گناهکار سودی به حالشان دارد یا چون گناهکارند نباید دعا کنند چون میدانند مستجاب نمیشود؟ سوال دیگر اینکه مگر خداوند متعال نفرمود بخوایند تا اجابت کنم شما را... یا چقدر در روایت و حدیث داریم که مثلا شخص سائلی دست نیاز دراز کرد ردش نکنید هر چند بدانید او دارا باشد حالا خداوندی به آن عظمت اگر شخص گناهکاری به درگاهش برود هر چند گناه کرده باشد و بداند که گناه کرده و نمیتواند جلوی گناه خود را بگیرد اگر از خدا سایلی کند ایا از رحمت خدا دور نیست که حاجت شخص را رد کند و ندهد؟؟ ببخشید که طولانی شد خواهشمندم جواب مفصلی بدهید والسلام
پاسخ از حجت الاسلام حاج شیخ محمد شاهرخ همدانی
هو العلیم. علیکم السلام؛
قرآن در اینباره می فرماید: قُلْ یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ (زمر/53)
(ای کسانی که نسبت به خود اسراف کردید و مرتکب گناه شدید هرگز از رحمت خدا و توبه و بازگشت به سوی او و خواندن او ناامید نباشید)
حقیقت دعا، خواندن و اظهار نیاز و فقر و ضعف و بر این اساس متوجه درگاه خدای بی نیاز و رحمان و رحیم شدن است و این همان چیزی است که مسیر هدایت و سعادت انسان را رقم می زند
تمام عبادات و دستورات الهی برای این است که ما را به نقطه عبودیت و فنا و بندگی یعنی همان حالت صفر بودن و احساس نیاز و احتیاج واقعی به یک منبع بی نیاز برساند و دعا در واقع اعلان و اعلام این معناست
دعا فقط این نیست که چیزی را بخواهیم دعا این است که فقر و ضعف و فنا و نیستی خودمان را اظهار کنیم که خدایا ما هیچیم و اگر هم چیزی می خواهیم که باید بخواهیم بر این اساس است
حال گاهی انسانی که بر اساس غفلت و نادانی و وسوسه شیطان نه از روی عناد و تکبر و غرور و مخالفت با خدا مرتکب گناهی می شود یک حال شکستگی و خجالت و بن بستی را پیش روی خود احساس می کند که باعث می شود به درگاه خدا روی بیاورد اتفاقا اینجاست که خدا می گوید من این حالت انکسار و بریدن از همه و آمدن به نزد خودم را دوست دارم حتی اگر مقدماتی که باعث این حال شده است گناه باشد لذا می فرماید من توبه کننده را دوست دارم خب توبه کننده کسی است که به درگاه او آمده و عملش گناه بوده ولی خدا او را دوست دارد یعنی خدا حال او که یک حال انکسار و شکستگی و از نفس اماره و غیر خدا به بن بست رسیدن است را دوست دارد
در این حال اگر فرد گناهکار دعا نکند و حالت بندگی به خود نگیرد و خود را از درگاه رحمت خدا بی نیاز بداند و متوجه او نشود مورد سرزنش خدای متعال است
خدای متعال در این آیه مبارکه که فرمود: ادْعُونی اَستَجِبْ لَکُمْ إنَّ الَّذین یَسْتَکْبِرونَ عَنْ عِبادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرین؛ به سه نکته اشاره دارد.
سیدنا الاستاد حضرت علامه طهرانی رحمة الله علیه می فرمودند: خدا کسی را به خاطر چند عمل خلاف جهنم نمی برد آنچه جهنم را می سازد همان حال انانیت و استقلال در وجود است.
نکته اول این که دعا عبادت است.
دوم این که ترک دعا استکبار است.
سوم این که خداوند مستکبران را، یعنی تارکان دعا را به دوزخ تهدید کرده است.
یک زمانی به امام سجاد علیه السلام گفتند: کسی یک جمله ای میگوید. «العجب کل العجب، من من نجا کیف نجا» تعجب است که آدم با این همه عذاب نجات پیدا کند؟ آقا فرمود: اشتباه است! باید بگویید: «العجب کل العجب من من هلک کیف هلک مع سعة رحمة الله» اگر کسی هلاک شود خیلی عجیب است. خداوند آنقدر مبادی ورودی گذاشته است.
به امام کاظم علیه السلام گفتند: فلانی ماه رمضان روزه نمی گیرد. ظهرها ناهار میخورد. به او میگویند: چرا روزه نمیگیری؟ میگوید: من خیلی جنایت کردم. برای چه روزه بگیرم؟ من آب از سرم گذشته است، چه یک وجب، چه صد وجب! آقا فرمودند: من اینقدری که از یأسش میترسم، از گناهش نمیترسم. پس اول احساس گناه است.
بله گرچه در بعضی از دعاها و روایات اشاره شده گناه موجب مستجاب نشدن دعاست لکن این شامل همه گناهان نیست و به عبارت دیگر گناهانی موجب بسته شدن در رحمت خدا هستند که از روی عمد و مخالفت با خدا و از روی عناد و غرور باشند البته باز باید دانست که بعضی از گناهان هستند که ناخواسته انسان را به این نقطه می کشاند مانند لقمه حرام که در روایات هم بدان تصریح شده است.
پس اینطور نیست که باب رحمت خدا بر روی گناهکار بسته باشد اگر گناهکار حالت انکسار و پشیمانی داشته باشد و بر اساس گناهش احساس شرمندگی داشته باشد و به خدا روی آورد و اظهار بیچارگی کند خدا قطعا او را مورد رحمت قرار می دهد حتی این حالت برای بعضی از طاغیان بوده که آنجا که با حالت بدبختی به درگاه خدا آمدند خدا دعایشان را مستجاب کرده است حتی اگر آن شخص فرعون بوده باشد
در زمان فرعون رود نیل فرو نشست ، مردم مصر پیش او آمده تقاضا نمودند که آب رود را به جریان اندازد. فرعون گفت من از شما راضى نیستم . رفتند مرتبه دوم آمده درخواست کردند باز همان جواب را داد. در مرتبه سوم نیز به همان جواب آنها را برگردانید. چهارمین بار گفتند. فرعون! حیوانات ما مى میرد و زراعتهایمان خشک مى شود اگر رود را به جریان نیندازى خداى دیگرى انتخاب مى کنیم .
فرعون گفت همه در بیابان جمع شوید، خودش نیز با آنها بیرون شد ولى در محلى که نه آنها او را مى دیدند و نه صدایش را مى شنیدند صورت بر روى خاک گذارده با انگشت شهادت اشاره نمود شروع به درخواست و دعا مى کرد. مى گفت پروردگارا مانند بنده اى خوار و ذلیل که بسوى آقاى خود بیاید در پیشگاه تو آمده ام . مى دانم کسى جز تو قدرت ندارد رود نیل را به جریان آورد به لطف و کرم خویش آن را به جریان انداز.
رود نیل به طورى جارى شد که پیش از آن سابقه نداشت . فرعون به مصریان گفت من رود را جارى کردم و به این وضع در آوردم . همه به سجده افتاده مراسم پرستش را تجدید نمودند. جبرئیل به صورت مردى پیش فرعون آمد، گفت پادشاها بنده اى دارم که او را بر سایر بندگان خود امتیاز داده ام اختیار آنها را به او سپرده کلید خزائن و اموالم در دست اوست ولى آن بنده با من دشمنى مى کند. کسى را که من دوست دارم با او دشمن است . هر که را من نمى خواهم با او دوستى مى نماید. کیفر چنین بنده اى چیست ؟
فرعون گفت بسیار بنده ناپسند و بدى است اگر در اختیار من باشد او را در دریا غرق مى کنم . گفت اگر باید چنین شود تقاضا دارم قضاوت خود را برایم بنویسد. فرعون نوشت سزاى بنده اى که با آقاى خود مخالفت کند، دوستانش را دشمن بدارد و با دشمنانش دوست باشد فقط غرق نمودن در دریا است ، به دست او داد. جبرئیل گفت خوب است این نامه را با مهر خود امضاء کنید. فرعون نوشته را گرفت و امضاء کرد. آنروز که خداوند اراده کرد فرعون و فرعونیان را غرق نماید، جبرئیل همان نامه را به دستش داده گفت اینک قضاوتى که درباره خود کردى انجام مى شود باید غرق شوى (علل الشرایع جلد اول، ص 55)
این نکته را هم خوب است دقت کنید که این حالت که مرتکب گناه بشویم و بگوییم می رویم توبه می کنیم و دعا می کنیم و رحمت خدا هست غلط است و مخالف با همان حال بندگی است امام رضا علیه السلام از این امر تعبیر به مسخرگی می کنند پس همانطور که شفاعت اهل بیت علیهم السلام موجب گستاخی و جرات بر گناه نمی شود رحمت خدا هم نباید اینچنین باشد که قطعا نیست.
حضرت علامه طباطبایی رحمة علیه در تفسیر المیزان جلد 11 ص 130 بیانی در این زمینه دارند و می فرمایند: کسی که به خود تلقین می کند که گناه می کنم و بعد توبه می کنم چنین کسی مقصودش از توبه بازگشت به خدا و خضوع و شکستگی در برابر مقام پروردگار نیست بلکه او می خواهد به خدای خود نیرنگ بزند و به خیال خود از این راه عذاب خدا را در عین مخالفت امر و نهی او دفع کند. پس در حقیقت چنین توبه این تتمه همان نیت سوء اول او است نه توبه حقیقی که به معنای ندامت از گناه و بازگشت به خداست.
البته باید دانست که کمترین اثر گناه این است که انسان دیگر لذت عبادت و راز و نیاز با خدا را ادراک نمی کند ولو اینکه دعایش مستجاب شود که استجابت حقیقی لذت بردن از محبوب و معشوق است حتی در بعضی از روایات داریم که خدا دعای گناهکاران و طاغیان را زود مستجاب می کند که آنها را از درگاهش زود براند و صدای آنها را نشنود و یا به این دلیل که به آنها مهلت داده و آنها را بیازماید وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذینَ کَفَرُوا أَنَّما نُمْلی لَهُمْ خَیْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلی لَهُمْ لِیَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهینٌ. (آل عمران 178)
(آنها که کافر شدند، (و راه طغیان پیش گرفتند،) تصور نکنند اگر به آنان مهلت میدهیم، به سودشان است! ما به آنان مهلت میدهیم فقط برای اینکه بر گناهان خود بیفزایند و برای آنها، عذاب خوارکنندهای (آماده شده) است!)
پس دعای گناهکاران هم مستجاب می شود با سه نکته
اول در صورتی که گناه نفس را طاغی و جسور و مغرور در مقابل خدا نکند
دوم : گاهی تکرار و اصرار بر گناهان موجب حالت طغیان نفس می شود و در دفعات بعدی دیگر استجابت نیست
سوم: در جایی هم که استجابت دعای گناهکار است این از رحمت خداست.