یکی از مواردی که مرحوم علامه طهرانی رحمة الله علیه نسبت به إقامۀ و تثبیت آن بسیار اهتمام داشتند، إحیای عید غدیر خُم به عنوان یک مکتب تربیتی در مقابل نوروز بود؛ مجموعۀ حاضر برگزیده ای از مطالب طرح شده پیرامون "سیره علامه طهرانی در احیای تفکر غدیر" است که از نوشتجات مرحوم علامه طهرانی و فرزند دوّم ایشان و مقالات حجت الاسلام حاج شیخ محمد شاهرخ همدانی جمع آوری شده و در ۷ بخش تقدیم میگردد.
بسم الله الرحمن الرحیم
مکتب غدیر (سیرۀ علّامه طهرانی در إحیای عید غدیر در مقابل نوروز)
منبع: کتاب نوروز در جاهلیت و اسلام، تألیف آیة الله سید محمّد محسن طهرانی،
بخش اول: میزان سنّت ها در اسلام جنبۀ عقلانی و معرفتی آن است
میزان و معیار سنجش یک روش و سنّت پسندیده و ارزشمند در ادیان الهی حیثیت و جنبه عقلانی آن است که موجب تحسین و یا تقبیح آن روش و عادت و سنت می شود. بنابراین پرداختن به هر روش و سنّت به تنهایی و فی حدّ نفسه مطلوب و مورد پسند نیست و چه بسا با موازین شرع و مبانی مکتب توحید در تعارض و تقابل باشد.
تمام احکام و سُنن إلهیه از مصدر وحی باید متضمّن یک واقعیت و حقیقت والای معرفتی جهت اصلاح نفسانی و رشد مراتب عقل انسانی و تجرّد نفس از کثرات آفاقیه و أنفسیه باشد خواه آن مرتبت از معرفت بر ما روشن و آشکار باشد و یا پنهان و مخفی؛
یکی از مواردی که مرحوم علامه طهرانی (قدّس الله نفسَه الزکیّه) نسبت به إقامه و تثبیت آن بسیار اهتمام می ورزیدند، موضوع شعائر دینی و مکتب تشیّع بود و به خصوص نسبت به إقامۀ عید غدیر خُم، عید ولایت و امامت در پنج روز تاکید می ورزیدند و می فرمودند:
این عید باید جای عید متعارف نوروز را که از سنّت های جاهلی ایرانیان است بگیرد و مردم باید از سُنن جاهلیّت و آداب پیش از اسلام دست بردارند و جمیع شئون خود را در آداب و فرهنگ و روابط اجتماعی و شخصی بر اساس إمضا و رضایت شارع مقدّس قرار دهند.
علّامه طهرانی، إحیاگر سنّت عید غدیر در معاصر بودند
مرحوم علاّمۀ والد قدّس سرّه نسبت به إحیای واقعۀ غدیر و تثبیت آن در قلوب و نفوس جامعه اهتمامی بلیغ داشتند. البتّه این مسأله در همۀ اعصار بین بزرگان از اهل معرفت خصوصاً اولیای الهی و عرفای بالله، رایج و دارج بوده است و نسبت به برگزاری مراسم عید و جشن و سرور این روز عظیم، همگی قیام و اقدام می نمودند.
مرحوم والد در زمان حیات خویش، پنج روز را به عنوان ایّام غدیریّه مقرّر کرده بودند و به شاگردان و ارادتمندان خود توصیه می کردند که این پنج روز را به برگزاری مراسم جشن و سرور و دید و بازدید و زیارت خویشاوندان و اقرباء و دوستان و همسایگان و سایر مؤمنین بپردازند، و اطفال خود را نسبت به شرکت در این مراسم تشویق و ترغیب نمایند. و بحمد الله و المنّة این مقصود و منظور برآورده شد و اکنون نیز در بسیاری از شهرها حتّی کشورهای خارج نیز به این موضوع پرداخته میشود، و إنشاءالله روز به روز گسترده تر و باشکوه تر و درخشان تر خواهد شد.
ضرورت برپایی مراسم جشن عید فطر و قربان، جهت ایجاد اتّحاد و ائتلاف فرق اسلامی
بر تمامی جامعۀ مسلمین خصوصاً شیعیان لازم است که نسبت به انجام چنین موضوعی اهتمام بلیغ داشته باشند و در ایّام دو عید سعید فطر و قربان با برپایی مراسم جشن و سرور و تعطیل چند روز، یکی از زمینهها و مظاهر اتّحاد و ائتلاف و استیناس بین فِرَق اسلامی را به منصّۀ ظهور بگذارند، و به صرف فرستادن تبریک به یکدیگر اکتفا نکنند، خصوصاً جوامع شیعی از ایران و غیر آن که پیوسته پیشگام و پیشتاز در عرصۀ ولای اهل بیت علیهم السّلام و مطیع و منقاد مرتبت ولایت و وصایت ائمّۀ هدیٰ صلوات الله علیهم أجمعین بودهاند، انتظار میرود که با کنار نهادن سنّت جاهلی نوروز، و با پرداختن به این سنّت و روش پسندیده و ممضای شرع و مرضیّ اولیای دین، به احیای ذکر و مرام و مکتب و مدرسۀ تشیّع راستین اقدام نمایند و با برپایی جشن و مراسمی باشکوه و پیاپی، چند روز را تعطیل نمایند و به دید و بازدید و تفریح و سرور بپردازند و روح ولایت و جان امامت را در نفوس و قلوب جامعه، بالخصوص اطفال و نوجوانان و جوانان، غرس نمایند و آنان را با حسّ و درک باطنی ولایت در تمامی مراحل زندگی و حیات ظاهری و باطنی، قرین و مألوف نمایند که قطعاً مورد رضای ولی نعمت و صاحب اختیارمان حضرت ولیّ عصر عجّل الله تعالی فرجه الشّریف خواهد بود.
درک ناچیز جوانان از حقیقت ولایت و محوریّت آن
متأسّفانه امروزه درک جوانان ما از حقیقت ولایت و محوریّت آن در جمیع شئون زندگی، مخصوصاً در توجّه به ساحت مقدّس حضرت ولیّ عصر أرواحنا فداه، اندک است و در این مورد توجّه و تلاش کافی صورت نگرفته است، و صرفاً به ذکر و یاد آن بزرگوار در روزهای ولادت و امید به ظهور و دعا برای تعجیل در فرج آن حضرت بسنده میشود، و دیگر سخنی از دایرۀ معرفت و شناخت نعمات و برکات او تا سال دیگر و مناسبتی دیگر گفته نمیشود.
امروزه آنقدر که مردم و جوانان و نوجوانان و اطفال ما طالب فرا رسیدن سال جدید و برقراری جشن و سرور و مبتهج از آثار و تبعات آن، از قبیل تفریح و گردش و دید و بازدید و گذراندن روزهای تعطیل هستند، آیا به مقدار یک دهم آن مشتاق فرا رسیدن ایّام غدیر و نیمۀ شعبان و غیره میباشند؟! آیا این جز این است که ما خود به دست خویش زمینۀ این اشتیاق و سرور و ابتهاج را در این ایّام سال جدید فراهم کردهایم، و از یاد و خاطره و مراسم مناسبتهای اصیل و مذهبی غفلت ورزیدهایم؟!
دستهای پنهان و آشکار در احیای سنن خرافۀ جاهلی
از همۀ اینها گذشته، متأسّفانه امروزه مشاهده میشود که دستهای پنهان و بعضاً آشکار، در صدد احیاء و استمرار این سنّت خرافۀ جاهلی و مقابل با سنن اسلام و روح شریعت در میان جامعۀ ما، توسّط افراد و مسئولین میباشد و در حال حرکت و پیشروی و تلاش است.
برگزاری مراسم جشن و سرور، خود ارائه دهندۀ عِلَل خویش است و با صدای رسا و بلند به همه اعلام میدارد که در چه جهت و هدف و منظوری این مراسم شکل گرفته است. بنابراین اشتباه بزرگی که بسیاری مرتکب شدهاند و راه به خطا پیمودهاند و دلیل جواز برگزاری این مراسم را به عنوان عید، وجود جهات مثبت و ممدوح همچون صلۀ رحم و دیدن آشنایان و بهجت و سرور دانستهاند، کاملاً روشن و آشکار شد؛ زیرا برگزاری و اقدام به مراسم جشن و شادی، معلول علّت غایی این قضیه است که همانا مصادفت با تحویل سال و روز نوروز است، نه اینکه خود علّت غایی و غیره برای جواز عید بودن این روز باشد، و از این جهت است که در شرع و توسّط اولیای دین مورد نهی و مذمّت و طرد قرار گرفته است
باید توجّه داشت که معنای سنّت، فرهنگ و روش خاص در میان جامعه است و کسی که از این روش پیروی میکند به عنوان فردی قلمداد میشود که ملتزم به آن فرهنگ و پایبند به آن روش میباشد، و در این مسأله نوعی اعتقاد قلبی و انقیاد در قبال آن فرهنگ و روش جریان دارد. در این قضیّه برای افرادی که به آن عمل پایبند میشوند نه تنها خود انجام کار، بلکه احساس ورود در فضایی خاص مطرح میباشد که تخلّف از آن فضا، گرچه همراه با انجام آن کار در شرایط دیگر باشد، موجب عوارض و تبعات خاصّ خودش میگردد.
توحید، یگانه محور نظام ادیان الهی در افعال و اعتقادات انسانی
در نظام ادیان الهی محوریّت در افعال و اعتقادات بر اساس توحید و توجّه به ذات پروردگار است و بس، حتّی خود آن پیامبر و یا ولیّ الهی هیچ نقشی در این محوریّت به اندازۀ سر سوزنی ندارد؛ و در آیات قرآنیّه مکرّراً روی این نکته تأکید شده است و نقش انبیای الهی صرفاً به عنوان یک رسول و بلاغ حکم و ارادۀ الهی مطرح شده است نه بیشتر، و خود آن رسول و پیامبر نسبت به اداءِ تکلیف، با سایر بندگان خدا تفاوتی ندارد و میل و خواست او در این امر مهم رسالت دخیل نمیباشد و باید پیوسته چشم و گوش و قلب و ضمیر خویش را به سمت و سوی مبدأ هستی و ذات أحدیّت بسپارد و ببیند از آنجا چه حکم و دستوری فرا میرسد. در آیۀ شریفه میفرماید: إِنَّکَ لا تَهْدِی مَنْ أَحْبَبْتَ وَ لکِنَّ اَللّهَ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ؛[1] «تو هر که را که دوست داشته باشی نمیتوانی هدایت کنی، و لکن فقط خداست که هر که را بخواهد هدایت میکند.»
یعنی در مسألۀ هدایت و شریعت، پای خواست و میل و محبّت به افراد در میان نیست و صرفاً اراده و مشیّت حقّ است که سخن اوّل و آخر را میزند، و همه باید این نکته را در تبلیغ رسالت خویش مدّ نظر قرار دهند.
پاورقی ها
[1]سوره القصص (28) آیه 56.