گوهر معرفت - عرفان و اخلاق کاربردی

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره


فقرات آخر دعای عرفه از کیست؟

در عظمت دعای عرفه و نسبتش به سیدالشهداء علیه السلام بین هیچیک از صاحب نظرات علوم اسلامی و آسمانی شبهه و اختلافی نیست؛ اما در فقرات پایانی این دعا اختلاف است برخی آن را منسوب به حضرت می دانند و برخی نمی دانند. در این میان نظر عارف کامل حضرت علامه طهرانی قدس الله نفسه خواندنی است

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

فقرات آخر دعای عرفه از کیست؟

 

 

منبع: الله شناسى، ج‏1، ص: 268 تألیف مرحوم علّامه طهرانی ره

 

 

فقرات آخر دعای عرفه در هیچیک از کتب ادعیه موجود نیست

بارى، این دعا (عبارات پایانی دعای عرفه: إلَهى أنَا الْفَقیرُ فى غِناىَ، فَکَیْفَ لا أکونُ فَقیرًا فى فَقْرى؟!... تا آخر) در کتب ادعیه شیعه یافت نمى ‏شود مگر در نُسخ مطبوعه کتاب «إقبال» سیّد ابن طاووس رضوان الله علیه، و دیگر کتاب دعاى «مفاتیح الجنان» محدّث معاصر مرحوم حاج شیخ عبّاس قمّى رحمه الله علیه، که در تتمّه و مُذیَّل دعاى روز عرفه به حضرت سیّد الشّهداء أبا عبد الله الحسین علیه أفضل الصّلوات منتسب شمرده ‏اند.

 

 

نظریّه مجلسى (ره) راجع به دعاى عرفه و ذیل آن‏

 

 

و محصّل مطلب آن مى ‏باشد که طبق روایت کَفعَمىّ در حاشیه کتاب دعاى «البلدُ الامین»، سیّد حسیب نسیب رضىّ الدّین علىّ بن طاووس قدَّس اللهُ روحَه در کتاب «مصباح الزّآئر» آورده است که:

 

 

بِشر و بشیر دو پسر غالِب أسدىّ روایت نموده ‏اند که امام حسین بن علىّ بن أبى طالب علیهم السّلام در عصر روز عرفه از چادر خود در سرزمین‏ عرفات بیرون آمد با حالت تذلّل و تخشّع، و آرام آرام آمد تا اینکه وى و جماعتى از اهل بیت وى و پسرانش و غلامانش در حاشیه چپ کوه عرفات جبلُ الرّحمه رو به بیت الله الحرام وقوف نمودند. سپس دو دست خود را مانند مسکینى که طعام طلبد در برابر صورتش بلند کرد و خواند این دعا را: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِى لَیْسَ لِقَضَآئِهِ دَافِعٌ- تا آخر دعاء که به یَا رَبِّ یَا رَبِّ یَا رَبِّ مختوم مى ‏شود، و فقرات إلَهى أنَا الْفَقیرُ فى غِناىَ تا آخرش در آن موجود نمى‏ باشد. (این بود آنچه در حاشیه «البلد الامین» با توضیح اخیر ما وارد شده بود.)

 

 

نظریّه سیّد ابن طاووس به نقل از علاّمه مجلسی

سیّد ابن طاووس در کتاب «مصباحُ الزّآئر» در بحث زیارت روز عرفه، روایت بشر و بشیر را که از قبیله بنى أسد بوده‏ اند به همان طریقى که ما از حاشیه «البلد الامین» نقل کردیم روایت مى‏ کند، سپس این دعا را طبق مضمون «البلدالامین» روایت کرده است. [1]

 

 

این گفتار مجلسى (ره) بود در «بحار الانوار». سپس پس از بیان چند دعاى دیگر از سیّد ابن طاووس در روز عرفه، سیّد مى‏گوید: از دعاهائى که در روز عرفه شرف صدور یافته است، دعاى مولانا الحسین بن علىّ صلوات الله علیه مى‏ باشد: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِى لَیْسَ لِقَضَآئِهِ دَافِعٌ وَ لَا لِعَطَآئِهِ مَانِعٌ.

 

 

در اینجا ابن طاووس این دعاى مفصّل حضرت را نقل مى ‏کند با دنباله آن: إلَهى أنَا الْفَقیرُ فى غِناىَ فَکَیْفَ لَا أکونُ فَقیرًا فى فَقْرى- تا آخر آن که به: أمْ کَیْفَ تَغیبُ وَ أنْتَ الرَّقیبُ الْحاضِرُ، إنَّکَ عَلَى کُلِّ شَىْ‏ءٍ قَدیرٌ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَحْدَهُ پایان مى‏ یابد.

 

 

سپس مجلسىّ (ره) گوید:» این دعا را کفعمى ایضاً در «البلد الامین» و ابن طاووس در «مصباح الزّآئر» همانطور که سابقاً ذکرش گذشت آورده‏ اند، ولیکن در آخر این دعا در آن دو کتاب به اندازه تقریبىِ یک ورق موجود نمى ‏باشد؛ و آن از عبارت: إلَهى أنَا الْفَقیرُ فى غِناىَ تا آخر دعا مى‏باشد.

 

 

و همچنین در بعضى از نسخه ‏هاى عتیقه کتاب «إقبال» این مقدار ورقه یافت نشد. و ایضاً عبارات این ورقه با ادعیه سادات معصومین نیز ملائمت ندارد، زیرا وفق مذاق صوفیّه است. و از این جهت برخى از افاضل معتقد شده‏اند که این مقدار از ورقه از زیادتی هاى بعضى مشایخ عرفان و از الحاقات ایشان مى‏ باشد، و از ادخالات آنهاست.

 

 

و بالجمله این زیادتى، یا آن مى ‏باشد که در بدو امر در کتب بعضى از آنان آمده است و ابن طاووس در کتاب «إقبال» با غفلت از حقیقت حال نقل کرده است، و یا آن مى‏ باشد که بعداً بعضى از آنان به «إقبال» ملحق نموده ‏اند. و شاید این احتمال دوّم اظهر بوده باشد؛ چرا که ما بیان کردیم که در بعضى از نسخ عتیقه کتاب «إقبال» یافت نشد. و همچنین همین سیّد مؤلّف «إقبال»، در کتاب دعاى «مصباح الزّآئر» روایت ننموده است. وَ اللهُ أعْلَمُ بِحَقآئِقِ الاحْوالِ. « [2]

 

 

این بود کلام علّامه مجلسىّ رضوان الله علیه.

 

 

نظریّه صاحب مفاتیح درباره عبارات آخر دعای عرفه

 

 

و امّا مرحوم محدّث قمّى پس از نقل این دعا تا یَا رَبِّ یَا رَبِّ آورده است که: آن حضرت مکرّر مى‏ گفت: یَا رَبِّ، و کسانیکه دور آن حضرت بودند تمام گوش داده بودند به دعاى آن حضرت و اکتفا کرده بودند به آمین گفتن‏. پس صداهایشان بلند شد به گریستن با آن حضرت، تا آفتاب غروب کرد، و بار کردند و روانه مشعر الحرام شدند.

 

 

مؤلّف گوید: (یعنى محدّث قمّى) که: کفعمى دعاى عرفه امام حسین علیه السّلام را در «بلد الامین» تا اینجا نقل فرموده، [3] و علّامه مجلسى در «زاد المعاد» [4] این دعاى شریف را موافق روایت کفعمى ایراد نموده؛ ولیکن سیّد ابن طاووس در «إقبال» بعد از یَا رَبِّ یَا رَبِّ یا رَبِّ این زیادتى را ذکر فرموده: إلَهى أنَا الْفَقیرُ فى غِناىَ.

 

 

در اینجا تمام آن فقرات را بطور تفصیل آورده است و عبارت إنَّکَ عَلَى کُلِّ شَىْ‏ءٍ قَدیرٌ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَحْدَهُ را نیز در پایان افزوده است. [5] و [6]

 

 

نظریّه علاّمه طهرانی ره: عبارات آخر دعای عرفه مناجاتنامه است نه دعای منسوب به معصوم 

 

 

بارى، این مناجات و حِکَمى (یعنی همین عبارات آخر دعای عرفه) که از ابن عطاء الله مشهور [7]  مى‏باشد از آنِ اوست و إسنادش به حضرت امام حسین سیّد الشّهداء روحى فداه، غلط است.

 

 

مرحوم سیّد ابن طاووس که وفاتش در پنجم ذو القعده سنه 664 بوده است [8] چطور تصوّر دارد که این فقرات را از ابن عطاء الله که وفاتش در جُمادى الآخره سنه 709 بوده است [9] أخذ کند و به حضرت نسبت دهد؟

 

 

میان زمان ارتحال این دو نفر چهل و چهار سال و هفت ماه فاصله است، و سیّد بدین مدّت یعنى قریب نیم قرن پیش از انشاء کننده این دعاها رحلت نموده است. بنابراین در اینجا بطور حتم باید گفت الحاق این فقرات به دعاى امام در روز عرفه در کتاب «إقبال»، پس از ارتحال سیّد تحقّق یافته است.

 

 

بنابراین، احتمال دوّم علّامه مجلسى (ره) بطور یقین، به تعیّن مبدّل مى ‏گردد؛ و احتمال اوّل او که: شاید در بدو امر در کتب بعضى از آنان آمده است، و ابن طاووس در کتاب «إقبال» با غفلت از حقیقت حال نقل کرده است، نادرست خواهد شد.

 

 

حاشا و کلّا که سیّد با آن عظمت مقام، کلام عارفى را از کتابى اخذ کند و بردارد به دنبال دعاى امام بگذارد و اسناد و انتسابش را به امام بدهد!

 

 

شاهد بر این، عدم ذکر سیّد در کتاب «مصباح الزّآئر» و عدم ذکر آن در نسخه ‏هاى عتیقه از «إقبال» است. یعنى این نسخه‏ ها در زمان حیات سیّد بوده است، و پس از وفاتش بدان الحاق نمودند. امّا چون مجلسى از کتاب «حِکم عطائیّه» بى اطّلاع بوده است و از مؤلّف آن و از زمان تألیفش خبر نداشته است، لهذا به چنین اسناد اشتباهى در افتاده است.

 

 

تعجّب علّامه طهرانی از اشتباه صاحب مفاتیح

 

 

و امّا اشتباه و غلط مرحوم محدّث قمّى آن است که: پس از آنکه ایشان که خبره فنّ و تألیف و بحث و فحص هستند، کلام علّامه مجلسى را در «بحارالانوار» دیده‏ اند که فرموده است: این فقرات از دعا در نسخ عتیقه کتاب‏ «إقبال» یافت نشده است، چرا در «مفاتیح الجنان» فرموده ‏اند:» ولیکن سیّد ابن طاووس در «إقبال» بعد از یَا رَبِّ یَا رَبِّ یَا رَبِّ این زیادتى را ذکر فرموده است؟

 

 

زیرا که این عبارت، اسناد دعا را به سیّد ابن طاووس مى‏رساند. ایشان باید فرموده باشند: در بعضى از نسخ کتاب «إقبال» که عتیقه نیستند این زیادتى دیده شده است‏.

 

 

خواندن فقرات آخر دعای عرفه خوب است اما استنادش به امام حسین علیه السلام جایز نیست.

 

 

حاصل سخن آنستکه: این دعا، دعاى بسیار خوب با مضمون رشیق و عالى است، و خواندن آن در هر وقت مساعدى که حال اقتضا کند- نه با تکلّف- مغتنم و مفید مى‏باشد؛ امّا إسناد آن به حضرت سیّد الشّهداء علیه السّلام جائز نیست. وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ أوَّلًا وَ ءَاخِرًا، وَ ظاهِرًا وَ باطِنًا.

 

 

پاورقی:

 

 

[1] «بحار الانوار» طبع کمپانى، ج 20، بابُ أعمال خصوصِ یومِ عرفة و لیلتِها و أدعیتها زآئدًا على ما مرّ فى طىّ الباب السّابق، ص 282؛ و از طبع اسلامیّه: ج 98، ص 214

 

 

[2] «بحار الانوار» طبع کمپانى، ج 20، ص 287؛ و از طبع اسلامیّه: ج 98، ص 227 و 228

 

 

[3] «البلد الامین» شیخ إبراهیم کفعمى، ناشر مکتبه صدوق- طهران، ص 251 تا ص 258

 

 

[4] «زاد المعاد» علّامه ملّا محمّد باقر مجلسى ثانى (ره) از طبع بسیار قدیم با خطّ أحمد تبریزى، ص 91 تا ص 96؛ و از طبع مرحوم حاج شیخ فضل الله نورى (ره) و خطّ مصطفى نجم آبادى: ص 209 تا ص 222

 

 

[5] «إقبال» طبع سنگى، ص 339 تا ص 350

 

 

[6] «مفاتیح الجنان» طبع اسلامیّه (سنه 1379 هجریّه قمریّه) ص 271

 

 

[7] در «کشف الظّنون» ج 1، ص 675 آورده است:» «الحِکَم العطآئیّة» از تألیفات شیخ تاج الدّین أبى الفضل أحمد بن محمّد بن عبد الکریم، معروف به ابن عطاء الله اسکندرانى شاذِلّى مالکى، متوفّى در قاهره سنه 709 (هفتصد و نه)، اوّلش این عبارت است: مِن علامةِ الاعتمادِ على العملِ، نقصانُ الرّجآءِ عند وجود الزّلَلِ- إلخ. و آن مشتمل مى‏باشد بر حکمتهاى منثوره بر لسان اهل طریقت. چون وى آنرا تصنیف کرد، بر شیخش: أبو العبّاس مُرسى عرضه داشت. او در آن تأمّلى نموده گفت: «اى نور چشم، پسرم! تو در این جزوه، مقاصد زندگان و بیشتر از آن را بیان نموده‏اى!» و بدین جهت است که اهل ذوق بواسطه رقّت معانى و پاکیزگى آن بدان عشق مى‏ورزند. و گفتارشان را پیرامون آن و در شرح آن به تطویل کشانده‏اند، و شروح بسیارى بر آن نوشته‏اند. از جمله آن مؤلّفات، شرح شهاب الدّین أحمد بن محمّد برلّسى بُرْنُسىّ معروف به زَرّوق است. و آن شرح ممزوج است و اوّلش این عبارت است: الحمدُ للّهِ الّذى شَرّفَ عبادَه- إلخ. و در بعضى شروحش ذکر کرده است که این حِکَم مرتّب است بعضى بر بعضى دیگر؛ هر کلمه آن توطئه است براى کلمه بعد از آن و شرح است براى قبل از آن.

 

 

او حِکَم را پانزده بار تدریس کرده است و در هر بار شرحى جداگانه از حفظ نوشته است؛ هر یک از آن به عبارت دیگر است. و گفته شده است: براى شیخ زرّوق سه شرح بر حِکم موجود است، لیکن قول صحیحتر آنستکه خود با دست خود نوشته است. «در اینجا صاحب «کشف الظّنون» بحث مفصّلى دارد در تعداد شروحى که بر آن نوشته شده است.

 

 

بارى، شرح معروف و مشهور آن، شرح شیخ أحمد زرّوق است که در شهر طَرابُلُس غرب، مکتبه نجاح، با تحقیق دو دانشمند به طبع رسیده است. و این دو نفر محقّق در مقدّمه شرح آورده‏اند که: او شاگرد أبو العبّاس مرسىّ معروف بوده است و شیخ أحمد زرّوق تعداد 30 (سى) شرح نوشته است و این شرح هفدهمین اوست. و در «شذرات الذّهب» گوید: وى بیش از سى شرح بر حِکم ابن عطاء الله نوشته است. تولّد زرّوق در روز پنجشنبه هجدهم شهر ذو الحجّه الحرام سنه هشتصد و چهل و شش (846) و وفاتش در سنه هشتصد و نود و نه (899) بوده است‏. (الله شناسى، ج‏1، ص: 251، پاورقی)

 

 

[8] «طبقاتُ أعلام الشّیعة» الانوارُ السّاطعةُ فى المئةِ السّابعة (القرن السّابع) تألیف حضرت علّامه شیخ آغا بزرگ طهرانى، دار الکتاب العربیّة- بیروت، در ج 7، ص 117 ضمن ترجمه احوال علىّ بن موسى بن طاووس‏

 

 

[9] «کشف الظّنون عن أسامى الکتب و الفنون» حاجى خلیفه کاتب چلَبى، ج 1، ص 675، ستون سمت راست؛ و مقدّمه «شرح حِکم عطائیّه» ص 13

ارسال نظر و طرح سوال

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.