گوهر معرفت - عرفان و اخلاق کاربردی

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره


تا ثریا (جایگاه ایرانیان در قرآن و حکومت امام زمان علیه السلام)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله بارها به زبان فارسی سخن می گفتند و می فرمود: نام ایرانیان را به زشتی یاد نکنید زیرا آنها از یاران ما هستند و از ما حمایت می کنند. مقاله پیش روی نوشتاری بسیار نفیس از حجت الاسلام حاج شیخ محمد شاهرخ همدانی است که در آن می خوانیم: نفی هر گونه برتری بر اساس ملّی گرایی - ایرانیان در قرآن و روایات - ایرانیان در قرآن - نظر قرآن درباره آیندۀ ایرانیان – ایرانیان وسیله تهدید اعراب به تصریح قرآن - خدواند ایرانیان را دوست دارد - ایرانیان زمینه ساز حکومت جهانی امام زمان علیه السلام و...

 

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

تا ثریا (جایگاه ایرانیان در قرآن و در رکاب امام زمان علیه السلام)

 

 

منبع: سلسله مقالات، تالیف حجت الاسلام حاج شیخ محمد شاهرخ همدانی

 

 

حق جویی و علم طلبی فراتر از مرز نژاد و رنگ و زبان است که اگر باشد مانع و حجاب پیشرفت و رسیدن است حتی خودیت خود را باید برداشت و الا حجاب است.

 

 

میان عاشق و معشوق هیچ حایل نیست            تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز

 

 

آورده اند که روزی مردی با اسب خود قصد عبور از رودخانه ای زلال را داشت اما اسب از رفتن خودداری کرده و نزدیک رودخانه که می رسید پا پس کشیده و به عقب باز می گشت.مرد شدیدا تلاش می کرد اما هرچه تلاش بیشتر می نمود کمتر نتیجه می گرفت .حکیمی که در پایین دست رودخانه نشسته و نظاره گر وقایع بود تاب نیاورد و به مرد پیشنهاد داد که چوبی برداشته، آب رودخانه را گل آلود و سپس اقدام به عبور کن! مرد که عاجز مانده بود از روی ناچاری و با نا امیدی چنین کرد و در کمال ناباوری این بار با اسب خود براحتی از رودخانه عبور کرد. مرد که محیر العقول مانده بود علت از حکیم پرسید و چنین پاسخ شنید: اسب نزدیک آب میگشت، عکس خود در آب می دید و پا روی خود نمی گذاشت اما وقتی آب، گل آلود نمودی دیگر خود را ندید و سریع عبور کرد!

 

 

امتیازات ایرانیان در روایات اسلامی

 

 

یکی از خصوصیات ایرانیان عبور از مرزهای خودبینی و لجاجت و تعصّب است که این را باید مرهون فرهیختگی و پویایی آنان دانست که همین خصیصه بود که حتی بهترین یار و مشاور پیامبر صلی الله علیه و آله را یک ایرانی قرار داده بود.

 

 

البته جناب سلمان فارسی رضوان الله تعالی علیه تنها صحابی ایرانی در زمان پیامبر نبود خود در اینباره می گوید:

 

 

سلمان فارسی می گوید: «وقتی که وارد مدینه شدم، زنی اصفهانی (به نام اُمّ الفارسیه) را دیدم که قبل از من به حضور پیامبرصلی الله علیه و آله رفته و مسلمان شده بود. او مرا به سوی آن حضرت راهنمایی کرد». (الاوائل، ص161)

 

 

در احادیث مربوط به ایمان ایرانیان آمده است: ایرانیان با میل و رغبت خود، مسلمان شدند. (بحارالانوار، ج 67، ص 169)

 

 

یکی از موانع و حجاب های دریافت حق و رسیدن به واقعیت تعصب و لجاجت است در طول تاریخ افرادی که بر محور حق جویی حرکت کردند آنچه را که بر اساس علم و یقین به رویشان نمایان می شد، برمی تافتند و از این روی به پیشرفت می رسیدند و از مرز خودیت بیرون رفته جهانی می شدند. خودبینی از آفت ها و آسیب های جدی تعصّب است که مانع از پیشرفت و نو شدن است.

 

 

قرآن کریم در بیش از هفت موضع در مقام توصیف ایرانیان برآمده تا جایی که آنان را بر اساس حق جویی و واقع نگری بر حتی اعرابِ زمان پیامبر برتری می دهد البته نه یک برتری جاهلانه و متعصّبانه و بر اساس نژادپرستی یا قوم گرایی و ملّیت خویی، بلکه برتری بر مبنای حق جویی و پذیرش حقیقت و رفتار بر کانون واقیعت.

 

 

در حدیثی آمده است که امام صادق علیه السلام فرمود: اگر قرآن بر عجم نازل شده بود، عرب به آن ایمان نمی آورد، ولی قرآن بر عرب نازل شد، عجم به آن ایمان آورد و این برای عجم، فضیلتی است. (تفسیر نورالثقلین، ج 4، ص 165 - تفسیر قمى، ج 2، ص 124 - تفسیر شریف لاهیجى، ج 2، ص 14)

 

 

فرهیختگی ایرانیان مورد ستایش پیامبر اسلام بود

 

 

ناگفته نماند آنچه در دریافت حقیقت و پذیرش و باور آن، نقش موثر دارد فرهیختگی و بلوغ فکری است که معمولا ایرانیان در این جایگاه برتر از دیگران بودند.

 

 

در جایی پیامبر صلی الله علیه و آله این امر را نسبت به ایرانیان متذکر می شوند و می فرمایند: لله من عباده خیرتان: فخیرته من العرب قریش و من العجم فارس. (نفس الرحمان، ص 31)

 

 

(در میان بندگان خداوند به دو دسته و گروه به عنوان کسانی که از خیر و فضل برخوردارند می توان اشاره کرد از میان عرب قوم قریش (که اجداد طاهرین پیامبر بودند) و در میان عجم و غیر عرب ایرانیانند.) که البته منظور در برتری، برتری در نبوغ و استعداد می باشد.

 

 

بعد از فتح ایران به دست مسلمانان در زمان عمر بن خطاب جمعی از اسیران ایران وارد مدینه شدند. عمر خواست آنان را به عنوان کنیز و غلام به معرض فروش قرار دهد. امیرالمومنین علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است: أکرموا کریم قوم و ان خالفوکم (بزرگان هر قومی را هر چند با شما مخالفت کنند گرامی بدارید.) آنگاه امام فرمود : این ایرانیان افراد دانشمند و بزرگوار هستند که با کمال میل تسلیم شما شده اند و به اسلام گرایش پیدا کرده اند و سپس فرمودند من از سهم خود و بنی هاشم، آن ها را بخشیدم و آن ها را در راه خدا آزاد کردم. در نتیجه عمر تصمیم خود را نقض کرد. (مناقب ابن شهر آشوب، ج 4، ص 48)

 

 

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله بارها به زبان فارسی سخن می گفتند و می فرمود: نام ایرانیان را به زشتی یاد نکنید زیرا آنها از یاران ما هستند و از ما حمایت می کنند. (جامع الاُصول ،ج10، ص149)

 

 

عکرمه از ابن عباس نقل می کند که یک روز سلمان به نزد پیامبر رفت. آن حضرت به فارسی به وی فرمود: «درسته و سادته». محمد بن امیل می گوید من فکر می کنم پیامبر به او گفت: خوش آمدی و صفا آوردی. (به تندرستی و شادی) که فکر می کنم معنایش مرحبا و اهلا عربی است». (صبح الأعشى فی صناعة الإنشاء، ج‏1، ص: 203)

 

 

نفی هر گونه برتری بر اساس ملّی گرایی

 

 

بنابراین غرض از این نوشتار، پیوندی با مسئله «ملّی گرایی» ندارد. در اینجا نمی خواهیم بگوییم که نژاد ایرانی، از دیگر نژادها برتر است، بلکه فقط می گوییم: اولا ایرانیان هم مورد مرحمت قرآن هستند؛ ثانیا برتری مرهون نژاد و کیش و ملیت نیست بلکه بسته به حق جویی و پذیرش و دفاع از آن است.

 

 

پیامبراکرم صلی الله علیه وآله در موارد گوناگون، از جمله پس از فتح مکّه، با تأکید و صراحت لازم اعلام کرد که همه خرافات و تعصّبات جاهلیت را نابود کرده ام. هیچ افتخاری برای عرب بر عجم و سفید بر سیاه و... نیست، مگر به ملاک تقوا. و فرمود: «ایُّها النّاسُ کُلُّکُم لادَمَ و آدَمُ مِنْ تُراب لاَفضَلَ لِعَرَبی علی أعجَمی الاّ بالتَّقوی.» (الغدیر، ج 6، ص 187 و 188)

 

 

(ای مردم همه از نسل آدم هستید و آدم از خاک خلق شده بود بنابراین هیچ برتری بر دیگران جز به تقوا (حقیقت طلبی) نیست)

 

 

در تاریخ آمده است هنگامی که جوانی ایرانی در جنگ «احد» در صف سپاه اسلام، ضربتی سخت بر دشمن وارد ساخت و فریاد برآورد: این ضربت را از من بگیر که جوانی ایرانی هستم، رسول خدا(صلی الله علیه وآله) دریافت که سخن او ممکن است شعله تعصّب نژادی دیگران را برافروزد. به آن جوان فرمود: بگو: از یک جوان انصاری (کسی که به نصرت خدا و رسولش برای دفاع از حق آمده است) (مسند احمدبن حنبل، ج 2، ص 624 و ص 503)

 

 

امام باقر علیه السلام فرمود: روزی پیامبر صلی الله علیه وآله بر بلندی کوه صفا ایستاد. بنی هاشم و بنی عبدالمطلّب در آنجا حاضر بودند، آن حضرت به آنان رو کرد و فرمود: من رسول خدا به سوی شما هستم و با شما مهربانم، ولی بدانید که هر کس در گرو عمل خویش است; من در گرو عمل خود هستم و شما نیز در گرو عمل خودتانید. نگویید: محمّد از ماست و به زودی در همان جایگاه محمّد قرار می گیریم (و در کنار او به پاداش می رسیم.) سوگند به خدا! هیچ کس از شما و غیر شما دوست من نیست، مگر آنکه پرهیزگار باشد. آگاه باشید که مبادا شما را در قیامت، در حالی ملاقات کنم که بار دنیاپرستی را بر پشت خود حمل می کنید، ولی دیگران با توشه معنوی با من روبه رو گردند! آگاه باشید که اکنون حجت و عذر را بین خود و شما و بین خود و خدا تمام کردم. (الروضة من الکافى، ص 182)

 

 

رواج اندیشه ملیت گرائی برای مبارزه با اسلام و قرآن است

 

 

متاسفانه امروزه شاهد هستیم که چطور اندیشه قوم گرائی و ناسیونالیسمی در میان کشورهای مسلمان از جمله ایران رواج پیدا کرده است و یک نوع تقابلی را بین این کشورها ایجاد کردند که بیش از همه آن را در مقابل کشور عربستان (نه وهابیت) پررنگ می نمایند، و در این مساله تا آنجا پیش رفتند که از دفاع هشت ساله مقدس اسلامی ایران که بر پایه دفاع از کیان انقلاب و اسلام و قرآن بود، تعبیر به دفاع از میهمن و آب و خاک می شود و پرچمی را که در آن روز مزّین به کلمات متبرک ائمه اطهار و فاطمه زهرا سلام الله علیهم بود و از آن قدرت و قوت می جستند، همگی تبدیل به پرچم سه رنگ شده است. قطعا دستی از پس پرده ترویج این اندیشه را هدایت می کند.

 

 

حضرت علامه طهرانی اینچنین اندیشه ای را اندیشه استعمار دانسته و درایبناره می فرمایند:

 

 

 

آنچه امروزه در میان اقوام مختلف دائر است از رواج اندیشه قومیّت ‏پرستى و ملّیّت ‏پرستى که به آن ناسیونالیسم گویند، در شکلها و قالب‏هاى پان ایرانیسم، پان عربیسم، پان ترکیسم، و پان هندوئیسم و غیرها که در کشورهاى اسلامى با وسوسه استعمار و تبلیغ ایادى و بلندگوهاى آنان ترویج می گردد، و همچنین تشدید و تقویت نزاعهاى مذهبى شیعه و سنّى، و ایضاً قطعه قطعه نمودن سرزمین اسلامى و کشور پهناور عثمانى بصورت کشورهاى کوچک و رقیب با یکدیگر، همه براى مبارزه با آن اندیشه و فکر ریشه کن کننده استعمار، یعنى اتّحاد اسلام و به روى کار آمدن قرآن است‏. (نور ملکوت قرآن، ج‏3، ص: 163)

 

 

برتری بر محور علم و ایمان مقبولیت دارد

 

 

 

بنابراین اگر دیده می شود که به واسطه پیامبر صلی الله علیه وآله یا امامان علیهم السلام به وجود اشخاصی از مردان و زنان برجسته اسلامی افتخار شده، به دلیل تقوا و کمال آنان است، نه به علت قومیّت و ملّیت.

 

 

روزی سلمان فارسی در مسجد پیامبر صلی الله علیه وآله نشسته بود، عده ای از بزرگان اصحاب نیز حاضر بودند، سخن از اصل و نسبت به میان آمد. هر کس درباره اصل و نسب خود، چیزی می گفت و آن را بالا می برد. نوبت به سلمان فارسی رسید. به او گفتند: تو از اصل و نسب خودت بگو. این مرد فرزانه و تعلیم یافته و تربیت شده مکتب اسلام، به جای آنکه از اصل و نسب و افتخارات نژادی سخن بگوید، گفت: «أَنا سَلمانُ بنُ عبداللّهِ کُنتُ ضالّاً فَهَدانی اللّهُ ـ عزَّو جَلَّ ـ بِمُحَمَّد، و کُنتُ عائلا فأغنانی اللّهُ بِمُحمَّد و کُنتُ مَملُوکاً فَأعتَقِنی اللّهُ بِمُحَمَّد»; نام من سلمان است و فرزند یکی از بندگان خدا هستم. گم راه بودم، خداوند به وسیله محمّد، مرا راه نمایی کرد. و فقیر بودم، خداوند به وسیله محمّد، مرا بی نیاز کرد. برده بودم، خداوند به وسیله محمّد، مرا آزاد کرد.

 

 

در این هنگام، رسول خدا صلی الله علیه وآله وارد شد و سلمان آنچه را گذشته بود، به عرض آن حضرت رساند. رسول خدا رو به آن جماعت، که همه از قریش بودند، کرد و فرمود: ای گروه قریش! نسب افتخارآمیز هر کس، دین اوست; مردانگی هر کس، خوی و شخصیت اوست; و اصل و ریشه هر کس، عقل و ادراک او. (الروضة من الکافى، ص 181، ح 203)

 

 

تعبیر از ایرانیان با عناوین مختلف در روایات اسلامی

 

 

خوب است دانسته شود که: در روایات و احادیث با تعابیری چون «فُرس»، «عجم»، «الموالی» و «الحمراء» و «قوم سلمان» از ایرانیان نام برده شده است ولی قرآن کریم، با تعابیر کنایی (حکماء گفته اند: تعبیر کنایی رساتر و گویاتر از تصریح و ذکر نام است) از ایرانیان یاد می کند که ما در اینجا به ذکر چهار مورد بسنده می کنیم.

 

 

ایرانیان در قرآن

 

 

جایگاه اول: سوره جمعه آیه سوّم

 

 

وَ ءَاخَرِینَ مِنهْمْ لَمَّا یَلْحَقُواْ بهِمْ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الحْکِیمُ.

 

 

(و خدای متعال به زودی قوم دیگرى از امت ها را (که ایرانیان باشند) و هنوز مسلمان نشده‏اند، هدایت می فرماید که او خدای است مقتدر که همه امورش بر اساس حکمت و مصلحت است)

 

 

جالب در آیه این است که: هنگام نزول این آیه، هنوز اسلام و حقانیت آن به ایرانیان نرسیده بود اما خدای متعال از این نکته پرده برمی دارد که چون آنها قومی حق جو و فرهیخته اند به زودی در آن هنگام که اسلام به آنها برسد هدایت شده و به آیین روز و تکامل یافته توحیدی اسلام گرایش پیدا کرده، حقیقت آن را درمی یابند و از این حیث ایرانیان را بر اعرابی که اسلام به آنها رسیده برتری می دهد.

 

 

نظر قرآن درباره آیندۀ ایرانیان

 

 

این آیه را می توانیم یکی از اسناد قاطع بر پیش گویی قرآن نسبت به ایرانیان دانست که به حقیقت پیوست.

 

 

در حدیثى مى‏خوانیم هنگامى که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله این آیه را تلاوت فرمود، عده ای سؤال کردند: یا رسول الله این امت چه کسانی هستند؟

 

 

پیامبر صلی الله علیه و آله دست خود را بر شانه سلمان گذارد، و فرمود: مردمانی از قوم سلمان که: لو کان الایمان فى الثریا لنالته رجال من هؤلاء. (مجمع البیان از تفاسیر بزرگ شیعه، ج 10، ص 284 - الدُّرُ المنثور از تفاسیر بزرگ اهل تسنن، ج 6، ص 215)

 

 

(اگر ایمان در ثریا (ستاره دوردستى که در این زمینه ضرب المثل است) باشد مردانى از این گروه (ایرانیان) به آن دست مى‏یابند)

 

 

نکته قابل توجه آنکه این تفسیر و روایت، مورد اتفاق تمام فرقه های اسلامی اعم از شیعه و عامه است و اختلافی در آن نیست به طوریکه طبرسى در" مجمع البیان" علامه طباطبائى در" المیزان" و سیوطى در" درّ المنثور" زمخشرى در" کشاف" قرطبى در تفسیرش، و مراغى در تفسیر خود، و سید قطب در" فى ظلال" ذیل آیه مورد بحث، متذکر آن شده اند که در اصل، تفاسیر اهل سنت این روایت را از" صحیح بخارى" که از کتاب های مورد وثوق اهل سنت است گرفته اند.

 

 

سیدنا الاستاد مرحوم علامه طهرانی اعلی الله مقامه الشریف می فرمایند:

 

 

در میان ایرانیان انحرافات فکری در مساله توحید مخصوصا در "مساله شرور" (که مبدأ امور شرّ را غیر از مبدأ امور خیر می دانستند و لذا قایل به دوگانگی بودند) وجود داشت که آنان را وادار به پذیرش اهرمن و یزدان و قول به ثنویت کرده بود اما به محض اینکه دستشان به مبانی ناب فکری اسلام رسید، خطای خود را دریافتند و بدون تأمّل توحید قرآن را پذیرفتند و بدان معتقد شدند و یکباره تمام آن تفکرات ثنویت و دوگانگی که در میانشان شاید هزاران سال رسوخ کرده و ریشه دوانیده بود، چنان از میان رفت و از بیخ و بن برکنده شد که در همان اوان مبدأ اسلام، فلاسفه نامى توحیدى و قرآنى در میانشان به ظهور پیوست که حقیقةً موجب عبرت عالم گشت. (اقتباس از کتاب الله شناسى، ج‏3، ص: 79)

 

 

جایگاه دوم: سوره محمّد (صلی الله علیه و آله) آیه سی و هشتم

 

 

... وَ إِن تَتَوَلَّوْاْ یَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَیرْکُمْ ثُمَّ لَا یَکُونُواْ أَمْثَالَکمُ

 

 

((ای اعراب) اگر ایمان بیاورید و تقوى پیشه کنید، خداوند پاداش هایتان را مى‏دهد، و اگر به این نعمت بزرگ (اسلام و دستورات و آورنده اش) ارج ننهید و از آن روى ‏گردان شوید، خداوند این توفیق پذیرش حق را به گروه دیگرى مى‏سپارد گروهى که همانند شما نخواهند بود بلکه ایمان مى‏آورند و تقوى دارند و در راه او انفاق مى‏کنند)

 

 

در کتاب "الدر المنثور" از برترین تفاسیر اهل تسنن آمده که: عبد الرزاق، عبد بن حمید، ترمذى، ابن جریر، ابن ابى حاتم، و طبرانى- در کتاب اوسط- و بیهقى- در کتاب دلائل- همگى روایت کرده‏اند که:

 

 

هنگامی که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) آیه شریفه (وَإِن تَتَوَلَّوْا) را تلاوت کردند، حاضران عرض کردند: ای رسول خدا! کسانی که اگر ما اعراض کردیم خدا آنان را جانشین ما می کند و آنان مانند ما نخواهند بود، کیانند؟ رسول خدا دست بر ران سلمان فارسی زد و فرمود: این و طایفه اش هستند. (سپس اضافه نمود:) اگر دین خدا آویزه ستاره ثریا باشد، حتماً مردانی از فارس به آن خواهند رسید. (ابونعیم اصفهانى، تاریخ اصفهان، ج 1، ص 4 / متقى هندى، کنزالعمّال، ج 12، ص 90، ح 34126)

 

 

قرطبی، از مفسّران نامدار (م 671ق)، می نویسد: هنگامی که این آیه نازل شد، رسول خدا خوش حال گردید و فرمود: این آیه نزد من از همه دنیا محبوب تر است. (قرطبى، تفسیر قرطبى، ج 7، ص 259)

 

 

قرآن ایرانیان را می ستاید و آنان را وسیلۀ تهدید اعراب قرار می دهد

 

 

آری این آیه تهدیدی بزرگ بود برای اعرابی که معجزات را می دیدند، وحی را لمس می کردند، اما از آن روی گردان بودند و در عین حال خود را مخلوقاتی برتر دانسته و عجم را خوار و ذلیل می شمردند.

 

 

از امام صادق علیه السلام روایتی بسیار زیبا در ذیل این آیه نقل است که حضرت فرمودند: و اللَّه ابدل بهم خیرا منهم، الموالى؛ (مجمع البیان، ج 9، ص 108)

 

 

(به خدا سوگند که خداوند به این وعده خود وفا کرده و ایرانیان را که بهتر از اعراب بودند و اعراب زمانی آنان را بردگان خود می گرفتند و آنها را خوار می شمردند، راهنمایی فرمود و آنان را پذیرای حق و نگهبان دینش گماشت.

 

 

جایگاه سوم: سوره مائده آیه پنجاه و چهارم

 

 

یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْکافِرِینَ یُجاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ لا یَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ

 

 

(اى کسانى که ایمان آورده‏اید! هر کس از شما از آئین خود بازگردد (به خدا زیانى نمى‏رساند) خداوند در آینده جمعیتى را مى‏آورد که آنها را دوست دارد و آنها نیز خدا را دوست دارند، در برابر مؤمنان متواضع، و در برابر کافران نیرومند و شکست ناپذیر، مردانى که در راه خدا جهاد مى‏کنند و هرگز از سرزنش سرزنش کنندگان هراسى به خود راه نمى‏دهند)

 

 

خدواند ایرانیان را دوست دارد

 

 

در این آیه ایرانیان قومی با وصف "عشق" و "محبت" تعریف شده اند که هم خداوند آنها را دوست دارد و هم آنها خدا را دوست دارند که به تصریح قرآن یکی از برترین نشانه های ایمان همین صفت عشق و محبت است و البته این برتری نه به صرف ایرانی بودنشان بلکه به جهت حق محوری و حقیقت جویی شان بود.

 

 

امام صادق علیه السلام در ردّ شخصی که می خواست بین عرب و عجم فرق بگذارد و عرب را بر عجم برتری دهد، فرمود: مگر سخن رسول خدا(صلی الله علیه وآله) به تو نرسیده است که فرمود: من مولای هر فرد مسلمان هستم، خواه عرب باشد، خواه عجم. آن گاه فرمود: کسی که رسول خدا صلی الله علیه وآله را دوست بدارد، آیا از جان رسول خدا(صلی الله علیه وآله) نیست؟ (بحارالانوار، ج 67، ص 169)

 

 

سیدنا الاستاد حضرت علامه طهرانی رحمة الله علیه درباره ایمان و وصف عشقشان می فرمودند:

 

 

(بعد از اینکه اسلام به ایرانیان رسید) آنچنان عشق به خدا و آفرینش و هستى و جهان، سراپاى وجودشان را فرا گرفت که در ستایش نظام هستى چنین سرودند:

 

 

به جهان خرّم از آنم که جهان خرّم از اوست                 عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست‏

 

 

به ارادت بخورم زهر که شاهد ساقى است                    به جَلادت بکشم درد که درمان هم از اوست‏. (الله شناسی جلد سوم)

 

 

اکثر مفسران در ذیل آیه مورد بحث نقل کرده‏اند که بعد از نزول این آیه جمعى از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله عرض کردند: من هؤلاء الذین ذکر اللَّه فى کتابه:" این گروهى که خداوند در این آیه به آنها اشاره کرده کیانند؟!

 

 

در این هنگام سلمان نزدیک پیامبر نشسته بود، اینجا پیامبر دست بر پاى سلمان زد و فرمود:" هذا و قومه، و الذى نفسى بیده لو کان الایمان منوطا بالثریا لتناوله رجال من فارس.

 

 

(منظور این مرد و قوم او است، سوگند به آن کسی که جانم به دست او است اگر ایمان به ثریا بسته باشد گروهى از مردان فارس آن را به چنگ مى‏آورند!)

 

 

این حدیث و مشابه آن را مُحدّثان معروف اهل سنت مانند محدث معروف بیهقى و ترمذى در کتب معروف خود آورده‏اند، و مفسران معروف شیعه و اهل سنت بر آن اتفاق دارند، مانند: نویسنده تفسیر قرطبى، روح البیان، و مجمع البیان و فخر رازى و مراغى و ابو الفتوح رازى و مانند آنها.

 

 

در تفسیر" در المنثور" در ذیل همین آیه نیز چندین حدیث در همین زمینه آورده است (درّالمنثور" جلد 6 صفحه 67)

 

 

جایگاه چهارم: سوره انعام آیه هشتاد و نهم

 

 

أُولئِکَ الَّذینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ وَ الْحُکْمَ وَ النُّبُوَّةَ فَإِنْ یَکْفُرْ بِها هؤُلاءِ فَقَدْ وَکَّلْنا بِها قَوْماً لَیْسُوا بِها بِکافِرینَ.

 

 

(اگر مشرکان مکّه (به کتاب و حکم و نبوّت) کفر بورزند، کسان دیگری (ایرانیان) را نگهبان آن می سازیم که به آن کافر نیستند.)

 

 

مصداق «قوم» در این آیه، انسان هایی اند که با پذیرش اسلام، همه توانشان را در خدمت آن، به کار خواهند بست. طبق نظر مفسّران، یکی از احتمالات در این آیه، ایرانیان هستند.

 

 

ایرانیان نگهبانان دین راستین هستند

 

 

در روایت آمده است که جمعی از ایرانیان برای انجام مراسم حج، به حجاز رفتند. در مدینه، به محضر امام باقر علیه السلام رسیدند و مطالبی درباره مسائل مهم دینی پرسیدند و امام باقر علیه السلام پاسخ آن ها را داد و بعد از طرح پاره ای از مسائل امام باقر علیه السلام خطاب به آنان داستانی را از زمان پیامبر صلی الله علیه و آله نقل فرمود که عمر پرسید ای رسول خدا! منظور از گروه «نگهبان دین» (در آیه 89 سوره انعام) کیست؟ پیامبر صلی الله علیه وآله در پاسخ فرمود: «هُوَ وَ اللّهِ سَلمانٌ وَ رَهْطُهُ»; سوگندبه خدا! این گروهِ نگهبان، سلمان و قوم او هستند.

 

 

سپس فرمود: سوگند به خدا! این آیه (38 سوره محمّد) نیز در شأن سلمان و قوم او نازل شده است. و در پایان فرمود: ای گروه قریش! شما مردم فارس (ایرانیان) را با شمشیر (در فتح ایران) می زنید تا به سوی اسلام بیایند. سوگند به خدا! روزی خواهد آمد که آن ها شما را برای کشاندن به سوی اسلام، با شمشیر می زنند.

 

 

حُذَیفة بن یمان، که در آنجا بود، گفت: این پیش گویی گوارا باد بر سلمان و ایرانیانی که راه ایمان و تقوا می پیمایند. رسول خدا(صلی الله علیه وآله)فرمود: اگر اسلام در لابه لای زمین گم شود، ایرانیان آن را می یابند و اگر اسلام در آسمان قرار گیرد، جز مردم ایران کسی به آن دست نیابد. امام باقر علیه السلام افزود: عمر با شنیدن این سخن، غمگین شد و رفت. (میرزا حسین نورى، نفس الرحمان، بیروت، مؤسسة الآفاق، 1411 ق، ص 48)

 

 

جایگاه ایرانیان نزد امام رضا علیه السلام

 

 

حضرت رضا علیه السلام فرمودند: خداوند همواره پس از رحلت پیامبرش هر روز تا زمان ما و بعد، دین اسلام را توسط عجم ها یاری فرمود. و به آن ها چنین توفیقی عنایت کرد ولی این توفیق را از بعضی از نزدیکان پیامبرش سلب نمود آری چنین سعادتی را به غیر عرب عطا فرمود ولی از نزدیکان پیامبر سلب کرد. (سفینه البحار،ج 2، ص 164)

 

 

آری؛ اگر با دقت و خالى از هر گونه تعصّب به تاریخ اسلام و علوم اسلامى بنگریم، و سهم عجم، و مخصوصا ایرانیان را در میدان هاى جهاد و مبارزه با دشمنان از یک سو، و تنقیح و تدوین علوم اسلامى را از سوى دیگر بنگریم به واقعیت این آیات و احادیث ذیل آن پى خواهیم برد و شرح این سخن بسیار است.

 

 

منظور همه این آیات، یک چیز است: این آیات از قومی خبر می دهند که در آینده نزدیک، مسلمان می شوند و مانند اعراب مسلمان نخواهند بود و طبق روایات یاد شده، آن قوم ایرانیان هستند. داشتن روحیه حق پذیری و نداشتن عصبیّت جاهلی است.

 

 

توصیف قرآن از اعراب، مأیوس کننده است

 

 

حال با توجه به این آیاتی که در تعریف ایرانیان و ایمانشان آمده جالب است که نظری به ایمان اعراب داشته باشیم که در قرآن آمده: عده ای از اعراب نزد رسول خدا آمده و گفتند: ما ایمان آورده ایم اما خدای متعال در جواب اینان فرمود: که ای رسول ما به اینان بگو شما هنوز ایمان نیاورده اید و فقط به جهت اسلام ظاهری که آورده اید می توانید مدعی باشید که مسلمانید.

 

 

قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یَدْخُلِ الْإیمانُ فی‏ قُلُوبِکُمْ وَ إِنْ تُطیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لا یَلِتْکُمْ مِنْ أَعْمالِکُمْ شَیْئاً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ. (الحجرات : 14)

 

 

(ای پیامبر، اعراب (بر تو منّت گذارده و) گفتند: ما (بى جنگ و نزاع) ایمان آوردیم، بگو: شما که ایمانتان (از زبان) به قلب وارد نشده هنوز ایمان نیاورده‏اید لیکن بگویید ما اسلام آوردیم (و از خوف جان به ناچار تسلیم شدیم)، و اگر خدا و رسول وى را اطاعت کنید او از (اجر) اعمال شما هیچ نخواهد کاست (و از گناه گذشته مى‏گذرد) که خدا بسیار آمرزنده و مهربان است)

 

 

از مقایسه آن آیاتی که در وصف ایمان ایرانیان و این آیه ای که در توصیف ایمان اعراب است بدست می آید که ایرانیان حقیقت و ایمان را بر اساس عشق و یقین قبول کردند اما دیگران بر اساس ترس و خوف از جانشان و الا قبول نمی کردند.

 

 

آری؛

 

 

چون چشم تو دل می برد از گوشه نشینان       دنبال تو بودن گنه از جانب ما نیست

 

 

در بعضی از روایات آمده است که سلمان وارد مسجد شد و در محضر رسول خدا(صلی الله علیه وآله) نشست. عده ای از اشراف عرب خشمگین شدند و به او گفتند: تو کیستی؟ سلمان گفت: من پسر اسلامم.

 

 

پیامبر در این هنگام سلمان را تصدیق کرد و فرمود: کسی که می خواهد به مردی بنگرد که خداوند قلبش را سرشار از ایمان کرده است، به سلمان نگاه کند. (الاحتجاج، ج 1، ص 150)

 

 

ایرانیان زمینه ساز حکومت جهانی امام زمان علیه السلام

 

 

بر اساس روایات معتبر این ایرانیانند که زمینه ساز حکومت حضرت مهدی علیه السلام هستند.

 

 

رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: مردمانی از مشرق زمین قیام می کنند و زمینه را برای حکومت جهانی مهدی آماده می سازند. (سنن ابن ماجه، کتاب «الفتن» از منابع اهل سنت، ج 2، ص 1366، ح 4088 – و از منابع شیعه: بحارالانوار، ج 51، ص 87)

 

 

بیشترین یاران امام زمان علیه السلام ایرانی هستند

 

 

طبق روایات بیشترین یاران حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را ایرانیان تشکیل می دهند. در احادیث آمده است: بسیاری از یاران امام زمان علیه السلام از اهالی مرورود، مرو، توس، مغان، جابروان، قومس، اصطخر، فاریاب، طالقان، سجستان، نیشابور، طبرستان، قم، گرگان، اهواز، سیراف، ری و کرمان هستند. (دلائل الامامة، ص 556)

 

 

جناب محیی الدین عربی رحمة الله علیه، در کتاب خود، فتوحات، درباره وزیران امام زمان علیه السلام می نویسد: همه آنان از عجمند و در میان آنان هیچ فردی از عرب وجود ندارد. (الفتوحات المکیّة، ج 3، باب 366، ص 328)

 

 

یکی از یاران امیرمؤمنان (اصبغ بن نباته) می گوید: از امیرمؤمنان شنیدم که می فرمود: گویا چادرهای عجم را می بینم که در مسجد کوفه برپا شده اند و در ایّام حکومت امام مهدی، قرآن را همان گونه که نازل شده است، به مردم یاد می دهند. (سفینة البحار، ج 2، ص 165)

 

 

خداوندا! ما را در مسیر بندگی خودت و حرکت بر اساس معرفت و صلاح و فلاح ثابت قدم بدار.

 

 

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجّل فرجهم

مطالب مرتبط: 

امام زمان علیه السلام

 

 

 

 

 

 

ارسال نظر و طرح سوال

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.